1. هوش هیجانی
هوش هیجانی توانایی درک و مدیریت احساسات خود به منظور برقراری ارتباط موثر، اجتناب از استرس، غلبه بر چالش ها و همدلی با دیگران است. این مهارتی است که در طول زمان آموخته می شود نه به دست آوردن.
چهار رشته اصلی برای هوش هیجانی وجود دارد:
• خودآگاهی – • خود مدیریتی – •آگاهی اجتماعی – • مدیریت روابط.
هر یک از این رشته ها به روش خود مهم هستند و به شما امکان می دهند با اطمینان با افراد مختلف ارتباط برقرار کنید.
2. انسجام و وضوح
ارتباط خوب خیلی بیشتر از گفتن حرف درست است. این در مورد ارتباط پیام ها به طور واضح و مختصر است.
قبل از شروع مکالمه، تایپ یک ایمیل یا شروع بحث، به خاطر داشته باشید که هدف از برقراری ارتباط چیست و امیدوارید در نتیجه چه اطلاعاتی به دست آورید. عدم وضوح و انسجام می تواند منجر به تصمیم گیری های ضعیف و سردرگمی شود.
3. دوستی
در هر نوع ارتباطی، مطمئن شوید که لحن مناسبی را تنظیم کرده اید. لحن دوستانه دیگران را تشویق می کند تا با شما ارتباط برقرار کنند. همیشه سعی کنید پیام ها را شخصی سازی کنید، به خصوص زمانی که با شرکا یا همکاران کار می کنید. برای مثال، آرزوی آخر هفته خوب برای گیرنده، راهی عالی برای شخصی کردن پیام شماست.
4. اعتماد به نفس
در تمام تعاملات، اعتماد به نفس (اما نه اعتماد به نفس بیش از حد) بسیار مهم است. نشان دادن اعتماد به مشتریان به توانایی های شما برای ارائه آنچه نیاز دارند ایمان می آورد و به آنچه وعده داده اید عمل می کنید.
انتقال اعتماد به نفس می تواند چیزی به سادگی حفظ تماس چشمی در طول مکالمه یا استفاده از لحن محکم اما دوستانه هنگام صحبت با مردم از طریق تلفن باشد. مراقب باشید که به عنوان پرخاشگر ظاهر نشوید، زیرا این کار برعکس آنچه را که می خواهید به دست آورید، خواهد داشت.
5. همدلی
در یک محیط کاری شلوغ، هرکسی ایده های خود را در مورد نحوه انجام کارها خواهد داشت. حتی اگر با همکاران یا شرکای خود اختلاف نظر دارید، دیدگاه آنها باید مورد توجه و احترام قرار گیرد. همدلی هنگام صحبت با مشتریان در انواع خاصی از نقش های مواجهه با مشتری نیز سودمند است. هدف در اینجا این است که بفهمید طرف مقابل از کجا آمده است – و به نظرات او احترام بگذارید، حتی اگر آنها بسیار متفاوت از دیدگاه شما باشند.
6. احترام گذاشتن
همدلی به مهارت ارتباطی بعدی یعنی احترام منجر می شود. اگر به عقاید و نظرات دیگران احترام بگذارید، احتمال ارتباط آنها با شما بیشتر خواهد شد. گوش دادن فعال یا استفاده از نام شخصی که با او صحبت می کنید می تواند هر دو موثر باشد. اطمینان حاصل کنید که وقتی ایمیل ها را تایپ می کنید، به شیوه ای غیر صادقانه ننویسید.
7. گوش دادن
ارتباط خوب به معنای گوش دادن موثر است. برای گوش دادن به صحبت های طرف مقابل وقت بگذارید و گوش دادن فعال را تمرین کنید. به آنچه طرف مقابل می گوید توجه کنید، سؤال بپرسید و نکات را روشن کنید، و آنچه را که گفته است دوباره بیان کنید تا بدانید که درست متوجه شده اید.
8. ذهن باز
سعی کنید بدون داشتن دستور کار وارد ارتباطات شوید. ارتباطات قوی نیازمند ذهنی باز و تعهد به درک دیدگاه های دیگران است. اگر با افرادی که با آنها صحبت می کنید مخالف هستید، سعی کنید به حد وسطی برسید که به نفع همه طرف ها باشد. نزدیک شدن به یک بحث با ذهن باز به احتمال زیاد منجر به یک نتیجه موفقیت آمیز می شود.
9. لحن صدا
لحن صدای شما می تواند حال و هوای کل مکالمه را تنظیم کند. اگر بحث را به شیوه ای پرخاشگرانه یا غیر مفید شروع کنید، گیرنده تمایل بیشتری برای پاسخ دادن به روشی مشابه دارد. لحن صدای شما شامل سطح احساسی است که استفاده می کنید، میزان صدایی که استفاده می کنید و سطح ارتباطی که انتخاب می کنید.
بسته به اینکه بر کدام کلمات تاکید شده و لحن صدای شما، یک جمله می تواند معنای بسیار متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال، در سناریوی شکایت مشتری، لحن صدای شما باید تا حد امکان آرام باشد، زیرا لحن غیر دوستانه فقط به بدتر شدن وضعیت کمک می کند.
10. پرسیدن سوالات خوب
سوالات خوب می توانند به جریان گفتگو و بهبود نتیجه کمک کنند. در طول مکالمه، همیشه سعی کنید سؤالات باز بپرسید. اینها سوالاتی هستند که اعلانهایی دارند که گیرنده را تشویق میکند در مورد نکات خاصی صحبت کند و پاسخهای دقیقتری را میطلبد. اگر همچنان به اطلاعات بیشتری نیاز دارید، میتوانید از سؤالات کاوشگری استفاده کنید که اطلاعات بیشتری را از گیرنده درخواست میکنند، مانند «به من روند…»
در طول مکالمه، ترکیبی از سؤالات از جمله توضیح دادن، سناریوهای «چه میشد اگر» و سؤالات باز را بگنجانید تا مطمئن شوید که به آنچه در ابتدای تماس یا مکالمه قصد انجام آن را دارید میرسید.
برای اینکه بدانید کدام مشاغل با شخصیت شما مناسب تر است، به شریک ما CareerFitter مراجعه کنید و در آزمون شغلی رایگان شرکت کنید. این احتمال وجود دارد که شما باید شواهدی از مهارت های ارتباطی خود را در طول یک مصاحبه مبتنی بر شایستگی نشان دهید.
سوالاتی که ممکن است از شما پرسیده شود عبارتند از:
• «نمونه ای از نحوه برخورد با یک موقعیت دشوار یا حساس که نیاز به ارتباط گسترده داشت، بیاورید».
• «برای من مثالی از نحوه برخوردتان با یک مشتری دشوار در محل کار ارائه دهید».
• «درباره زمانی به من بگویید که باید موضوع یا فرآیندی را برای یک همکار (یا همکاران) در محل کار توضیح می دادید».
• “درباره زمانی به من بگویید که به دیگری چیزی یاد داده اید.”
• “چگونه چیزها را برای دیگران توضیح می دهید؟”
کدام مشاغل به مهارت های ارتباطی نیاز دارند؟
تقریباً هر شغلی به یک روش به مهارت های ارتباطی قوی نیاز دارد. شغلی که برای آن درخواست می دهید تعیین می کند که به چه مهارت های ارتباطی نیاز دارید و تا چه حد از آنها استفاده می شود.
در اینجا چند نمونه از مشاغل و مهارت های ارتباطی که برای هر کدام بیشتر جستجو می شود آورده شده است:
• درس دادن. یک معلم به طیف وسیعی از مهارت های ارتباطی، از جمله وضوح، گوش دادن فعال و همدلی نیاز دارد. آنها باید از مهارت های شنیداری خود برای درک مشکلاتی که دانش آموزان دارند و همچنین مهارت های نوشتن عالی استفاده کنند تا بتوانند گزارش ها و برنامه هایی را برای درس های خود تهیه کنند.
• خدمات مالی. در حالی که مهارتهای ارتباطی نوشتاری هنگام تهیه پیشنویس اسناد یا گزارشها ضروری است، افراد مالی نیز باید در گوش دادن مهارت داشته باشند تا با شرکا، ذینفعان و کارمندان همکاری کنند. یک حسابدار مالی هنگام تهیه حسابها یا انجام حسابرسی شرکت به توانایی پرسیدن سؤالات خوب نیاز دارد تا بتواند تصویر کاملی از تجارت مورد نظر ایجاد کند.
• بازاریابی. در نقش بازاریابی، ارتباط خوب ضروری است. نه تنها بازاریاب ها باید با صاحبان کسب و کار ارتباط برقرار کنند تا در مورد مشتریان خود اطلاعاتی کسب کنند، بلکه باید سوالاتی بپرسند، با اطمینان وارد مذاکره شوند و کسب و کار جدیدی را ایمن کنند که همه اینها به ترکیبی منحصر به فرد از مهارت های ارتباطی خوب نیاز دارند.
• منابع انسانی. کارکنان منابع انسانی باید سؤالات درست بپرسند، با وضوح ارتباط برقرار کنند و پیش نویس اسنادی مانند قراردادها و خط مشی ها را بپرسند. آنها اغلب باید با احتیاط عمل کنند و مردم را به اعتماد خود جذب کنند.
تاکید بر مهارت های ارتباطی در رزومه یا مصاحبه
هنگام تهیه رزومه، شرح شغل و مشخصات فرد را با دقت بررسی کنید و به مهارت های ارتباطی توجه ویژه ای داشته باشید. سپس میتوانید این مهارتهای ارتباطی را در بخش مهارتها به CV/رزومه خود اضافه کنید. اطمینان حاصل کنید که شواهدی از نحوه استفاده از این مهارت ها نشان می دهید.
به سادگی بیان نکنید که مهارت های ارتباطی خوبی دارید و آن را کنار بگذارید. آنها را مشخص کنید و مثالی از نحوه استفاده مفید از آنها در یک محیط کاری ارائه دهید.
مهارت های مرتبط با شرح شغل را حفظ کنید. به عنوان مثال، برای یک نقش روبهرو شدن با مشتری، میتوانید به نحوه برخورد با شکایات مشتری به شیوهای محترمانه و همدلانه اشاره کنید که به حل مشکل به شیوهای رضایتبخش برای مشتری کمک میکند و در عین حال تصور خوبی از کسبوکار بهعنوان کسی که به آن اهمیت میدهد ایجاد میکند. مشتریان آن از طرف دیگر، برای یک موقعیت فروش یا نقش توسعه کسب و کار، می توانید مهارت های مذاکره قوی خود و نحوه استفاده از آنها را برای تضمین یک معامله مهم یا یک فروش بزرگ ذکر کنید.
در حالی که مهم است که رزومه خود را نسبتاً مختصر نگه دارید، ممکن است بخواهید یک یا دو نمونه مهارت مرتبط را در یک نامه معرفی کنید. اگر به مصاحبه دعوت شده اید، این فرصت را خواهید داشت که مهارت های ارتباطی خود را بیشتر گسترش دهید.
کارفرمایان همیشه به دنبال فرصت هایی برای ارزیابی روشی هستند که در آن از مهارت های ارتباطی خود در نقش های قبلی یا در تحصیلات دانشگاهی خود استفاده کرده اید.
در طول مصاحبه، در مورد مهارت های ارتباطی خود در مورد پروژه ای که در محل کار یا دانشگاه انجام داده اید و اینکه چگونه از این مهارت ها برای کار با دیگران و ارائه پروژه به موقع استفاده کرده اید، صحبت کنید.
سعی کنید تا حد امکان پاسخهای خود را بر منافع متمرکز کنید.
برای رسیدن به این هدف، مثالی از نحوه برقراری ارتباط موثر ارائه میدهید و سپس میگویید که چه فایدهای داشت، مثلاً تبدیل یک تجربه منفی مشتری به مثبت. مثالهای زیادی وجود دارد که میتوان از آنها استفاده کرد، اما مطمئن شوید که این موارد بهطور برجسته در رزومه شما نمایش داده میشوند و در طول مصاحبه به طور موثر آنها را توضیح میدهید.
منبع:https://www.wikijob.co.uk/interview-advice/competencies/communication
|
نظر بدهید