شارا– عضو هیأت علمی دانشکدهی معارف اسلامی معتقد است: داشتن رسانهی دینی به این معنا نیست که باید همهی پیامهای ما با اصل متن قرآنی یا روایی توأم باشد تا معنای دینی آن کامل شود، بلکه معنای دینی باید با روح کلی دین سازگاری داشته باشد، خواه با خواندن متن صریح و خواه استفاده از متن غیرصریح و مستتر.
دکتر حسن بشیر – عضو هیأت علمی دانشکدهی معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیهالسلام – در گفتوگو با خبرنگار رسانه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) با بیان این مطلب، ادامه داد: یک برنامهی دینی هم میتواند مستقیما دینی باشد و دربارهی دین یا مفهوم و مراسمی از دین و هم میتواند بهشکل غیرمستقیم، مبانی، مفاهیم کلی و روح دین را به مخاطبان منتقل کند. هر دو این رویکردها، دینی هستند.
او با تأکید بر اینکه رسانه، مدیومی است که پیام را منتقل میکند و با توجه به این معنای کلی، در جوامع اسلامی، رسانههای مختلفی برای رساندن پیام با محتواهای گوناگون وجود دارند، اظهار کرد: من به تقسیم رسانهها به سنتی و مدرن اعتقاد چندانی ندارم، چراکه رسانه، همان رسانه است. رسانهی مدرن ادامه یافتهی همان رسانهی گذشته است که بهدلیل تغییرات صورتگرفته، نوعی از تجدد در آن ایجاد میشود مانند کارکردهای جدید مسجد در زمینهی ارائهی فیلم.
وی بیان کرد: آنچه از آنها بهعنوان رسانههای سنتی نام برده میشود مانند منبر، خطابه، مراسم دینی، مسجد، حسینیه، تعزیه و امثالهم، تنها بهخاطر وجود خاص آنها در جوامع اسلامی و گذشت زمان، بهعنوان یک ابزار سنتی تلقی شدهاند. در حالی که مثلا همین مسجد برای مسلمانان اروپایی یک نهاد اسلامی و در عین حال، جدید است و از همین رو کارکردهای آن، گاهی بسیار فراتر از آنچه در برخی جوامع اسلامی مشاهده میشود، خواهد بود.
بشیر با بیان اینکه با این توضیح، مفهوم رسانه در جوامع اسلامی با دیگر جوامع هم متفاوت است و هم مشابه، گفت: متفاوت از این نظر که جوامع اسلامی رسانههایی دارند مانند مسجد، حسینیه و تعزیه که در جوامع دیگر دقیقا به همان شکل و شمایل وجود ندارد و از طرف دیگر این جوامع، شامل رسانههای جدید مانند رادیو، تلویزیون، ماهواره و اینترنت هم که تقریبا در همهی جوامع کنونی جهان وجود دارند نیز هستند.
او با اشاره به اینکه اصولا رسانه در مفهوم کلی خود یک نوع ارتباط و رابطه را میان فرستنده و گیرنده ایجاد میکند، توضیح داد: با این مفهوم، رسانه یک کانال ارتباطی و یک مجرای ارتباط دهنده است. با چنین پیشفرضی، یک حادثه مانند مرگ هم بهدلیل آنکه توجه و رابطهی ما را با خالق جهان پیوند میدهد و نوعی از ارتباط روحانی را ایجاد میکند، به یک رسانه تبدیل میشود. با این نگاه، باید گفت رسانهها در جهان کنونی تعدد گستردهای دارند. در جوامع اسلامی بسیاری از کانالها حتی اگر به معنای متعارف آن رسانه نباشند، ولی نوعی از ارتباط را ایجاد میکنند که این ارتباط بین یک فرد با دیگری، یا یک جامعه و دیگری است. این دیگری هم میتواند خدای متعال، معماری یک مسجد، یک گل و … باشد. بنابراین در تعریف رسانه در جوامع اسلامی میتوان چنین گفت که موضوع ارتباطات اعم از رسانه بوده و رسانه در زمینهی کلی ارتباطات، مفهوم خود را مییابد.
این استاد دانشگاه همچنین دربارهی جایگاه، ویژگی و کارکردهای رسانه در جوامع اسلامی اظهار کرد: رسانه به فراخور منبع یا فرستندهای که با آن در ارتباط است میتواند از قدسیت، احترام یا اهمیت خاصی در جوامع مختلف برخوردار باشد. مثلا قرآن کریم بهعنوان وحی الهی از بالاترین قدسیت برخودار است. از همین رو رسانههای مرتبط با مسائل دینی در جوامع اسلامی، اهمیت و احترام خاصی دارند و کارکردهای آنها نیز میتواند فراتر از رسانههایی باشد که مشروعیتشان منشاء دینی ندارد.
به گفتهی او، اصولا در جوامع اسلامی، مشروعیت رسانههای مدرن نیز ناشی از مشروعیتی است که دین بهشکل کلی به آنها داده است. بنابراین حضور رسانهها در جوامع اسلامی بهلحاظ ارتباط آنها با منبع الهی یا انتقال پیام الهی، هم از ویژگی و اهمیت خاصی برخوردار است و هم کارکرد آنها بر این مبنا متفاوت است. به هر حال، آنچه از یک خطیب مسجد انتظار میرود که در جمع مخاطبان و رو در روی آنها در حال سخن گفتن است و ارتباطی دو طرفه و تعاملی میان خطیب و مستعمین وجود دارد، قطعا با برنامهی تلویزیونی که همین سخنرانی را برای مخاطبان پخش میکند، متفاوت است.
بشیر در ادامه در پاسخ به این پرسش که آیا تمام اهداف و برنامههای رسانهیی جوامع اسلامی باید حول محور دین شکل بگیرد یا پرداختن به موضوعات دینی در یکسری برنامههای خاص یا در شبکههایی مجزا کافی به نظر میرسد؟ تأکید کرد: این سوال را میتوان اینگونه نیز مطرح کرد که آیا در جوامع اسلامی، بدون توجه به موضوع رسانه، باید همهچیز حول محور دین شکل بگیرد یا خیر؟ در پاسخ به این سوال باید به دو نکته توجه کرد؛ اول آنکه معنای همهچیز را در چه میدانیم و دوم اینکه این دین را کدام دین و با چه خصوصیاتی میبینیم.
او ادامه داد: ما معتقدیم اسلام، دینی کامل است که برای همهی بشریت در همهی ادوار از طرف خدای متعال نازل شده و فقه اسلامی نیز یک برنامهی کامل زندگی برای انسان در همهی جوامع و همهی دورانها، طراحی و تدوین کرده است و حتی در باب مسائل جدید هم با رجوع به مسألهی مهم اجتهاد که از امتیازات بزرگ مذهب شیعهی اثنی عشری است، با توجه به زمان و نظرات علمای توانمند، عادل و فقیه، میتوان با تکیه بر همان اصول و معیارهای موجود در فقه اسلامی این مسائل را نیز حل و فصل و راه حلهای مناسبی ارائه کرد.
بشیر با بیان اینکه اگر فکر کنیم پیام دینی باید به یک شکل، فقط از یک نوع رسانه و با یک نوع محتوا منتقل شود کاملا نادرست است، گفت: در انتقال پیام دینی باید به زمان، مکان، نوع مخاطبان، کانال استفادهشده برای انتقال پیام و بسیاری از شرایط خاص لحظهی انتقال پیام توجه کرد و با توجه به معیارهای پنجگانهی واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام که حوزهی تحرک انسان را در جامعه کاملا ترسیم میکنند و از جایگاه شرعی و عقلانی بالایی برخوردارند چگونگی انتقال پیام اعم از دینی و غیردینی را مورد توجه قرار داد، بهگونهای که همهچیز در فضای اسلامی و با هدف و مبنای اسلامی طراحی و اجرا شود.
این استاد دانشگاه در ادامه تأکید کرد: در تمام مواردی که گفته شد اعم از واجب، مستحب، مکروه و حرام، فضای دیگری نیز اسلام برای انسان ترسیم کرده و در آنجا قدرت اختیار و تحرک او را به حد اکثر رسانده است، یعنی حوزهی مباح که در این فضا میتوان اقداماتی انجام داد که با توجه به معیارهای اسلامی، به سمت و سوی مستحب و واجب یا مکروه و حرام رفت و دقیقا در همین حوزه است که بسیاری از کارهای هنری، رسانهیی و ادبی را می توان جهت داد. مثلا رسانهای که میخواهد پیام قرآن را به مخاطبان برساند، اگر در نحوهی طراحی صحنه، صدا، برنامهریزی، کارگردانی و اجرای پیامرسانی، حوزهی مباح را به حوزهی مکروهات یا حرام نزدیک کند، قطعا از فضای اسلامی دور شده است.
بشیر همچنین با اشاره به اینکه در یک جامعهی اسلامی ایدهآل، اصولا تفکیکی میان برنامهی دینی و غیردینی وجود ندارد، اظهار کرد: در چنین جامعهای، همهی فضای جامعه، اسلامی است و این فضا بر همهی برنامهها، سیاستها، طراحیها، کارکردها و اهداف غلبه دارد. انسان مسلمان در فضای یادشده، با چراغ دین در همهی عرصهها حضور مییابد؛ اما در یکجا نیازمند روشن کردن یک پروژکتور است و در جای دیگر یک شمع؛ ولی هر دو از انرژی دین و ایستگاه قدرتمند اسلامی تغذیه میشوند.
او در پاسخ به این پرسش که به عقیدهی برخی، رسانههایی مانند تلویزیون، رادیو، اینترنت و … سکولار هستند و اصولا قابلیت استفادهی دینی ندارند، تأکید کرد: از آغاز ظهور رسانههای جدید و توجه ادیان، بویژه مسیحیت، در همان ابتدای برخورد با رسانههای یادشده، این سوال که در واقع تشکیک یا تردید در امر رسانهیی و امر دینی بوده، به این معنا که آیا این دو در تعارض، توافق یا بینابینی تعارض – توافق هستند، مطرح بوده است. به عبارت دیگر این سوال مطرح بوده و هست که آیا واسطهی مادی میتواند مفهوم قدسی را منتقل کند و آیا این انتقال درست یا حتی ممکن هست یا خیر.
بشیر ادامه داد: این بحث، اندیشمندان خاص خود را دارد که برخی ذاتگرا و برخی فرهنگگرا هستند. به عبارت دیگر، برخی ابزار انتقال پیام را تأثیرگذار بر اصل پیام و برخی دیگر ابزار انتقال را غیرموثر بر اصل پیام و خنثی می دانند. در حقیقت، ابزار انتقال پیام، هر ابزار ممکن از جمله رسانههای نوین میتوانند ظرفیتهای خاصی برای انتقال پیام داشته باشند و این ظرفیت است که تعیینکنندهی درجهی امکانپذیری آن ابزار برای انتقال پیام دینی و حتی غیردینی است.
او با بیان اینکه اگر رادیو بهعنوان مثال، یک رسانهی شنیداری است و میتواند پیامهای خاصی را منتقل کند، باید میان این ابزار رسانهیی، نوع پیام، شیوهی انتقال و بالاخره سطح دریافتکنندگان پیام نوعی رابطهی منطقی ایجاد کرد که این ابزار بتواند آن مفهوم یا مفاهیم مورد نظر را منتقل کند، اظهار کرد: به زبان سادهتر اگر یک خودرو عادی نتواند چند تن بار را تحمل کند باید از تریلی (بهعنوان مثال) استفاده کرد. بنابراین موضوع اصلی را نباید در مرزهای مادی و غیرمادی بودن رسانه محصور کرد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه به هر حال انتقال قرآن کریم به دیگران نیز باید توسط پوست در عصرهای گذشته یا کاغذ و سیدی در عصر کنونی انجام شود، تأکید کرد: این ابزارها همگی مادی هستند و توانایی انتقال این پیام مهم الهی را دارند. بنابراین نمیتوان گفت که رسانههای نوین ذاتاً نمیتوانند پیام دینی را منتقل کنند یا با این انتقال در تعارض هستند. از طرف دیگر نیز نمیتوان گفت که در توافق کامل هستند؛ اما این توافق یا توافق فیمابینی به معنای عدم دخالت انسان در این زمینه نیست.
به عقیدهی او، اصولا این انسان است که چگونگی انتقال و کیفیت آن را توسط رسانه تعیین میکند. در اینجا گرچه رسانه نوعی از ظرفیت را دارد، اما این انسان است که هم تعیینکنندهی این ظرفیت، هم محدودکننده و هم تبیینکننده آن است و در همین جاست که باید تأکید کرد هر پیام دینی نمیتواند بهطور یکسان از هر رسانهی جدیدی منتقل شود.
وی گفت: هر پیام دینی نیازمند نوعی از رسانه است، چه رسانهی سنتی و چه رسانهی جدید. با چنین تعبیری از رسانه و پیام دینی میتوان گفت که براساس رویکرد فرهنگگرا و اصولا کارکردی بر مبنای رویکردهای محتوایی و ظرفیتها و قابلیتهای رسانهیی، همهی پیامهای دینی با نسبتهای مختلف و با نوعی از تقلیلگرایی معنایی میتوانند از طریق رسانههای جدید و کلا هر نوع رسانهای که توانایی انتقال پیام را داشته باشد، منتقل شوند.
بشیر دربارهی برخی ایرادهای واردشده به رسانهها در انتقال نادرست مفاهیم دینی مثلا اینکه تلویزیون بهدلیل تصویری بودن و امکاناتی که برای جذابتر کردن برنامههایش استفاده میکند، عموما مفاهیم دینی را نادرست منتقل میکند، بیان کرد: برای تبیین این مسأله لازم است که به چند نکته اشاره شود؛ اول اینکه ظرفیتهای رسانههای مختلف در انتقال پیام با همدیگر یکسان نیستند و متفاوتاند. دوم اینکه ظرفیتهای رسانههای مختلف یک امر مستقل رسانهیی نیست، بلکه این انسان است که با درک ظرفیت مادی رسانهیی، تعیینکنندهی حجم، حدود، سطح و نوع بهکارگیری این ظرفیت است. علاوه بر این، تعیین ظرفیت رسانهیی و مشخص کردن حدود و ثغور این ظرفیت توسط انسان، به نوع محتوایی بستگی دارد که منتقل میشود.
به گفتهی او، باید توجه داشت که هر محتوایی را نمیتوان از هر رسانهای بهشکل مناسب منتقل کرد. این تناسب گاهی اجباری، مانند عدم امکان انتقال تصاویر توسط رادیو یا اختیاری، مانند امکان انتقال یا عدم انتقال همزمان تصویر با کلام در تلویزیون است.
وی همچنین اظهار کرد: نکتهی دیگر این است که انتقال معنای کامل هر پیام، چه دینی و چه غیردینی، به محتوای مناسب، شیوهی انتقال، مخاطبان مورد نظر و بالاخره افراد انتقالدهنده بستگی دارد. انتقال این معنا درجاتی دارد که این درجات بهلحاظ نوع متن، دینی یا غیردینی، متغیر است. معنای دینی با رویکرد اسلامی بهلحاظ قابلیتها و ظرفیتهای همزمانی، درزمانی و شمولیت آن برای همهی انسانها در همهی دورانها و تنوع معنایی آن برای شرایط، موقعیتها و افراد مختلف میتواند فراتر از ظرفیتهای محدود رسانهیی و همچنین ظرفیتهای محدود انسانی برای نوع و شیوهی ارائهی آن معانی باشد.
بشیر در بیان نکات بعد با اشاره به اینکه ظهور معنای دینی در رسانههای جدید، بستگی به شناخت ظرفیتهای ممکن رسانهیی و نیز توانایی انسانی برای بهکارگیری این ظرفیتها دارد، گفت: چنانچه اختلالی در شناخت ظرفیت یا تواناییها ایجاد شود، ظهور معنای دینی نیز با اشکال روبهرو میشود. از اینها گذشته، همهی معانی دینی از یک سطح پیچیدگی برخوردار نیستند. تعیین درجهی پیچیدگی معنایی، درجه و سطح بهکارگیری ظرفیتهای رسانهیی را تعیین میکند. این ظرفیت شامل نوع رسانهی مورد استفاده، محتوای پیام و شیوه طرح پیام است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: از نکات مهم دیگر این است که دریافتکنندگان پیام حتی در شرایط یکسان، پیامهای دینی یا غیردینی را بهطور یکسان دریافت نمیکنند یا به عبارت دیگر درک نمیکنند. بنابراین حتی رسانهای که بهطور مناسبتر میتواند پیام دینی را منعکس کند، به معنای این نیست که مخاطبان آن بتوانند بهطور کامل از معنای مورد نظر استفاده کنند.
به عقیدهی او، انتقال پیامهای دینی با نوعی از نسبیت انتقال، نسبیت فهم و تبیین توسط تولیدکنندگان، نسبیت دریافت و درک توسط مخاطبان روبهرو است. این نسبیت برای هر رسانه، تولیدکنندگان و نیز دریافتکنندگان پیام متفاوت است. ضمن اینکه معنای دینی در هر شرایط و با بهکارگیری هر نوع رسانه، چه سنتی و چه جدید، بخشی از معنای خود را از دست میدهد. بنابراین همیشه نیازمند نوعی از تبیین به اشکال مختلف، با زبانهای متفاوت، از جمله کلامی و غیرکلامی، توسط افراد گوناگون و در شرایط متمایز است.
وی در جمعبندی این بخش از سخنان خود تأکید کرد: با چنین رویکردی میتوان گفت که هر رسانه با توجه به ظرفیتهای آن از یکسو و ظرفیتهای انسانی برای نحوهی تولید، ارائه و انتقال پیام از سوی دیگر میتواند پیام دینی را منتقل کند. درجهی معنایی پیام بستگی به شناخت کافی ظرفیتهای هر رسانه، نوع و محتوای پیام، سطح مخاطبان و شیوهی انتقال دارد. بنابراین میتوان در اینجا از درجات معنایی گوناگون سخن گفت که حتی با طرح هر پیام برای مخاطبان مختلف میتواند وجود داشته باشد.
بشیر اظهار کرد: این امر یک تقلیلگرایی عمدی نیست، بلکه نوعی درجهبندی معنایی است که بخشی از آن اختیاری و بخشی دیگر اجباری است. به عبارت دیگر، به تصویر کشیدن یک امر دینی، با توجه به اینکه تصویر تنها بخشی از هر معنا را منتقل میکند، معنای امر دینی را میتواند به شکل نسبی منتقل کند؛ اما آیا این تقلیلگرایی معنایی امری است که میتوان از آن پرهیز کرد؟ خیر.
او با بیان اینکه گرچه ظرفیت تصویری بیش از این نمیتواند معنای دینی را منتقل کند، اما نمیتوان از این ظرفیت نیز بهطور کامل چشمپوشی کرد، زیرا یک وسیلهی مناسب در جهان معاصر است که میتواند نوعی از ارتباط میان معنای پیام و انسان ایجاد کند، تأکید کرد: این ارتباط در شرایط کنونی جهانی، مطلوب و بلکه ضروری است. از این جهت است که حتی اگر تصویر، بخشی از معنای دینی را منتقل کند، باید از آن استفاده کرد و قطعا این مسأله به معنای این نیست که بهترین تصویر و شیوهی ارائهی آن مورد توجه قرار نگیرد. به هر حال، هر تصویر نیز ظرفیتهای خاصی برای انتقال معنا دارد و باید در این رابطه از تصاویری استفاده کرد که بالاترین ظرفیت را برای انتقال معنای دینی داشته باشند. این مسأله نیازمند نوعی از «بصیرت رسانهیی» است که فراتر و همچنین بسیار عمیقتر، دقیقتر و ظریفتر از «سواد رسانهیی» است و در انتقال معنای دینی بسیار مهم و حیاتی است.
بشیر در پایان دربارهی راهکارهای رسیدن به یک رسانهی دینی مطلوب نیز گفت: رسانهها در جامعهی اسلامی باید همگی از روح اسلامی برخوردار و توانایی لازم را برای انتقال پیام اسلامی به اشکال و شیوههای مختلف داشته باشند.
وی ادامه داد: برای پیامرسانی مستقیم، شاید لازم باشد که محتوای دینی بهشکل مستقیم ارائه شود؛ اما در همان شیوهی مستقیم نیز باید از محتواهای دیگر برای زمینهسازی و انتقال طبیعی پیام به مخاطبان استفاده کرد. در رسانههایی هم که بهطور مستقیم، ارائهی برنامههای دینی را عهدهدار نیستند نباید برنامهها از محتواهای دینی و مفاهیم اسلامی خالی باشند تا پیامرسانی مطلوب ایجاد شود.
او با بیان اینکه رسانهی دینی باید ناظر بر روح دین و مفاهیم دینی باشد و با توجه به زمان القا، مکان ارائه، نوع مخاطبان، ضرورتهای ملی و بینالمللی، نیازهای اجتماعی و همچنین استفاده از شیوههای اخلاق اسلامی برنامههای خود را ارائه کند، اضافه کرد: انتقال پیام دینی برای افراد مختلف میتواند اشکال گوناگون به خود بگیرد. در این پیامرسانی، شیوههای مختلف ارتباطات میان فرهنگی و بین فرهنگی میان افراد مختلف یک جامعه و حتی جامعهای با جامعه دیگر باید مورد توجه قرار گیرد.
|
نظر بدهید