وعده‌های تحقق نیافته و فیلترینگ

عباس عبدی – این گفتگو در باره وعده‌های دولت و ناتوانی در انجام آنها بویژه در زمینه فضای مجازی و بستن آن انجام شده که پاسخ خود به پرسشها را در زیر تقدیم می‌کنم.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی ایران (شارا) || این گفتگو در باره وعده‌های دولت و ناتوانی در انجام آنها بویژه در زمینه فضای مجازی و بستن آن انجام شده که پاسخ خود به پرسشها را در زیر تقدیم می‌کنم.

(درباره وعده‌ها) به نظرم، مشکل این دولت فقط ناتوانی در انجام وعده‌هایش نبود بلکه مشکل در خود وعده‌ها بود. از اول نیز همه می‌دانستند که محقق شدن چنین وعده‌هایی در این دولت و با این شرایط سیاسی غیرممکن است. همچنین دولت تصور روشنی از معنی و الزامات وعده‌های داده شده نداشت.

مثل این می‌ماند که من به شما بگویم می‌توانم با یک ماه تمرین، صد متر را در ۸ ثانیه طی کنم اما بعد می‌بینید در ۲۰ ثانیه هم نمی‌توانم بدوم. برای اینکه دویدن صدمتر در ۸ ثانیه معنایی دارد که حداقل در شرایط کنونی، از قدرت بشر خارج است.

بنابراین اینطور نیست که دولت می‌توانسته وعده‌هایش را انجام بدهد و نداده باشد؛ آن وعده‌ها اساسا غیرقابل انجام بودند و این ضعف بدتری برای این دولت است. در نتیجه می‌خواهم بگویم، دولت را با تجربه‌ای که از وعده‌هایش دارید قضاوت نکنید.

(درباره فیلترینگ و فضای مجازی)به هر حال، این‌ها نمی‌توانند فضای مجازی را آزاد کنند. به خاطر اینکه نگاه‌شان به فضای مجازی تنها از حیث خسارت‌هایی است که این فضا به خودشان وارد می‌کند. یعنی این فضا به تقویت شفافیت، نقد دولت و آزادی بیان منجر می‌شود که انان فکر می‌کنند خسارتی علیه خودشان است. بنابراین فضای مجازی را به ناچار می‌بندند ولو بلغ ما بلغ! حتی اگر حاضر باشند به قیمت تن دادن به تبعیض، فضا را برای خارجی‌ها باز کنند.

(درباره تاکید آنها بر حفظ ارزشهای دینی در ضرورت فیلترینگ)این تاکید بر ارزش‌های دینی و انقلابی و اقتضائات نوین فضای مجازی، آنقدر کش‌دار است که بی‌معنی است. در حقیقت باید به شکل دیگری به ماجرا نگاه کرد.

فضای مجازی مثل بسیاری از چیزهای دیگر، جزو آلات مشترکه است. اجزای بدن ما مثل زبان جزو آلات مشترکه است؛ یعنی هم می‌توانیم از آن استفاده حلال کنیم و هم استفاده حرام. تقریبا چیزی وجود ندارد که خیر محض یا شر محض باشد. اما هرگز ابزاری را به خاطر اینکه با آن فعل حرام صورت گرفته، ممنوع یا نابود نمی‌کنند.

اگر زبان ما می‌تواند فحش بدهد، غیبت کند، دروغ بگوید اما هرگز زبان را به خاطر ترس از ارتکاب چنین اعمالی نمی‌بُرند. چرا که زبان، کارکردهای مثبت بسیاری دارد. چه کسی زبان را می‌برد؟ کسی که فقط به عملکرد زبان علیه خودش توجه دارد و کاری به عملکردهای بسیار خوب زبان ندارد.

در اینطور موارد، با منع کردن نمی‌توان جلوی کارهای بد را گرفت. چاقو و اسلحه، هر دو جزو آلات مشترکه‌اند. هرگز چاقو را محدود نمی‌کنند زیرا منافعش بسیار بیشتر از خسارت‌هایی است که ممکن است ایجاد کند. در خیلی از کشورها اما اسلحه را محدود می‌کنند؛ با اینکه اسلحه می‌تواند مفید هم باشد ولی زیان و خطرش بیشتر است. در مورد مشروبات الکلی نیز همینطور است. در جاهایی فکر می‌کنند عوارض بیشتر از فوایدش است و به همین خاطر محدودش کرده‌اند.

منافع فضای مجازی قابل مقایسه با مضراتش نیست خیلی بیشتر است پس چرا این آقایان روی آن حساسند؟ به این دلیل که کاری به منافع عمومی‌اش ندارند؛ بلکه به زیان‌هایی که متوجه خودشان در قدرت شده حساسند. مساله اصلی برای آن‌ها، همین زیان‌ها است.

شاید منافعی هم که از فیلترینگ به دست می‌آورند. وزیر سابق ارتباطات در مورد گردش مالی فیلترشکن‌های پولی رقم وحشتناکی را اعلام کرده‌اند. افرادی که چنین درآمدهایی دارند حتما در این ماجرا نقش دارند.

مساله بعدی این است که مگر فضای مجازی چه ضرری برای آقایان داشته؟ اتفاقا تحقیقات نشان داده که حتی در اعتراضات نیز چندان موثر نیست. بنابراین باید مبنا را به جای این حرف‌ها، بر ارزش آزادی و انتخاب مردم قرار داد.

کسی که دین‌دار و انقلابی است، باید آزاد باشد. دین‌داری و انقلابی‌گری بدون آزادی هیچ معنایی ندارد. حالا اگر افرادی نیز هستند که با سوءاستفاده از فضای مجازی، کارهایی مثل قاچاق، خرید و فروش انسان، فحشا، جاسوسی و یا اقدامات خرابکارانه می‌کنند، وظیفه دستگاه‌های امنیتی است که جلوی این کارها را بگیرند.

خود دستگاه‌های امنیتی به میزان زیادی از این ابزار استفاده می‌کنند و باید مواظب اقدامات مجرمانه هم باشند. این فیلترینگ مثل این است که برای جلوگیری از کشته شدن چند نفر با چاقو کلا ساخت و نگهداری و استفاده از چاقو ممنوع شود.