هنرمندانه زاویه بگیرید

زاویه گرفتن در این جا به این معنا است که شما مطلبی را برای مخاطب بیان می کنید که در نظر اول غیر قابل قبول است و یا بسیار مبهم است. به طوری که مخاطب کنجکاو می‌شود معنای این سخن شما چیست.  

شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- زاویه گرفتن در این جا به این معنا است که شما مطلبی را برای مخاطب بیان می کنید که در نظر اول غیر قابل قبول است و یا بسیار مبهم است. به طوری که مخاطب کنجکاو می‌شود معنای این سخن شما چیست. بعد که مقصود و مراد را بیان کردید، مطلب به خوبی در ذهن او جا می گیرد.
 
در این مقاله کمی درباره زاویه گرفتن در سخنرانی سخن خواهیم گفت. این کار یکی از مواردی است که می‌تواند مخاطب را جذب کرده و سخن را بهتر در ذهن او بنشاند.
حضرت حسین بن على (علیه السلام) فرموده است: اموالت، اگر براى تو نباشد، تو براى آن خواهى بود. ثروتت را باقى مگذار و در راه رضاى خدا صرف کن، که اگر آن را باقى گذارى، ثروت تو را باقى نمى‏گذارند. اموالت را بخور، پیش از آن که اموال، تو را بخورد.
خطیب اسلامى، اگر بخواهد از این روش بسیار مؤثر استفاده کند و سخن آموزنده مفید خود را در قالبى بریزد که داراى زاویه انحرافى باشد، مى‏تواند درباره بعضى از روایات دقت کند و آن‏ها را سرمشق خویش قرار دهد، و به گونه‏اى سخن را القا نماید که در آغاز به نظر غیر قابل قبول آید، و پس از آن که توضیح داده شد، مطلب روشن شود. این قسم سخن در اعمال فکر مستمعین اثر مى‏گذارد و گفته خطیب را از یاد نمى‏برند.
 
قال رسول الله صلى الله علیه و آله ایکم مال وارثه احب الیه من ماله؟ قالوا ما فینا احد یحب ذالک یا نبى الله قال بل کلکم یحب ذالک ثم قال یقول یابن آدم مالى مالى و هل لک من مالک الا مااکلت فافنیت اولبست فابلیت او تصدقت فابقیت و ما عدا ذالک فهو مال الوارث.(1)
 
روزى رسول اکرم صلى الله علیه و آله به حضار محضر خود فرمود: کدام یک از شما مال وارث خود را بیش از مال خود دوست دارد؟ همه جواب دادند: اى نبى خدا بین ما چنین دوستدارى نیست. حضرت فرمود: تمام شما چنین هستند و مال وارث را بیش از مال خود دوست دارید. سپس حضرت توضیح داد که صاحب مال خطاب مى‏کند اى فرزند آدم، مال من، مال من. آیا مال تو غیر آن چیزهایى است که خوردى و فانى کردى یا پوشیدى و پوشاندى یا صدقه دادى و ابقا نمودى و هر چه غیر این‏ها است، مال وارث است.
 
رسول گرامى سوالى را بین حضار طرح نمود که جواب آن به قدرى خلاف انتظار و انحرافى بود که احدى متوجه آن نشد.
پس از توضیح آن حضرت، دریافتند که چگونه مال وارث را بیش از مال خود دوست دارند. این سخن، با زاویه انحرافى‏اش، واقعیت ناشناخته‏اى را بر مردم روشن ساخت، پرده ابهامى را از پیش روى آنان بالا زد، وشنوندگان را به خود آورد تا هر چه زودتر با مالى که در اختیار دارند، براى فرداى خود زاد و توشه‏اى تهیه کنند.
پیامبر اکرم مى‏توانست مطلب مورد نظر خود را به طور عادى و بدون زاویه انحرافى بیان کند. مثلاً بفرماید: پیش از آن که بمیرید و اموالتان به وارث منتقل گردد، به نفع خود قدمى بر دارید.
ولى این بیان ساده و عادى، به قدر آن پرسش و پاسخ، در ضمیر مردم اثر نمى‏گذارد.
 
عن الحسین بن على علیها السلام قال مالک ان لم یکن لک کنت له فلا تبق علیه فانه لا یبقى علیک و کله قبل ان یا کلک.(2)
حضرت حسین بن على (علیه السلام) فرموده است: اموالت، اگر براى تو نباشد، تو براى آن خواهى بود. ثروتت را باقى مگذار و در راه رضاى خدا صرف کن، که اگر آن را باقى گذارى، ثروت تو را باقى نمى‏گذارند. اموالت را بخور، پیش از آن که اموال، تو را بخورد.
 
زاویه انحرافى این روایت، براى شنوندگان، شگفت آورتر از روایت رسول اکرم است. مستمع، با شنیدن این حدیث، به فکر فرو مى‏رود و با خود مى‏گوید: من مالک مالم، چطور ممکن است مملوک اموالم شوم؟ من مى ‏توانم مالم را باقى نگذارم و از میان ببرم، چطور ممکن است مال، مرا باقى نگذارد و از میانم بردارد؟
من مى‏توانم مال را بخورم و طعمه خود سازم، مال چگونه مى‏تواند مرا بخورد و طعمه خویشتن نماید؟
پیامبر اکرم مى‏توانست مطلب مورد نظر خود را به طور عادى و بدون زاویه انحرافى بیان کند. مثلاً بفرماید: پیش از آن که بمیرید و اموالتان به وارث منتقل گردد، به نفع خود قدمى بر دارید. ولى این بیان ساده و عادى، به قدر آن پرسش و پاسخ، در ضمیر مردم اثر نمى‏گذارد.
اگر خطیب نیرومند و توانا باشد، مى‏تواند بعد مادى ثروتمند را از بعد معنوى‏اش تفکیک نماید، و به تمام سوالاتش پاسخ گوید، و در توضیح حدیث به او بفهماند اگر مال را از دیدگاه زندگى بنگرى و آن را وسیله رفع نیازهاى حیاتى بدانى و در جاى خود صرف کنى، تو مالک مالى، ولى اگر به ثروت دل بسته‏اى، حب مال در اعماق وجودت نفوذ نموده، به بیمارى حرص مبتلا شده‏اى، و در زندگى جز افزایش دارایى هدفى ندارى، تو مملوک مالى.
 
اگر بتوانى در مواقع لازم، از مال دل برگیرى و آن را در مجارى واجب و مستحب صرف نمایى، تو آن را باقى نمى‏گذارى، ولى اگر حقوق خدا و خلق را نپردازى و از تکالیف دینى و انسانى خود در زمینه مال سرباز زنى، مال تو را باقى نمى‏گذارد و سرانجام نابودت مى‏کند و حیات معنوى تو را که اساس انسانیت است، از میان مى‏برد.
اگر مال را به گونه‏اى صحیح و مشروع صرف نمایى، خودت استفاده کنى، رفاه خانواده‏ات را تأمین نمایى، به ارحام فقیرت برسى، و مستمندان را مورد حمایت قرار دهى، تو مال را خورده‏اى، ولى اگر به وظیفه عمل نکنى، بر خود و خانواده‏ات سخت بگیرى، ارحام فقیر و مستمندان را از یاد ببرى و همواره در فکر ثروت اندوزى باشى، مال تو را خورده است.


منابع:
1. امالى، شیخ طوسى، ج 2، ص 133.
2 – بحار، ج 68، ص 357.
سخن و سخنوری – محمد تقی فلسفی

تبیان