هادی خانیکی: صدای اعتراضات شنیده نشود جامعه پولاریزه خواهد شد

یک سالی که پشت سرگذاشته است برایش شباهت به میدان جنگ داشته آنکه خود با سرطان جنیگده اکنون روزهایش رابا فیزیوتراپی و درمان در حال می گذراند که نگران سرطان وطن است.

دیدار با دکتر هادی خانیکی در میانه های اسفندو با توجه به روزهای شلوغ دکتر رخ داد و در وقت محدودی که داشتیم سعی کردیم از استاد ارتباطات و نماد گفت وگو درمورد ریشه اعتراضات در سالی که گذشت بپرسیم، علت انسداد سیاسی را جویا شویم و بپرسیم که آیابه بروز نوعی فرقه گرایی در کشور معتقد است یا خیر؟

✍ انحصارقدرت می تواند از باندهای مافیایی سردربیاورد

✍ اصلاح طلبی واصلاح طلبان دومقوله جدا هستند

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی ایران (شارا) || یک سالی که پشت سرگذاشته است برایش شباهت به میدان جنگ داشته آنکه خود با سرطان جنیگده اکنون روزهایش رابا فیزیوتراپی و درمان در حال می گذراند که نگران سرطان وطن است.

 

دیدار با دکتر هادی خانیکی در میانه های اسفندو با توجه به روزهای شلوغ دکتر رخ داد و در وقت محدودی که داشتیم سعی کردیم از استاد ارتباطات و نماد گفت وگو درمورد ریشه اعتراضات در سالی که گذشت بپرسیم، علت انسداد سیاسی را جویا شویم و بپرسیم که آیابه بروز نوعی فرقه گرایی در کشور معتقد است یا خیر؟

 �”� به گفته دکتر خانیکی اگرچه نمی توان اسنداد سیاسی را نادید گرفت اما به نظر نوع سیاست ورزی در جامعه شبکه ای شده ایران متفاوت شده است.

 �”� او اما هرچند که گفت جامعه ایرانی قابل پیش بینی نیست اماگفت در وضعیتی که بحرانی و پیچیده است هر اتفاق ساده‌ یا رویداد سریعی می‌تواند به پردامنگی اعتراضات، گسست‌ها و شکاف‌ها کمک کند.

�”� به باور او اگر صدای اعتراضات شنیده نشود جامعه به سمت حذف نیروی واسط خواهد رفت و شاهد جامعه ای پولاریزه شده خواهیم بود.

�”� در بخش‌هاییی از این گفت و گو می خوانید:

�”� سیاست‌ورزی یک مفهوم پردامنه و کشدار است. نه تنها امروز بلکه در هر شرایط دیگری از زمانه‌ای که در آن به سر می‌بریم و در هر نقطه دیگری متغیرهایی که در امر سیاست‌ورزی تأثیر می‌گذارند متنوع شده‌اند.

�”� در نگاه اشمیت ولی نگاه‌های دیگری هم هست که آشتی‌ناپذیری را تنها معطوف به اراده حکومت نمی‌داند، همه افراد ملت حتی بخش‌هایی که به حاشیه رانده شده و طرد شده‌اند هم می‌توانند در این فرایند مشارکت داشته باشند، به این معنا اگر سیاست‌ورزی را در شکل کلاسیکش بگوییم، بله دچار ناکارآمدی و انسدادهایی شده اما در شکل شبکه‌ای و مدنی‌اش و حتی در شکل انتقادی و اعتراضی‌اش که در جامعه ما صورت سیال دارد صورت‌بندی جدیدی به وجود نیامده است.

*پس کارکرد سیاست‌ورزی در جامعه شبکه‌‌ای شده ایران تغییر کرده است؟

بله ؛هم در جامعه شبکه‌ای تغییر کرده هم در جامعه سیاسی به این معنا که هرچه فاصله و شکاف ایجاد شود، گسستی که بین حاکمیت و دولت رخ می‌دهد به همان نسبت سیاست‌ورزی از اشکال شناخته شده‌اش مثل انتخابات، تلاش برای به دست گرفتن موقعیت‌های سیاستی و مدیریتی به سمت جامعه و سیاست‌ورزی مدنی یا سیاست‌ورزی اعتراضی سیال نقل مکان می‌کند. البته شاید هنوز سیاست‌ورزی اعتراضی سیال جا و مکان نهاد یا شبکه مستقر نداشته باشد.

�”� در مورد واژه‌های انسداد، زوال و فروپاشی باید برابرنهاده‌هایشان را هم در نظر گرفت. و اینکه هر نوع زوالی در یک صورت‌بندی حتی صورت‌بندی سیاسی سرآغاز شکل‌گیری یک نوع همبستگی دیگر می‌تواند باشد. اگر زوالی در رابطه بین شهروندان و نهادهای رسمی رخ می‌دهد، شهروندان به سمت ساختن یک نوع همبستگی جدید می‌روند که همبستگی اجتماعی است. روندهای گسیخته‌ساز در صورت‌بندی عمودی‌اش به روندهای همبستگی‌ساز در صورت‌های افقی‌اش میل پیدا می‌کند.

�”� به همین دلیل انسداد در یک روش اگرچه واکنش‌ها، اعتراض‌ها و حتی رادیکالیسم را شکل می‌دهد اما دنبال پیدا کردن راهی است. راه پیدا کردن عمدتا تغییر رویکردهاست. یعنی فکر امر سیاست‌ورزی مبتنی بر قدرت دچار محدودیت‌هایی می‌شود یا به گفته خودتان نهادهای رسمی و حاکمیتی انعطاف لازم را نشان نمی‌دهند و از تغییرات به موقع استقبال نمی‌کنند؛دراین شرایط معمولا دو رویکرد شناخته است؛یکی اینکه انعطاف‌ناپذیری حکومتی به سمت انعطاف‌ناپذیری در جامعه پیش خواهد رفت.

�”� شاید تعبیر درست از فرقه‌گرایی شکل‌گیری باندها و گروه‌های بسته باشد. دو امر در نسبت بین تحولات اجتماعی و حتی فرهنگی و اقتصادی با تحولات سیاسی وجود دارد. هروقت قدرت سیاسی تمرکز کرده و انحصار پیدا می‌کند و در برابرش جامعه مدنی ضعیف می‌شود، نهادهای مدنی بی‌قدرت می‌شوند، که البته این دو اتفاق با دو زمینه بالفعل دیگر هم تشدید می‌شود، ‌یکی فرهنگ سیاسی نخبگان است که اساسا آیا میل به مشارکت و رقابت وجود دارد، اعم از نخبگان، کنشگران سیاسی و سیاست‌ورزان رسمی و یکی هم سازوکارهای حل اختلاف است که یکی از این سازوکارها قانون است. یعنی چقدر قانون به عنوان زبان حل اختلاف مبناست.

 �”� اگر این دو هم ضعیف شود، در شرایطی که جامعه مدنی ضعیف است و قدرت سیاسی متمرکز است طبعا کنش سیاسی از یک امر مقبول، هنجاری و مناسب جای خودش را به یک امر غیراخلاقی و نامقبول می‌دهد؛آن وقت سیاست به جای اینکه کانون توسعه، خیرات و نیکوکاری و امثالهم باشدبه کانون رانت‌ها، امتیازگیری‌ها و منفعت‌ها تبدیل خواهد شد.
 

سالنامه شرق-نفیسه زارع کهن