شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)– اما سوال اینجاست که ذهن هیجانی خوب است یا نه؟ این سوال چیزی است که در این یادداشت به آن می پردازیم.
در واقع اگر ما نتوانیم از ذهن هیجانی استفاده کنیم، ذهن خردگرای ما زندگی را مقداری خشک می کند. یعنی نمی توانیم به هیجاناتی که به دنبال آن هستیم، برسیم. اما از آن طرف، خوب یا بد بودن ذهن هیجانی به این بر می گردد که ما چگونه از آن استفاده می کنیم؟
یک تعریف عملیاتی از هوش هیجانی این می شود که بتوانیم تعادل درستی متناسب با یک موضوع بین ذهن خردگرا و ذهن هیجانی بوجود بیاوریم و این در تبلیغات هم کاربرد دارد. یعنی می آیند و روی ذهن هیجانی ما کار می کنند و وقتی ما یک تبلیغ را می بینیم حتی اگر آن یک خوراکی باشد که برای ما ضرر دارد، سریع به فرزندمان می گوییم که برو و فلان چیز را بخر تا من که می خواهم فوتبال را ببینم، این را بخوریم.
در صورتی که ذهن خردگرای ما می گوید که ما میوه در یخچال داریم و می توانیم از آن استفاده کنیم که سالمتر است. پس از این ذهن هیجانی خیلی ها در تبلیغات استفاده می کنند. یکی از وظایف روابط عمومی ها، ترویج فرهنگ صرفه جویی است. برای این ترویج ما ممکن است از تبلیغات تلویزیونی استفاده کنیم. در این تبلیغات باید فاصله میان ذهن خردگرا و ذهن هیجانی آنها را پر کنیم.
امروزه همه به ظاهر خودشان می رسند، من ممکن است میلیون ها تومان پول گوشی موبایل، عینک یا کت و شلوارم باشد اما از آن طرف شاید برای دکتر رفتن خیلی هزینه نکنم.
این در واقع به من این را می گوید که ذهن خردگرای من خیلی کار نمی کند. الان زمانه ای است که من بیشتر با هیجاناتم پیش می روم. اگر ما بتوانیم در تبلیغاتی که به بحث مصرف بر می گردد، مرد را از ذهن هیجانی به ذهن خردگرا برسانیم، موفق می شویم. یعنی آن چیزی که من به اصطلاح امروزی ها کلاس کاری خودم می دانم، نوع رانندگی من هم باشد، نه فقط لباس من! نوع ایستادن در صف هم باشد. این شاید یک بحث مفصلی باشد که در تبلیغات بیشتر باید به آن بپردازیم.
اگر بخواهیم از هوش هیجانی تعریفی داشته باشیم می توانیم بگوییم: توانایی شناسایی احساسات خود و دیگران، چگونگی استفاده از این احساسات و شناخت در ارتباطات ما است. این یک تعریف آکادمیک از هوش هیجانی بود.
افرادی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند ویژگی هایی دارند که ما هر جایی که آنها را ببینیم خوشحال می شویم. ممکن است در تاکسی، دو تا رفیق را با هم ببینیم که آنقدر صمیمی هستند که ما حسرت آن صمیمیت را می خوریم. ببین با این سن و سال کم شان چقدر با هم راحتند. رفاقت واقعی را این افراد می توانند تجربه کنند.
خود کنترلی، تعادل رفتاری و دیگر ویژگی هایی که در هر زندگی و در هر شخصی و در هر کشوری، به عنوان یک ویژگی مثبت تلقی می شود.
بعضی از افراد می گویند: آدم های نرمالی هستند. این در واقع یک جورهایی همان تعریف هوش هیجانی بالا است. دنیل گلمن هم یک تعریف چند بعدی از هوش هیجانی دارد. «ما بتوانیم احساسات خود را شناسایی کرده و احساسات دیگران را؛ و از این شناخت برای مدیریت احساسات در درون خودمان و در ارتباطاتمان استفاده کنیم.»
در روابط عمومی و به ویژه تبلیغات و بازاریابی، درکی که از رفتار مخاطب وجود دارد این است که مخاطب در آخرین لحظه تصمیم خود را برای خرید یک کالا یا خدمت با استفاده از احساس خود می گیرد. این بدان معناست که روابط عمومی و تبلیغات باید بر روی هوش هیجانی مخاطبان خود کار کنند.
استفاده از تئوری ها در عمل یکی از مسائل بسیار بزرگ پیش روی تمام بخش های اجرایی قرار دارد. اینکه ما می دانیم باید از راه احساس وارد شد و می دانیم که هوش هیجانی بایستی مد نظر ما قرار بگیرد اما چگونه آن را مورد استفاده قرار دهیم. این نکته ای است که از اهمیت بسزایی برخوردار است. ما در یادداشت های آینده شارا به این مساله خواهیم پرداخت که چگونه می توانیم از این هوش ها به نفع فعالیت های سازمان و حتی در زندگی شخصی برای طی کردن روند عقلانی مورد استفاده قرار دهیم.
منبع مرجع: شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)
|
نظر بدهید