شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)– پژوهش پیشین دربارۀ تدابیر ارتباطات بحران به این بررسی پرداخت که سازمانها، در اوضاع بحرانی چگونه و چرا مواضع معینی نسبت به مخاطبان یا “عامۀ مردم” اتخاذ میکنند. اما، در این خصوص که خود مخاطبان گوناگون در هنگام چنین بحرانهایی چگونه در مقابل سازمانها به اتخاذ نگرش میپردازند چندان معلوم نیست.
این یافتهها میتوانند راهها و روشهایی را برای شناسایی انواع مواضع عامۀ مردم نسبت به مسائل معین در اختیار شاغلان روابط عمومی قرار دهند، و تولید پیامهایی را که هدفش مخاطبان معینی هستند برای آنها میسر سازد.
دانشجویان دورۀ دکترای دانشگاه میزوری، داگلاس ویلبر (Douglas Wilbur) و دانیل مایرز (Danielle Myers) بیش از 1000 تویت (tweet = پست توئیتر) مربوط به فیلم متحرک “ضربۀ مغزی” (Concussion) را که در سال 2015 نشان داده شد و لیگ ملی فوتبال (NFL) را با جلوهای منفی در رابطه با مسألۀ ضربۀ مغزی در فوتبال نشان میداد، مورد بررسی قرار دادند. در این مطالعه، پژوهشگران از نظریۀ احتمالات، ابداعی استاد دانشکدۀ روزنامهنگاری دانشگاه میزوری، گلن کامرون (Glen Cameron)، به عنوان ابزاری جهت شناسایی مواضع اتخاذی گروههای مختلف مردمان (یعنی روزنامهنگاران، متخصصان بهداشتی، ورزشکاران حرفهای، هواداران ورزش) نسبت به فیلم مزبور، لیگ ملی فوتبال و مسألۀ ضربۀ مغزی، بهره گرفتند.
این نظریه برای آن تدوین شد که معین کند سازمانها و متخصصان روابط عمومی، در بحبوحۀ بحرانها، چگونه و از چه روی واکنشهای عمومی خود را اتخاذ و انتخاب میکنند. در این مطالعه، پژوهشگران دانشگاه میزوری این نظریه را برای گروههای مختلف مردم، و نه سازمانها، با موفقیت به کار بردند تا دریابند که آیا گروههای مختلف نیمه سازمان یافته نسبت به مسائل جاری موضعی اتخاذ میکنند؛ و چگونه.
آنها دریافتند که حتی بدون سازماندهی یا با اندکی از آن، گروههای مختلف مردم نسبت به فیلم مزبور و لیگ ملی فوتبال و مسألۀ ضربۀ مغزی مواضع متفاوتی از طریق تویتر اتخاذ کردند. آنها دریافتند که متخصصان بهداشتی به نظر میرسید نسبت به فیلم موضع مثبتی اتخاذ کردند و مسائل بهداشتی را برجستهتر مطرح کرده به تبلیغ و ترویج نیاز برای پژوهش مستمر راجع به ضایعۀ مغزی پرداختند.
ورزشکاران حرفهای فعلی و گذشته و نیز مربیان ورزشی به نظر رسید که حمایت کردند که فیلم سطح آگاهی را نسبت به ضربۀ مغزی در ورزشها بالا برده است. دیگر گروههایی که مورد بررسی پژوهشگران قرار گرفتند حقوقدانان بودند که مسائل حقوقی مرتبط با بحران ضربۀ مغزی لیگ ملی فوتبال را محل بحث قرار دادند و عامۀ مردم، که عقایدی بسیار منفی نسبت به لیگ ملی فوتبال، و عقایدی مثبت نسبت به فیلم را ابراز داشتند.
مایرز اظهار داشت، “این مطالعه روشن میسازد که چگونه گروههای بزرگی از مردمانی که نسبتاً سازمان نیافته هستند در تویتر میتوانند جمع شوند تا نگرشهای معین و مواضع مشخصی را نسبت به سازمانها یا موضوعات و مسائل اتخاذ نمایند. با استفاده از نظریۀ احتمالات برای بررسی نحوۀ کار کردن این فرایند، مطالعۀ مزبور طرح و نقشهای را به متخصصان روابط عمومی میدهد که چگونه به عقاید و احساسات افراد حاضر از لحاظ آنچه که مردم دربارۀ سازمانشان میگویند، پی ببرند. سپس آنها میتوانند با پیامهایی که مستقیما به نگرانیهایمردم در طی بحرانهای سازمانی میپردازد پاسخ دهند.”
پژوهشگران توصیه میکنند که متخصصان روابط عمومی در بحبوحۀ بحران، تویتر را تحت نظارت دقیق قرار دهند تا ببینند گروههای مختلف مردم چگونه به بحران واکنش نشان میدهند و زمینههای پنهان نفوذ و شکلگیری این نگرشها چیست. شاغلان روابط عمومی در این صورت میتوانند از اطلاعات مزبور برای تولید پیامهای منطبق با نیاز که بهتر بتوانند با هر گروه معیی از مردم مرتبط شوند، استفاده کنند.
ویلبر اظهار داشت، “روزنامهنگاران و بازاریابان هماکنون از تویتر برای مقاصد مشابه استفاده کردهاند و بهره میبرند. متخصصان روابط عمومی به نظر میرسد از این لحاظ از قافله عقب افتادهاند و این مطالعه نشان میدهد که استفاده از این نظریه با تویتر چگونه میتواند ابزاری بسیار ارزشمند باشد.”
این مطالعه در Journal of US-China Public Administrationانتشار یافت.
|
نظر بدهید