شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا)–|| یکی از مناصبی که همواره ویژگی ها و مختصات خاص خود را به لحاظ عملکرد داشته، فعالیت در حرفه روابطعمومی است. این بخش از هر سازمان به دلیل برخورداری از روحیات خاصی که می طلبد یا به یکی از پر طرفدارترین بخش ها و یا بالعکس به یکی از کم طرفدارترین بخش های هر سازمان تبدیل می شود. اکنون دیگر دوره ای که نیروی تعدیل شده در سازمان را به برای تعیین تکلیف نهایی و یا احیاناً طرد وی از سازمان به روابطعمومی منتقل می کردند تقریباً گذشته است و اگر سازمانی همچنان این رویه را اجرا می کند باید به حال و روزش تاسف خورد.
روابطعمومی علاوه بر ارتقای جایگاهش به عنوان یک تخصص و نیز مبحث دانشگاهی که از علم ارتباطات سرچشمه می گیرد به حرفه ای کاملا تخصصی تبدیل شده که پرسنل شاغل در این بخش باید علاوه بر دانش کامل از نحوه کار در آن واحد، به طور نسبی از نحوه فعالیت سایر واحدهای سازمان متبوع خویش نیز، اطلاعات و سررشته ای ولو اندک داشته باشند.
مدیران و سرپرستان شاغل در حوزه روابطعمومی نیز علاوه بر اشراف بر مقوله چگونگی فعالیت در روابطعمومی و نحوه مدیریت، باید آشنایی نسبتا کافی با علم ارتباطات، رسانه، مخاطب شناسی، بازار شناسی و نیز تا حدودی آشنا به مقوله هایی همچون روانشناسی و جامعه شناسی باشند.
بارها و بارها تاکید شده که روابطعمومی هر سازمان، حلقه واسط و رابط مدیران ارشد و میانی آن سازمان و فضای بیرونی وهمان مخاطبان یا مشتریان سازمان است که به نوعی منعکس کننده دغدغه ها و مشکلات ارباب رجوعان به مدیران سازمان در راستای حل معضلاتشان است که در واقع فعالیت در این بخش، وی را ملزم به آموزش همیشگی و نیز تقویت مناسبات می نماید. از این رو مدیران روابطعمومی، علاوه بر آن که باید به نیازهای واقعی و حقیقی و مشکلات مشتریان سازمان خود واقف باشند باید همواره با بکارگیری روش های نوین ارتباطات، در راستای بهبود تعاملات دوسویه برآیند، واقعیتی که همیشه هم آن گونه که باید بر وفق مراد پیش نمی رود!
حال ایراد کار کجاست؟ شاید بتوان گفت که عدم اعتقاد کامل و در خوشبینانه ترین حالت به تعبیری می توان گفت که عدم آشنایی کامل مدیران ارشد سازمان از عملکرد و نقش کلیدی روابطعمومی، مهم ترین گره کار باشد. اینکه پرسنل حوزه روابطعمومی با انبوهی از مشکلات مخاطبانشان روبرو شده اما در عمل، با برخی بوروکراسی های اجرایی و اداری مواجه می شوند که توان اجرایی لازم برای از میان برداشتن آن ها و اختیار لازم برای رفع آن را ندارند که در واقع این دوگانگی در اجرا به یکی از آفت های و چالش های کار روابطعمومی تبدیل شده است.
از سوی دیگر، اشراف و برطرف کردن مشکلات داخلی و بیرونی سازمان از دید کارکنان حوزه روابطعمومی مغفول نمی ماند اما نبود ابزارهای کافی، توان لازم در پتانسیل نهفته این بخش را به حرکت در نیاورده و به همین دلیل، بخش روابطعمومی با وجود درک و شناختی صحیح از مشکلات سازمان، همواره گوش به فرمان باید بماند تا آنچه که به مصلحت است برای اجرا به آن ها ابلاغ شود!
این در حالی است که در بسیاری موارد، حوزه روابطعمومی به عنوان بازوی توانمند سازمان، می تواند از حالت انفعالی درآمده و نقش یک مشاور تمام عیار و مجری حرفه ای را برای کاهش بار مشکلات سازمان بازی کند. میدان دادن به واحد روابطعمومی، مدیران موفق عامل، روسا و وزرای توانمندی را به جامعه معرفی کرده و می کند که قادرند با بکارگیری ظرفیت های موجود این بخش، اقدامات اثربخش، تصمیمات صحیح و تاثیرگذاری مطلوب و کارآمدی بر روند کارایی مجموعه تحت امر خود داشته باشند.
با تمام این احوالات، آنچه که امروزه از روابطعمومی و نقش و عملکرد آن ها شاهد هستیم بسیار بهتر و معقول تر از زمان گذشته هست که امید می رود با تداوم این روند، حوزه روابطعمومی، روز به روز با باز کردن جای خود در هر سازمان یا شرکت و نیز انعکاس فعالیت های اثرگذار خود، نقشی مهم و کاربردی تری در پیشبرد اهداف هر سازمان ایفا کند. به امید آن روز.
روز روابطعمومی بر تمامی فعالان این صنف مبارک
مهرداد عسگری
اقتصادتهران
|
نظر بدهید