توجیه گری یا تفاهم؟
شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا)–||چنانچه مدیر روابطعمومی علاوه بر سایر توانمندیها که پیش از این گفته شد، از اعتماد به نفس و شهامت نیز برخوردار باشد، جریان ارتباطی بین وی و مدیر ارشد سازمان میتواند کارآمد و اثربخش باشد و قادر است در برابر اشتباهات احتمالی مدیر یا بخشهای مختلف سازمان، به موقع واکنش مناسب داشته باشد و با روشنگری و ارائه مشاورههای کارشناسی، مدیران ذیربط را برای رفع کاستیها متقاعد نماید، در غیر این صورت ناچار است به اطاعت بیچون و چرا از اوامر سازمانی و مدیر مافوق و سایر مدیران بپردازد و نسبت به افکار عمومی و مردم به صورت انفعالی برخورد نماید و تنها در جاهایی که مدیران مایل باشند به پاسخگویی و اطلاع رسانی بپردازد.
در چنین وضعی روابط عمومی به آلت دستی برای مدیران و صرفا بلندگویی برای توجیهگریها و بوقهای تبلیغاتی برای تصویرسازیهای غیر واقعی از سازمان متبوع تبدیل میشود که مردم و افکار عمومی در جریان فعالیتها و اقداماتش هیچگونه جایگاهی ندارند.
در چنین حالتی نه تنها رضایت و متقاعدسازی مشتریان و ارباب رجوع و رسیدن به تفاهم با مردم مورد توجه روابطعمومی قرار نمیگیرد، بلکه تنها آن چه مهم به نظر میرسد جلب رضایت مدیر متبوع و تلاش برای حفظ موقعیت سازمانی است.
اگر مدیر موافقت داشت یا فرمان داد، اقدام و فعالیتی در زمینه پاسخ به افکار عمومی صورت میگیرد و در غیر این صورت روابطعمومی واکنشی نسبت به رویدادهای پیرامونی و وظایف اساسی خویش نخواهد داشت !
بوق های مدیر یا گوش های مردم؟
در این حالت اولویت نخست جلب رضایت مدیر است نه جلب رضایت مردم، مهم نیست افکار عمومی و مردم چه ابهامها، مسایل و یا مشکلاتی داشته باشند، چرا که گیرندههای روابطعمومی با دهان مدیر تنطیم شده و اگر تتمه هنری در روابطعمومی باقی مانده باشد، فرستندههای آنان صرفا پیامهایی را بدون توجه به مخاطبان و نیازهایشان مطرح میکنند و بلندگوهای متعددی آن را بازتاب می دهند.
مردممداری، پیگیری اولویتها و رفع مسایل و مشکلات مردم جای خود را به مدیرمداری و پیگیری دغدغههای مدیر و تلاش برای حفظ و کسب موقعیتهای سازمانی میدهد.
نگاهی عمیق به رویدادهای حوزه اطلاعرسانی و روابطعمومی و برخی رویدادهای اجتماعی، این واقعیت تاسف بار را برملا میسازد.
رویدادهایی که چندی است در برخی سطوح کشور شاهد آن هستیم اولویت داشتن مدیرمداری بر مردممداری به وضوح قابل مشاهده است، برخی روابطعمومیها که باید خود جریان مردممداری را در سازمانها هدایت و سازماندهی کنند، در برابر طرح مکرر ابهامها، پرسشها، مسائل و مشکلات مردم کمترین واکنش را از خود نشان میدهند و در پی متقاعد کردن افکار عمومی برنمیآیند، اما به هنگام طرح نکتهای در خصوص مدیر و یا نحوه مدیریت مدیر سازمان متبوع برآشفته میشوند و برای خاموش کردن اعتراض یا انتقاد مطرح شده، به انواع روش های اخلاقی و غیر اخلاقی متوسل می شوند.
این گونه روابط عمومیها چشمانی نابینا، گوشهایی ناشنوا و زبانی دراز دارند که بدون توجه به خواسته ها، ابهام ها، آلام و نیازهای افکار عمومی ، فقط به بوق های تبلیغاتی مدیر خویش تبدیل می شوند و شان روابط عمومی را تا حد و اندازه یک بوقچی ناشنوا و نابینا تنزل می بخشد.
دستگاه ها باید پاسخگو شود
به نظر می رسد جامعه روابط عمومی علاوه بر این که باید دانش ، بینش و مهارت های روابطعمومی را در خدمتگزاران و شاغلان روابطعمومی ارتقا ببخشد، باید با گسترش فرهنگ جراتورزی و اعتماد به نفس در بین آنان و ایجاد مکانیزم ارتباطی متقابل و مناسبی با مدیران ، ضرورت ایجاد زمینههای برقراری تعاملی و تنگاتنگ مبتنی بر مردممداری بین مدیران سازمانها و مدیران روابطعمومی را گوشزد نموده و در این راستا اهتمام ورزد.
مدیران سازمان ها نیز باید ضمن اینکه خود به پاسخگویی به موقع به افکار عمومی و مردم و رسانهها اهتمام میورزند، با اعلام اولویت داشتن خدمتگزاری صادقانه به مردم و رفع کاستیهای آن، تمهیدات لازم را برای پاسخگو ساختن اجزای سازمان متبوع خود به ویژه روابطعمومی که سخنگوی سازمان محسوب میشود فراهم آورند.
بی تردید پاسخگو شدن دستگاهها میتواند اعتماد عمومی به خدمتگزاران را به عنوان بزرگترین سرمایه اجتماعی سازمانها گسترش دهد و موجب تقویت و حفظ نظام که بنا به فرمایش امام راحل (ره) از اوجب واجبات است گردد.
منبع: مردمدارن ایران
ادامه دارد
نظر بدهید