شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)– دکتر حسن بشیر: اولین کنفرانس بین المللی سواد رسانه ای می تواند فهم رسانه ای جامعه را در سطوح مختلف گسترش دهد و عاملی برای تالیفات و ترجمه کتاب ها و مقالات مختلف در این حوزه باشد.
آنچه که در حوزه سواد رسانه ای مهم است، «جهت گیری اطلاعاتی» است. به عبارت دیگر ما برای فهم «آموزش یا سواد رسانه ای» نیازمند «شناخت جهت گیری اطلاعاتی» هستیم. مقصود از جهت گیری اطلاعاتی، این است که در مبحث سواد رسانه ای حجم اطلاعات رسانه ای مهم نیست. گاهی هم این حجم اطلاعات رسانه ای است که به نوعی «بیسوادی رسانه ای» را گسترش می دهد. آنچه که در این زمینه مایلم مورد تاکید قرار دهم این است که یکی از مهمترین شاخص های «سواد رسانه ای» گزیش محتوای رسانه ای است. گزینش محتوای رسانه ای مهمترین عاملی است که می تواند درجه سواد رسانه ای را تبیین کند. افرادی که نمی دانند در رسانه ها به دنبال چه موضوعی هستند و به شکل کور و بدون هدف به دنبال همه چیز هستند، اولین فاکتور موثر در سواد رسانه ای را مورد توجه قرار نداده اند.
بنابراین برای فهم رسانه ای، اولین گام آموزشی در جامعه باید این باشد که چگونه به رسانه ها نگاه کرد و محتوای رسانه ها را چگونه گزینش و مطالعه نمود. این جهت گیری آموزشی باید از همان آغاز کودکی به دانش آموزان یاد داد شود تا هنگامی که مثلا اینترنت را بکار می گیرند، اینگونه نباشند که فقط به دنبال حجم اطلاعات و دیدن همه چیز موجود در اینترنت باشند. باید چگونگی گزینش مطالب در اینترنت را بخوبی یاد بگیرند که بر اساس چه هدفی این کار را انجام می دهند.
اخلاق بکارگیری رسانه ای و سواد رسانه ای
بحث گزینش اطلاعاتی در رسانه ها از این منظر نیز اهمیت دارد که نوعی از «اخلاق بکارگیری رسانه ای» را نیز به دنبال دارد که می تواند بر اساس اعتقادات و فرهنگ اسلامی نیز شکل بگیرد. به عبارت دیگر، جوانی که می داند باید به صورت هدفمند رسانه ها را قرائت کند و محتوای لازم را مورد توجه قرار دهد دیگر به دنبال هرزنامه ها و برنامه های غیر اخلاقی، غیر سودمند و امثالهم نیست. بخوبی می داند که آنچه که در اینترنت یا رسانه ها مطرح می شوند الزاما همه از صحت کافی و صد در صدی برخوردار نیستند. معرفت و دانش به شکل کامل از طریق رسانه ها منتقل نمی شوند. چون یکی از ویژگی های رسانه ها بزرگ نمایی است. اصولا واقعیت های رسانه های منطبق با حقایق موجود نیست، بلکه برداشتی است که از آنچه که دیگران در مورد یک حادثه یا یک موضوع دارند. بنابراین نمی توانند به عنوان یک امر مسلم تقلی شوند. در مورد مسائل علمی نیز بهمین شکل است. بسیاری از موارد مطرح شده گاهی بدون منبع موثق مطرح می شوند و این خود یک حرکت خطرناکی است در حوزه علم که نمی توان به این موارد استناد کرد. در اینجاست که سواد رسانه ای نه فقط خواندن محتوای رسانه ای است که این موضوع نازلترین درجه سواد رسانه ای است، بلکه سواد رسانه ای ناظر به چگونگی قرائت محتوای رسانه ای است که یک امر مهم و به شدت نیازمند تجربه و دانش کافی است.
عدم توجه به سواد رسانه ای در ایران
متاسفانه هنوز در ایران مباحث مربوط به «سواد رسانه ای» یا به عبارت مناسبتر «آموزش رسانه ای» (Media Education) به شکل جدی مورد توجه قرار نگرفته اند و این خود اولین مشکل در این زمینه است. مثلا ما در ایران تقریبا کتاب تالیفی جامعی در این زمینه نداریم. کتاب های ترجمه ای به تعداد انگشتان یک دست وجود دارند اما این وضعیت برای فهم آموزش رسانه ای کافی نیست. البته باید تاکید کرد که موضوع و حوزه «سواد رسانه ای» یک موضوع و حوزه جدیدی در سطح جهان است که عمر آن به بیش از دو دهه نمی رسد. بنابراین، انتظار هم نمی رود که در این زمینه تالیفات زیادی داشته باشیم. اتفاقا برگزاری اولین کنفرانس بین المللی سواد رسانه ای در این رابطه خود می تواند یک جهشی در این زمینه ایجاد نماید و فهم رسانه ای جامعه را در سطوح مختلف گسترش دهد و عاملی برای تالیفات و ترجمه کتاب ها و مقالات مختلف در این حوزه باشد.
جدید بودن تکنولوژی مربوط به رایانه و تحولات جهان مجازی از جمله اینترنت از دلایل توجه کمتر به سواد رسانهیی در کشور است؛ چراکه بسیاری از زوایای این تکنولوژی در حوزه مطالعات مربوط به ارتباطات جهانی، همچنان از پیچیدگیهای فراوانی برخوردار بوده و کتابهای موجود در این حوزه همانگونه که گفته شد نیز هنوز کم هستند؛ به همین دلیل ترجمه ادبیات مربوط به این حوزه نیز کمتر دیده میشود. تالیف در این زمینه نیز نیازمند تحقیقات گسترده تری است که متاسفانه در کشور هنوز به شکل جدی آغاز نشده اند. رایانه در یک پروسه تاریخی تحولات تکنولوژیک در جهان غرب ظهور یافت و لذا جوامع غربی با شیوه بکارگیری این رسانه تا اندازه زیادی آشنا هستند و کمتر اسیر این رسانه می باشند.
اما در کشورهای دیگر، مثلا ایران، تکنولوژی رایانه یک تکنولوژی وارداتی محسوب می شود لذا همانند بسیاری از موارد دیگر تکنولوژیک آشنایی کافی با شیوه بکارگیری این وسیله ارتباطی وجود ندارد. بهمین دلیل امروزه اعتیاد به اینترنت یکی از مشکلات جامعه ما است که هنوز به عنوان یک «اعتیاد پنهان» مطرح است و بزودی تا چند سال آینده به مثابه یک مشکل اجتماعی- فرهنگی به شدت مطرح خواهد شد. فهم رایانه ای، نیازمند فهم رسانه ای است. به عبارت دیگر ما اگر شیوه بکارگیری و حجم بکارگیری رایانه را بخوبی ندانیم، حتی اگر بتوانیم از رایانه استفاده کنیم، اما سواد رسانه ای نخواهیم داشت. ضمن اینکه به یاد داشته باشیم آموزش رسانهیی تنها یادگیری نحوه بکارگیری فنی و حرفه ای رایانه به عنوان مهمترین مصداق تکنولوژی مدرن در این زمینه نیست؛ بلکه مهمتر از آن، آشنایی با اخلاق بهکارگیری رسانه است که میتواند نوعی از تحول حقیقی در راستای این آموزش تلقی شود که در این زمینه باید دیدگاههای جدید و بدیع بسیاری را نیز طراحی کرده و آموزش داد. در اینجا، مساله اخلاق رسانه ای نیز مطرح است که می تواند در جهت پالایش سواد رسانه ای عمل کند. اخلاق رسانه ای پیش زمینه فهم سواد رسانه ای است که باید در جامعه ما به شدت مورد توجه قرار گیرد. در حقیقت بخشی از این اخلاق، بستگی به فرهنگ و اعتقادات اسلامی و ایرانی ما دارد که نیازمند توجه جدی به آنها هستیم.
همانگونه که قبلا اشاره شده است، جهت گیری اطلاعاتی فاکتور مهمی است در میزان توجه به مبحث سواد رسانه ای یا آموزش رسانه ای است. اصولا فقر اطلاعاتی گر چه همیشه می تواند در مقایسه با کشورهای مختلف افزایش یا کاهش یابد، ولی فاکتور و عامل اصلی در این زمینه جهت گیری اطلاعاتی است. یعنی حجم اطلاعات در این رابطه تعیین کننده درجه «سواد رسانه ای» نیست، بلکه در خیلی مواقع عامل «بیسوادی رسانه ای» است.
«الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی» و «توسعه سواد رسانه ای»
«الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی» باید توجه جدی به مبحث «توسعه سواد رسانه ای» در کشور داشته باشد. اگر بپذیریم که رسانه ها در کشور در شکل گیری اندیشه ها و حتی دانش ها یا جهت گیری ما نسبت به دانش های مختلف تاثیر فراوان دارند، بنابراین باید بپذیریم که فهم چگونگی بهره برداری از رسانه ها و قرائت محتوای آنها که به معنای «سواد یا آموزش رسانه ای» است نیز باید به شدت مورد توجه قرار گیرد. اصولا بدون فهم اهمیت رسانه ها، شیوه تاثیرگذاری رسانه ها، درجه اهمیت رسانه ها، چگونگی گزینش محتوای رسانه ها، اخلاق رسانه ای و غیره نمی توان به یک درجه مناسب از سواد رسانه ای رسید.
«جهت گیری»، «گزینش» و «قرائت» رسانه ای از مهمترین مسائل سواد رسانه ای است
اتفاقا ایران بخصوص در دهه اخیر، در مقایسه با بسیاری از کشورهای منطقه و حتی کشورهای غربی از اطلاعات بسیار خوب و عمیقی در مورد رسانه ها برخوردار شده و به تجربه های گسترده ای در این زمینه دست یافته است، اما در این زمینه مشکل اساسی جهت گیری اطلاعات رسانه ای و محتوای رسانه ای است که چگونه باید گزینش شوند، چگونه در دسترس افراد قرار گیرند و چگونه باید قرائت شوند. این سه مساله یعنی : «جهت گیری»، «گزینش» و «قرائت» رسانه ای از مهمترین مسائل سواد رسانه ای است. در برخی از کشورهای اروپایی مانند انگلستان مساله استفاده از رایانه و اینترنت در مدارس با تاخیر زمانی زیادی انجام گرفت و دلیل عمده آن این بود که مسئولین آموزش و پرورش می خواستند اثرات این رسانه ها را بر روی دانش آموزش مورد سنجش قرار دهند و فرصت کافی برای سواد رسانه ای داشته باشند، اما در ایران این مساله نه تنها مورد توجه دقیق نیست؛ بلکه اخیرا یادگیری یا بهکارگیری رایانه از اولین مرحله آموزشهای ابتدایی و حتی قبل از آن شروع شده است، بدون اینکه هیچ مطالعهای در این باره صورت گرفته باشد و این در حالی است که قطعا این حرکت بهمعنای توسعه جدی و حرکتی به سوی آموزش رسانهیی تلقی نمیشود.
آموزش رسانهیی باید در دیدگاهها محقق شود
مطمئنا با اصل آموزش در این راستا هیچ مخالفتی وجود ندارد؛ اما باید دید آیا این اقدام واقعا مبنای پژوهشی دارد و آشنایی زودرس دانشآموزان به رایانه در کنار ایجاد مشغولیات وسیع برای آنان در حوزههای ارتباطی، فرهنگی، دینی و بسیاری جنبههای دیگر به نفع خود آنان و جامعه نیز خواهد بود یا خیر؟ این مساله یک مساله جدی کشور می باشد. علاوه بر این باید دانست آیا این آشنایی با تکنولوژی اینترنت در چند سال آینده باعث افزایش حوزه توقعات افراد جامعه در این بخش نخواهد شد؟ در حالی که معلوم نیست امکانات موجود در کشور یا حتی چشمانداز این امکانات با سرعت آموزش یا بکارگیری این ابزارها همگام باشد.
قطعا تعارض جدی میان این توقعات و امکانات، نه تنها میتواند بحرانساز باشد، بلکه میتواند جهتگیریهای منفی حادی را نیز به دنبال داشته باشد؛ بنابراین آموزش رسانهیی یا سواد رسانهیی پیش از آنکه در اصل بهکارگیری رسانهها تحقق یابد، باید در دیدگاههای عملیاتی نسبت به رسانه و چگونگی حضور آن در جامعه محقق شود؛ زیرا بدون این نگاه عمیق، گسترش بهکارگیری فیزیکی رسانههای جدید نوعی از توسعه و آموزش یا سواد محسوب نمیشود. حتی در شرایط نامتعادل میتوان این گسترش را بیسوادی رسانهیی و نه سواد رسانهیی تلقی کرد. در اینجاست که تفاوت اساسی میان کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه که بیشتر به گسترش تکنولوژی و نه بهکارگیری مناسب آن فکر میکنند، روشن میشود.
برنامهریزی آموزشی باید در حوزههای خصوصی و عمومی تعریف شود
هر بحثی که به بهکارگیری تکنولوژیهای مختلف مربوط است، به دو نوع برنامهریزی آموزشی نیاز دارد که میتواند در حوزههای خصوصی و عمومی تعریف شود. مقصود از حوزه خصوصی در اینجا مطالعه دقیق پدیدههای مختلف در سطح آکادمیک و دانشگاهی و در حوزه عمومی نیز بهرهبرداریهای عمومی و مردمی از پدیدههای مختلف است که به هر حال قبل از آن باید به مطالعات و تحقیقات آکادمیک متکی باشد. با چنین نگاهی در مبحث آموزش یا سواد رسانهیی با دو مشکل روبهرو هستیم، یکی از این مشکلات به عدم شناخت حوزههای مختلف تاثیرگذاری و تعامل انسان با تکنولوژیهای رسانهیی مدرن مخصوصا در جوامعی مانند جوامع ما که هنوز بسیاری از شیوههای ارتباطات سنتی از سطوح ارتباطی مردم حذف نشده است، مربوط میشود. طرح این مشکل، رسیدن به یک جمع بندی مناسب برای شیوه های آموزشی و بهکارگیری رسانههای مدرن را نیز با چالش روبهرو کرده است که خود میتواند سطح مناسبات تعاملی میان این رسانهها و افراد جامعه را منحصرا در اختیار دانشگاهیان و پژوهشگران قرار دهد.
سرعت تزریق رسانه های مدرن، وضعیتی کاذب در جامعه به وجود آورده
مشکل دیگر سرعت بهکارگیری رسانههای مدرن توسط افراد جامعه است که ضرورتهای دیگری را به آنان دیکته کرده است و اصولا نمیتواند منتظر بررسیها و پژوهشهای آکادمیک باشد. به عبارت دیگر سرعت تزریق رسانه های مدرن، وضعیتی نه چندان حقیقی و شاید نوعی وضعیت کاذب در جامعه به وجود آورده که مسابقهای را تداعی میکند که همه افراد جامعه ناچارند در آن شرکت کرده یا بیننده آن باشند که به هر حال نوعی از مشارکت در این مسابقه به حساب میآید.
مسابقه بهکارگیری رسانههای مدرن
این مسابقه بهکارگیری رسانههای مدرن، مساله آموزش را که باید پیش از بهکارگیری رسانه ها مورد توجه قرار گیرد با مشکل جدی روبهرو کرده است، در این وضعیت هیچ تناسبی میان آموزش رسانه ای و بهکارگیری رسانه ها وجود ندارد. هر تلاشی هم که در این زمینه صورت میگیرد نمیتواند حجم وسیع بهکارگیری نامتناسب رسانه ها را تعدیل نماید. شاید یکی از مشکلات جدی ایجاد چنین فاصلهای نیز تلقی صرفا آکادمیک از آموزش در این حوزه است. اگر بحث آموزش رسانهیی به عنوان مثال یکی از دغدغههای سازمان صدا و سیما باشد، میتوان نوعی از نگاه عمومی به این حوزه را ایجاد کرد. قطعا رسانه های جدید به آموزش های عمومی نیازمند هستند، البته این آموزش ها تنها به شیوه بکارگیری حرفه یی این رسانه ها محدود نمی شود؛ گرچه این آموزش نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ اما فراتر از آن باید اخلاق بکارگیری این رسانه ها آموزش داده شود. هنگامی که بخش معتنابهی از جامعه جوان کشور به لحاظ دسترسی، مثلا به رایانه ساعتها از عمر مفید خود را برای چت کردن و اینترنت بازی صرف میکنند، باید نوعی از نگرانی عمومی ایجاد شود که آیا این حرکت میتواند برای پیشرفت کشور و ایجاد تحولات مناسب مفید باشد یا ضد ارزش، ضد توسعه و ضد پیشرفت است؛ بنابراین آموزش یا سواد رسانهیی باید از حوزه صرف آموزشهای حرفهیی فراتر رفته و به اخلاق بکارگیری رسانه ها نیز گسترش یابد.
صدا و سیما و دانشگاهها
این آموزشها همچنین باید بهعنوان یک نیاز عمومی در سطح جامعه مطرح شوند که در این باره نیز نقش سازمان صدا و سیما و دانشگاهها میتواند بسیار تاثیرگذار باشد و در نهایت مدیران دولتی هم باید قبل از تزریق نامناسب و بدون مطالعه تکنولوژیهای رسانهیی در جامعه، به مطالعات همهجانبه علمی درباره شیوه و اخلاق بهکارگیری این رسانهها بپردازند؛ چراکه توسعه کاذب و صوری در این باره میتواند ضایعات زیادی را برای کشور در آینده نه چندان دور به وجود آورد.
کنفرانس بین المللی سواد رسانه ای گامی اساسی در جهت طرح مسائل و موضوع های اساسی در حوزه سواد رسانه ای بردارد و پنجره جدیدی را به سوی این مباحث مهم باز نماید.
منبع خبر: سایت اولین کنفرانس بین المللی سواد رسانه ای در ایران
نظر بدهید