شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا)–|| اطلاعرسانی دیگر از مرزهای خبردهی به مخاطب فراتر رفته و بیشتر حالت روانشناختی بهخود گرفته است. از سویی مخاطبشناسی در اغلب فعالیتهای رسانهای در ایران، بهویژه در ساختار روابطعمومیها یکی از مهمترین مولفههای اطلاعرسانی است که معالاسف این دو امر، در شاکله خبررسانی کشور مغفول ماندهاند.
با گذشت بیش از یک سال از فعالیت دولت سیزدهم، انتظار میرود در ساختار اطلاعرسانی دولت، اتفاقات مثبتی رخ بدهد اما نهتنها چنین رویهای در سطوح کلان و خرد رخ نداد بلکه جلوههایی از امنیتیکردن برخی از موضوعات ساده نیز در دستور کار قرار گرفته است.
فیالمثل در حالیکه ایران درگیر یکی از بزرگترین مذاکرات تاریخ هستهای است، اما خروجی رسانهای چنین رخدادی در حد کلیگوییهای سخنگوی وزارت امور خارجه است و عملا نحوه پوشش خبری، بازتابهای رسانهای، استفاده از ظرفیت دیپلماسی رسانهای و بهرهگیری از خبرنگاران خبره به محاق رفته است. با نگاهی کوتاه به مذاکرات منتهی به برجام در دوره وزارت محمدجواد ظریف و عملکرد تیم رسانهای آن روزها و نحوه پوشش خبری مذاکرات، این تفاوت بهخوبی قابل لمس و ردیابی است.
در واقع ظریف و تیم مذاکرات وی، بهخوبی از دیپلماسی رسانهای بهره میبردند و این امر باعث شده بود که قدرت چانهزنی در زمین رسانه برای تیم مذاکراتی ظریف افزایش یابد. قابل انکار نیست که دیپلماسی رسانهای یک ابزار نرم و کاربردی در عرصه سیاست خارجی محسوب میشود؛ در واقع پیشبرد سیاست خارجی و دیپلماسی بیش از پیش به میزان تاثیرگذاری تاکتیکهای خبری و رسانهای وابسته شده است؛ چنانکه هر قدر تاکتیکها پرقدرتتر و تاثیرگذارتر طراحی شوند، چرخهای سیاست خارجی روانتر میچرخد.
به عقیده کارشناسان، امروز، مقام و موقعیت یک کشور در جامعه جهانی و جایگاه آن در سلسلهمراتب جهانی با قابلیت دیپلماسی رسانهای آن کشور گره خورده است. این روزها رهبران جهان از ارتباطات جهانی بهعنوان ابزاری مهم برای پیشبرد مذاکرات، و نیز بسیج حمایت عمومی از توافقات استفاده می کنند. مثلا استفاده تیم مذاکرات پیشین از توئیتر، ظرفیت بسیار عظیمی را پیش روی سیاست خارجی ایران قرار داد و این امر باعث شد هم اطلاعرسانی با سرعت بیشتری رخ دهد و هم برخی از سیاستهای پنهان پیش برده شود اما آنچهکه در جریان مذاکرات هستهای ایران در دولت سیزدهم اتفاق میافتد وجوهی از پنهانکاری و امنیتیشدگی را در دل خود دارد.
در جریان ماجراهای مربوط به طرح صیانت هم چنان آشفتگی اطلاعرسانی را شاهدیم که معلوم نمیشود متولی و مجری و تصمیمگیر و تصمیمساز چهکسانی هستند و بهصورت واضح قرار است چه اتفاقی بیافتد؟ این آشفتگی و نابسامانی باعث ایجاد شایعات، بزرگنماییهای مغرضانه، تحریف نیات مجریان و انحراف افکار عمومی میشود. از سویی دیگر فقدان نگاه ساختارمند به پدیده روابطعمومی در بدنه دولت سیزدهم باعث شده است که عملا روابط عمومیها در حاشیه قرار بگیرند.
یکی دیگر از اتفاقات نامیمون دولت سیزدهم در عرصه اطلاعرسانی، نقش ضعیف روابطعمومی در بحث حذف ارز ترجیحی و تورم ناشی از آن بود. بهطوریکه تا روز اول اجرای چنین طرح اثرگذاری، اثری از وضوح اخبار، تحلیلهای شستهرفته اقتصادی، گزارشهای رسانهای و … در فضای رسانهای کشور دیده نمیشد و چنین تصور میشد که گویا قرار است همهچیز بر همان منوال سابق ادامه یابد.
با در نظر گرفتن مجموع عملکرد دولت سیزدهم در اطلاعرسانی و با رصد تمام آنچهکه طی یکسال اخیر در کشور رخ داده، بهنظر میرسد یکی از ضعفهای ساختاری دولت آقای رئیسی، کمبود نیروی زبده در عرصه اطلاعرسانی و روابطعمومی بوده است و بهنظر میرسد که اگر روال بههمین منوال باشد، دولت سیزدهم در عرصه سیاست داخلی و دیپلماسی موفق نخواهد بود.
|
نظر بدهید