
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)– قرار بود برای گروهی که در کار تجارت بودند سخنرانی کنم. موضوع سخنرانی “استرس مدیران در حوزه مدیریت” بود.
همان طور که وارد سالن شدم به طرف جمعیت حرکت کردم وشروع به حرف زدن کردم، یکدفعه متوجه شدم نه جایی برای گذاشتن یادداشت ها و نه جایی برای ایستادن من بود . یک میز با یک صندلی پشت آن بود که حساب کردم اگر پشت میز بنشینم افراد ردیف جلو را نمی بینیم و جلسه خیلی خشک و رسمی برگزار می شد. می توانستم مثل پرنس فیلیپ که با اعضای کاخ صحبت می کرد، دستم را به کمرم بزنم وحرف بزنم.
می توانستم مثل یک پسر بچه مدرسه ای که هول شده است دستانم را محکم روی رانم فشار دهم. اما مثل اینکه قرار بود راجع به اضطراب مدیران صحبت کنم، پس باید خودم به عنوان یک سخنران بسیار آرام و راحت به نظر می رسیدم.
ناگهان به ذهنم رسید که روی لبه میز بنشینم. البته می توانستم موقع حرف زدن پاهایم را تکان دهم، روی یک دست تکیه دهم وبه پشت لم دهم.
خیلی راحت روی لبه میز نشستم و سخنرانی را در کمال آرامش شروع کردم. ظاهرا مثل سخنرانی های خشک و رسمی معمولی نبود.
چند سال بعد یک نفر را دیدم که می گفت در جلسه سخنرانی من حضور داشته است. جالب است که او می گفت از حرفهای من چیزی یادش نمی آید اما رفتارمن و راحت بودنم را هرگز فراموش نکرده است، او می گفت وقتی سخنرانی تمام شد چه طور یکدفعه بلند شدم وسراغ خبرنگاران و عکاسان و نیز مدعوین جلسه رفتم. البته پیش خودمان بماند، خودم چیزی یادم نمی آمد.
فقط خوشحالم که رفتار، آرامش و راحتی من همان تاثیری را گذاشت که قرار بود حرفهایم بگذارد. این همان چیزی است که همه ما به دنبال آن هستیم یعنی در حالیکه سرزنده و پرانرژی هستیم آرام و راحت نیز باشیم. وقتی صبح وارد اداره میشوید افتان و خیزان راه نروید که انگار اول صبح از مجلس ختم می آیید، بلکه سریع و سر حال باشید و خود را برای کار روزانه و البته تکراری اداره آماده کنید حتی اگر کار خود را بی اهمیت و هیچ می دانید.وقتی سریع راه می روید یعنی مشتاق و پرانرژی هستید یعنی هوشیار و سرزنده آماده کار کردن هستید. البته آنقدر هم سریع نباشید که آدمی شتابزده ، عجول و عصبی به نظر بیایید.
کلام آخر:
باید سرحال، با نشاط ،مشتاق و در عین حال آرام به نظر بیایید.
|
نظر بدهید