شارا، لعیا محبوبی- با نگاهی ژرف به آنچه در حوزه محیط زیست در دهههای گذشته رخ داده است؛ به ویژه دستورکار 21 که به برنامه قرن بیست و یک برای پاسداری از محیط زیست لقب گرفت، اهمیت فراوان رسانه در آموزش و البته برخی فرصتسازیها آشکار میشود. تردیدی نیست که از بدیهیترین تاثیرگذاران بر آموزش و تنویر افکار عمومی در نگهداری از محیط زیست، رسانه ها هستند. از آنجا که بیشتر رسانههای جمعی مورد توجه عموم هستند و مردم، پارهای از اوقات شبانهروز خود را به مطالعه، دیدن و یا شنیدن اطلاعات و اخبار منعکس شده در آنها اختصاص میدهند؛ سریعترین، مطمئن ترین، قابل دسترسترین و تاثیرگذارترین ابزار در جهت اشاعه فرهنگ حفاظت از محیط زیست و آموزش و تنویر افکار عمومی، رسانههای ارتباط جمعی هستند. برخی از اندیشمندان معتقدند با استفاده از رسانهها، به راحتی میتوان یک جریان فکری به وجود آورد بنابراین رسانهها می توانند به عنوان یکی از مهمترین راهبردها و استراتژیها در امر حفاظت از محیط زیست، فرهنگسازی و نهادینه کردن فرهنگ نگهداری از محیط زیست ایفای نقش کند.
«محیط زیست» و «ارتباطات» واژه های گسترده چند وجهی و از قسم واژه هایی هستند که اندیشمندان آنها را «سازه» می نامند؛ چرا که از دلالت های ضمنی چندگانه تشکیل شده اند. با این همه «ارتباطات زیست محیطی» جفت سازههایی هستند که به لحاظ مفهومی در یکدیگر ادغام شده و به عنوان یک حوزه پژوهشی به حساب می آیند که چهار دهه عمر دارد.
کاکس در مطالعه خود با عنوان ارتباطات زیست محیطی و عرصه عمومی ارتباطات زیست محیطی را ابزار معنایی و سازنده درک ما از محیط زیست و روابط ما با دنیای طبیعی میداند. از نظر وی ارتباطات زیست محیطی واسطهای نمادین است که ما از آن در ساختدهی به مشکلات زیستمحیطی و بحث در مورد واکنشهای مختلف نسبت به این مشکلات استفاده میکنیم. کاکس برون دادهای عملی ارتباطات زیستمحیطی را اینگونه عنوان میکند: آموزش، توجه، اقناع، بسیج و مشارکت. وی اشاره می¬کند که ارتباطات زیست محیطی دریافت های ما از جهان طبیعی، تعامل با آن و تاثیرگذاری بر روی آن را شکل می دهد.
کوربت در مطالعه خود با عنوان «ماهیت ارتباطی: چگونه پیامهای زیست محیطی را ایجاد و درک میکنیم» مفهوم سازی گستردهای در ارتباط با ارتباطات زیست محیطی انجام میدهد. از نظر وی ارتباطات زیست محیطی:
در ارزش ها، واژهها، کنش ها و عملکردهای روزانه نمود می یابد.
به صورت انفرادی تفسیر و مورد بحث قرار میگیرد.
ریشه های تاریخی و فرهنگی دارد.
ریشه در ایدئولوژی دارد.
در پارادایم مسلط اجتماعی جای داشته و ارزش ابزاری به محیط زیست می دهد و بر این باور است که در خدمت بشریت می باشد.
ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ عامه، به ویژه سرگرمی و آگهی دارد.
از سوی رسانهها به نحوی چارچوب بندی و گزارش می شود که عمدتاً از وضع موجود حمایت میکند.
تحت تاثیر نهادهای اجتماعی چون دولت و بازارِ تجارت بوده و به واسطه آنها صورت میگیرد.
در بستر ارتباطات زیست محیطی، روزنامه¬نگاری زیست محیطی جمعآوری، اثبات، پخش و نمایاندن اطلاعات راجع به رویدادها، گرایش ها، موضوعات و مردمانی است که به دنیایِ غیر انسانی که انسانها ضرورتاً در حال تعامل با آن هستند، مربوط است. روزنامه نگاری زیست محیطی، طیفی از معانی گسترده را در خود دارد و اغلب به چند معنا به کار می رود. روزنامه نگاری زیست محیطی را میتوان یک حوزه پر تنش، روزنامه نگاری باهدف و یا صرفاً روزنامه نگاری در مورد محیط زیست در نظر گرفت. عناصر حوزه گزارش گری علم و سلامت نیز در بحث روزنامه نگاری زیست محیطی ایفای نقش می کنند. امروزه، پوشش رسانه ای محیط زیست را می توان تحت عنوان گزارش خطر و یا روزنامه نگاری علم و یا به عنوان بخشی از حوزه وسیع تر ارتباطات زیست محیطی طبقه بندی نمود.
روزنامه نگاری زیست محیطی، در مورد ارائه موضوعاتی است که به آنها توجه نشده و یا نمی شود. روزنامه نگاری زیست محیطی، روزنامه نگاری ایمن و یا غیر موثر نیست، بلکه استانداردها و معیارهای خود را دارد که زمانی که ابعاد مختلف نگارش زیست محیطی از جمله ابعاد اجتماعی، اقتصادی، علمی، اخلاقی، احساسی و معنوی آن باز و گسترده می شود، این استانداردها مشخص می کنند که سوال اصلی که روزنامه نگاران زیست محیطی می بایست در نوشته های خود بپرسند آن است که آیا سیاستگذاران، قانون گذاران، صاحبان صنایع، شهروندان و غیره، در حفاظت و بقا محیط زیست جدی هستند. اگر بنای قضاوت را بر شمار فزاینده موضوعات زیست محیطی بگذاریم که به نقطه اوج و بحرانی خود رسیده اند، مشخص می شود که این افراد وظیفه خود را به خوبی انجام نداده اند. از این روست که روزنامه نگاران در مبارزات زیست محیطی خود به جای آنکه پیشگیرانه عمل کنند واکنشی عمل میکنند.
|
نظر بدهید