شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)–|| دشواریهای زیستن در روزگاری که هر فرد، جامعهای متمایز است، فضلیت است و این فضیلت به واسطهی همجهانی با جهانها و جهانهای متکثر، ستایشبرانگیز است. «روابطعمومی» متولد این همجهانیاست و زیستن در چنین دشواریهای پیدا و پنهان، جز «ایثار» هیچ نام دیگری نمیتواند داشته باشد.
خطرات و مخاطرات روابط عمومیها، میتواند محک آمایش و آرایش هر مجموعهای محسوب شود و بیهیچ تشکیک و تردیدی، معیار دانشپذیری و توانطلبی مدیران معرفی گردد. روزگار ما نه روزگار چهاردیواریهای مکتوم که روزگار آینهگیهاست.
روزگاری که مخاطبان با جادوی شبکههای ارتباطی، نه ساعات که ثانیههای هر سازمانی را مطالعه میکنند، ضرورت حضور فرهیختگان و فرزانگان در تولیتهای روابط عمومی، دو چندان از پیش، گرهگشاست و میتواند به اعتبار و آبرومندی ساختارهای اداری در تقاطع تصمیمات حیاتی منتهی شود. در چنین موقعیتی است که به قطع و یقین میتوان گفت که سامانِ سیستمی برقرار خواهد ماند که سیره و سلوکش، پذیرش مسئولیت شهروندی و جامعهاندیشی است. سازمانهای به سامان رسیده؛ با عبور از منش ریاستهای دورادور و روش دسترسیهای دشوار، چنان به سامانههای هوشمند و مراقبتهای دیجیتال تجهیز شدهاند که تمایز طبقات شغلی و افراد به دشواری ممکن خواهد شد و شیب همهی جوشها و جهشها به مقصد غایی اهداف سازمان است و بس.
دشوار است به روزگار ناگوار محرومیتها و مظلومیتهای مردمی که پیوسته به زهر دشمنیها و شرنگ جهالتها در رنج بودهاند، چشم و گوش و گلوی صادقی باشی که هم انتفاع مردم را در خاطر داشته باشد و هم سربلندی سیستمی که بدان تعلق دارد. این دشواری اما به دستِ دوستی و عصای دانش اصحاب روابط عمومی، علاجآفرین بوده است و به بهای خستگیهای جسم و جان و صبوریهای شرافتمندانه، منشاء خیر تلقی شده است.
کرونا، این نقش را چنان که باید از فراموشی، فرایادها آورد. پویشِ «درخانه بمانیم» ناکام باقی میماند اگر تیر اینفوگرافیگهاو موشنگرافیها به هدف نمینشست. استخراجِ آمار و انتشار ضرورتهای مراقبتی، جز در چرخهی توانشهای الکترونیک و فرآیندههای تولید خل�’اق میسر نمیشود که زادگاه چنین بایدهایی، تشکیلات ارتباطاتی ساختارها و سامانههای روابط عمومی است که بی هیچ دریغی در بحران بلاخیز این بیماری، پویایی غیرقابل وصفی از خود به نمایش گذاشتند چندان که سربلندی در برنامهی بهبود سلامت و ارتقا خودمراقبتیها، بی در نظر گرفتن نقش روابط عمومیها میسر نمیشد.
آیا میتوان نام این گونه زیستن و این گونه نگریستن را شغل، کار یا وظیفه نهاد؟ روابط عمومی بیش از میز و دفتر و مقام و منصب، دلالتی است بر دیگردوستی اهالیاش و کسوتی است که به هیچ وقت و به هیچ دلیل از تن گشوده نمیشود و چشمی است که به ثانیه ثانیهی روز و شب به تماشا گشوده است تا سنگی از راهی برداشته شود و فرازی به نشیب مبدل شود. این دلالت البته جز به زلالاندیشی و شفافگویی و مطالبهورزی تحصیل نمیشود و ترویج نخواهد یافت.
روز روابط عمومی بهنگامفرصتی است که قدردان قلبهایی باشیم که آگاهیبخش و آرامشآفرینند و بی هیچ سایهای، سایهسار سازمانند.
نظر بدهید