روابط‌عمومی را در نوجوانی از یک بروجردی باحال یاد گرفتم…

این رفتار و برخورد ایشان همیشه توی ذهنم بود تا اینکه خودم مدرس دانشگاه شدم و کتاب روابط‌عمومی و ارتباطات را نوشتم و اون خاطره را در درس و در کارم استفاده کردم. همیشه توی کلاس ها برای دانشجویانم این داستان شیرین واقعی آموزنده را تعریف میکنم که من؛ پایه های ارتباطات انسانی و روابط‌عمومی را از یک بروجردی باحال یاد گرفتم. قدیمی‌ها حتما ایشون رو می‌شناسند.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی ایران (شارا)|| خیلی سالها پیش؛ وقتی نوجوان بودم با اتوبوس لوان تور یا ایران پیما یا گیتی نورد میرفتیم بروجرد.


وقتی که اتوبوس می‌رسید پلیس راه معروف به دو راهی (پلیس راه بروجرد به خرم آباد) که راننده برود و دفترچه اش را مهر بزند و… همیشه یه اتفاق جالب می‌افتاد.


در این فاصله یک مرد تقریبا چاقی می‌آمد توی اتوبوس برای دریافت کمک از مردم و اینگونه شروع می‌کرد:


به نام خدا. خانمها و آقایان سلام. به شهر بروجرد خوش آمدید. بعد همینجوری حرف می‌زد و شوخی می‌کرد و مسافران را عزت و احترام می‌کرد و میرفت به سمت انتهای اتوبوس. آخر اتوبوس که می‌رسید برمی‌گشت و با خنده می‌گفت: خوب!
حالا با زبون خوش پولاتونو بدید به من….


مسافران هم میزدن زیر خنده و خوششون میومد و با رغبت به او کمک میکردن.


این رفتار و برخورد ایشان همیشه توی ذهنم بود تا اینکه خودم مدرس دانشگاه شدم و کتاب روابط‌عمومی و ارتباطات را نوشتم و اون خاطره را در درس و در کارم استفاده کردم. همیشه توی کلاس ها برای دانشجویانم این داستان شیرین واقعی آموزنده را تعریف میکنم که من؛ پایه های ارتباطات انسانی و روابط‌عمومی را از یک بروجردی باحال یاد گرفتم. قدیمی‌ها حتما ایشون رو می‌شناسند.

نکته اخلاقی:
برای آنکه در بازاریابی؛ فروش؛ تبلیغات؛
روابط‌عمومی و… موفق باشیم؛ حتما باید خوش اخلاق؛ مردمدار؛ گشاده رو؛ صبور و مهربان باشیم.


بیایید همواره:
درست حرف بزنیم
و
حرف درست بزنیم.