رعایت مزیت نسبی پایدار در صنعت ساختمان

پروین خدادادی حدادان / دانشجوی دکتری ارتباطات – اگر بپذیریم دو عنصر مهم در موفقیت این صنعت وجود دارد، این استراتژی مزیت نسبی پایدار شرکت هاست که از طریق روابط عمومی می تواند مجموعه ای از اطلاعات، دانش و توانایی‌های شرکت و رقبا را بدست آورده و با در نظر گرفتن آن؛ استراتژی جدیدی را بنا نماید...

شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا) اساسا در هر صنعتی، چهار نیروی رقابتی وجود دارد که همزمان با هم فعالیت می کنند. اولین نیرو؛ خودِ مساله رقابت بین فعالان موجود در بازارصنعت است. یکی از تهدیدها در این رقابت؛ جایگزینی تولیدات و خدمات توسط رقباست. به عنوان مثال؛ در صنعت ساختمان؛ افتتاح یک مرکز خرید جدید یا یک مجتمع اداری در موقعیت و مکانی بهتر؛ می‌تواند تهدیدی جدی برای پروژه‌ای با همان کاربری باشد.

 

دومین نیروی رقابتی؛ ورود فعالان جدید به بازارصنعت است و این یک تهدید دائمی است که همیشه در بازارها وجود دارد؛ مخصوصا اگر بازارصنعت مربوطه، سودآوری خوبی هم داشته باشد (مانند صنعت ساختمان)، که با ورود بازیگران جدید به عرصه؛ بخشی از سود؛ خواه ناخواه توسط ورودی های جدید جذب خواهد شد و سومین و چهارمین نیروهای رقابتی؛ قدرت چانه‌زنی بین تامین‌کنندگان مختلف است. کسانی که کالاها و مواد اولیه را در هر صنعتی تامین می‌کنند و کسانی که تولیدات نهایی آنها را می‌خرند.


البته باید توجه داشت که؛ موفقیت همیشگی صنعت ساختمان مدیون تقاضاست و اگر این تقاضا با «مزیت نسبی پایدار» همگام و همراه شود، راندمان کاری بنگاه های اقتصادی به شکل غیر قابل تصوری سیر صعودی پیدا خواهد نمود. پس اگر شرکت‌ها و فعالان صنعت ساختمان به فکر موفقیت خود در آینده باشند، باید درباره عملکرد خود بر اساس مفهوم «مزیت نسبی پایدار» عمل کنند.


بر اساس مطالعات دانشگاه هاروارد؛ مزیت نسبی پایدار، از دو عامل مهم تشکیل شده است؛ عامل اول؛ تغییر در نحوه انجام کار و عامل دوم که بر اساس عامل اول به وقوع می پیوندد، کاهش هزینه هاست و چون امروزه متاسفانه اغلب شرکت‌های ساختمانی با مفهوم و موضوع استراتژی در صنعت ساختمان بسیار ناآشنا بوده و اکثر آنها عادت کرده‌اند که همزمان چندین و چند پروژه مختلف را با هم در حال اجرا داشته باشند، هنوز برای بسیاری از آنها، داشتن استراتژی که همان اجرای مزیت نسبی پایدار است، در صنعت ساختمان معنا ندارد؛ چراکه سالیان زیادی است که آنان این صنعت را براساس قراردادها، طرح‌ها و برنامه‌های اجرایی، خرید و فروش پروژه‌ها می شناسند، و در کمال ناباوری، آن را نیازمند طراحی و تدوین استراتژی نمی دانند!

 

 با این حال؛ اگر بپذیریم دو عنصر مهم در موفقیت این صنعت-نخست یافتن یک قرارداد مناسب و بعد اجرای خوب و مناسب آن- وجود دارد، این استراتژی مزیت نسبی پایدار شرکت هاست که از طریق روابط عمومی می تواند مجموعه ای از اطلاعات، دانش و توانایی‌های شرکت و رقبا را بدست آورده و با در نظر گرفتن آن(با آنکه ممکن است شرکتی به دلیل پروژه‌های مشابهی که در گذشته به خوبی آنها را اجرا کرده است؛ کماکان به دنبال اجرای پروژه‌هایی با همان سبک و سیاق سابق بوده باشد)؛ استراتژی جدیدی را بنا نموده و مخاطبین خود را بر اساس تعیین این موضوع حیاتی که یک پروژه قبل از شروع، نیازمند راهکارهای مناسب و جدید است، با پیدا نمودن یک قرارداد خوب و پر سود و اجرای آن که در واقع ناشی از عملکرد استراتژیک است، همانند سایر صنایعی که مرحله گذار و تغییرات شگرف و بنیادینی را طی کرده‌اند؛ کنترل هزینه‌ها، کارآیی و بهره‌‌وری، برندسازی، تعیین و شناسایی گروه‌های هدف و مفاهیمی از این دست را بیش از پیش مطرح نموده و با استفاده از مزیت نسبی پایدار، گام های موثرتری را در این مسیر بردارد.