رسانه؛ بر مدار تحلیل گرایی واقعیت محور

فرشید نادریان – فعال حوزه رسانه ،ارتباطات و از مدیران روابط عمومی کشور – رسانه ها تا چه میزان می توانند در این مدار راستی آزمایی فنی در برابر جامعه هدف خویش چیره گشته و همچون گذشته بعنوان ابزارهای کارآمد و قابل اتکا در مسیر شفاف مداری و روشن سازی افکار عمومی موثر واقع شده و با تحلیل های مطلوب و تفسیرهای کارآمد در این برهه از ایام در گذر با احترام بر ذائقه مطالبه گر مخاطبان از باب آنچه در حال وقوع در جامعه ای پیرامونی خویش است، بتوانند نقش ارتباطی و انعکاسی خود در عرصه ارتباطات جمعی را به شکل شایسته بروز داده تا آنجا که رسانه بر مدار تحلیل گرایی واقعیت محور رخ بنماید.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی یران (شارا)|| اندک زمانی ست که رسانه بر پوشش افکار عمومی از آنچه در حال رخداد است تلاش می کنند نه تنها خود را مشرف بر اتفاقات روز کشور نشان دهند، بلکه بعنوان یک ابزار تحلیل گستر بتوانند از آن چه در حال بروز نیز است به نوعی پرده برداری کنند.


اما در وقایع در حال بروز این روزها این امر کمی سخت و گاه ناشدنی گردیده و چه بسیار تحلیل ها که نقش برآب گشته و گمان ها که بر حقیقت نقش نبسته، زیرا گویی حوادث این روزهای جامعه بر مدار نامتعارفات گام برداشته و رسانه ها را در آنچه شکل می گیرد، سکوت گذاشته است.


اولین چالش این ایام گسترش و ناپایداری کووید – 19 در شیوع و تغییر محتواست که رسانه ها در قامت تحلیل گرانه آن خود را گاه نابسامان و گاه عقب مانده می پندارند، چرا که این ویروس نامنحوس آنچنان بر چهره گیتی سیطره پیدا کرده که تاب و توان مقابله را از آدمیان ستوده و در این میان رسانه ها نیز بر آنچه بر چرخه این مدار در حال تحقق است گوی یقین را از کف داده اند و بر مسیر گمانه زنی ها گام بر می دارند.


دیگر چالش اجتماعی این روزها تشکیل دولت جدید و به سبب آن انتصابات پس از آن است که هر روز شگفتی ساز بوده و از چیدمان کابینه تا صدور احکام بعد از آن رسانه ها را از مسیر تحلیل های اعتقاد محور، بر مسیر حدسیات شک بنیان قرار داده تا رسانه ها نتوانند آنگونه که باید بر افکار جامعه پیرامون خود قالب شده و پل های ارتباطی خویش را مستحکم و پر محتوا ببینند.


چالش بعدی این گذر از زمانه، اتفاقات شکل گرفته در همسایگان بویژه کشور افغانستان است که گویی معادلات رسانه ای را تا حدی بر هم زده و توانسته رسانه ها را به یک پیچیدگی خبری سوق داده تا تحلیل ها و تفسیر های متفاوت از آنچه در مسیر حرکتی خویش داشته اند، سوار کرده و مطالبه گری خویش را بر آنچه در حال بروز و ظهور است از سوی جامعه از خویش بیش از پیش نمایان تر و برجسته تر در یابد.


حال بایستی دید رسانه ها تا چه میزان می توانند در این مدار راستی آزمایی فنی در برابر جامعه هدف خویش چیره گشته و همچون گذشته بعنوان ابزارهای کارآمد و قابل اتکا در مسیر شفاف مداری و روشن سازی افکار عمومی موثر واقع شده و با تحلیل های مطلوب و تفسیرهای کارآمد در این برهه از ایام در گذر با احترام بر ذائقه مطالبه گر مخاطبان از باب آنچه در حال وقوع در جامعه ای پیرامونی خویش است، بتوانند نقش ارتباطی و انعکاسی خود در عرصه ارتباطات جمعی را به شکل شایسته بروز داده تا آنجا که رسانه بر مدار تحلیل گرایی واقعیت محور رخ بنماید.