دیدار خسرو انوشىروان با مردم معمولی و شنیدن درد دل ها و پیشنهادها

روزی که کار ساختن طاق کسرا (ایوان مدائن) پایان یافت ـ دیدار خسروانوشىروان با مردم معمولی در این تالار و شنیدن درد دل ها و پیشنهادها
باقیمانده طاق کسرا – تالاری که مردم معمولی هم به آن راه داشتند

شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا) نهم مارس (مارچ) سال 551 میلادی کار ساختن تالار تازه در کاخ سلطنتی تیسفون (36 کیلومتری جنوب بغداد و پایتخت ایران به مدت 772 سال) که بقایای آن هنوز باقیست و به طاق کسرا (ایوان مدائن) شهرت یافته با شتاب به پایان رسانده شد تا برای آیین های نوروزی آن سال آماده باشد.

 

 طاق کسری تنها ساختمان مسقّف باستانی جهان است که به صورت آزاد و بدون تکیه داشتن به عاملی دیگر، برسر پا باقی مانده است.

 

برخی از شاعران پارسی زبان، در اشعار خود از تالار خسروانوشیروان در تیسفون (طاق کسرا) به نام «بارگه داد» یادکرده اند. کار ساختن این تالار که با فرش معروف «بهارستان» مفروش شده بود از سال 549 میلادی، به تصمیم خسروانوشیروان ـ شاه ساسانی وقت ـ آغاز شده بود.

 

خسروانوشیروان علاقه مند به دیدار مردم (اصطلاحا؛ دادن بار عام) بود و به همین دلیل خواسته بود که تالاری بزرگ با عمارت ضمیمه آن ساخته شود. وی همزمان دستور داده بود که در گندی شاپور (خوزستان) یک دانشگاه برای تحقیق و تدریس طب و فلسفه ساخته شود که ظرف یک سال ساخته و در 552 میلادی آماده فعالیت شد.

 

کار تکمیل کانون دولتی تالیف و ترجمه کتاب نیز که درجهان الگو شده است در همین سال به پایان رسید که برخی از تولیدات این مرکز ازجمله ترجمه کتاب «کلیله و دمنه» از هندی موجود است.


مِهِستان (سنای ایران) از سال 135 پیش از میلاد (2148 سال پیش) و پس از تکمیل شهرسازی تیسفون و انتقال پایتخت ایران به این شهر، جلسات خودرا در اینجا برگزار می کرد.

 

شهر تیسفون در ساحل دجله از سال 135 پیش از میلاد تا سال 637 میلادی به مدت 772 سال پایتخت ایران بود که در این سال و پس از نبرد قادسیه به دست عرب افتاد و رو به ویرانی گذارد.

 

ولی ویرانه کاخ خسروانوشیروان (طاق کسری) همچنان پابرجا مانده است که تاریخ نگاران آن را «کاخ عدل» لقب داده اند زیراکه انوشیروان علاوه بر جلسات همگانی معروف به «بارِ عام»، در آنجا [مستقیما و بدون واسطه] با مردم معمولی دیدارمی کرد و به درد دل آنان گوش فرا می داد.

 

 همچنین، وی یک زنجیر متصل به زنگ، در اطاق مجاور دفتر کار خود تعبیه کرده بود که یک سر زنجیر از تیری چوبی در میدان بیرونی کاخ آویزان بود و هرکس که شکایت و یا پیشنهاد داشت، به میدان می رفت و زنجیر را می کشید و زنگ به صدا درمی آمد و خسروانوشیروان به بالکن کاخ می رفت و حرفهای آن فرد را می شنید و اگر لازم می آمد وی را به حضور در دفتر کار خود دعوت می کرد.

 

منبع: www.iranianshistoryonthisday.com