سکوت خبری دولت، گل به خودی رسانهای
میلیونها رای دهندهای که با هزاران امید و آرزو رای اعتماد خود را به حسن روحانی مبذول داشتند،علی القاعده مایلند که اخبار و اطلاعات بیشتری از وی دریافت دارند اما باید منتظر باشند که حسن روحانی را در مراسم و مناسبتی ویژه ببینند تا لا اقل چند کلامی پیرامون وی بشنوند.
«تمامی اخبار مربوط به رئیسجمهور منتخب از سایت پرزیدنت ۹۲ به اطلاع عموم میرسد؛ رسانهها از هر گونه گمانهزنی پیرامون افراد کابینه بپرهیزند» این جملات بخشهایی از بیانیههای گاه و بیگاه و البته قلیل مسئولان اطلاع رسانی رئیسجمهور منتخب است. بیش از یک ماه از انتخابات ۲۴ خرداد ماه گذشته و اکنون در آستانه تحلیف رئیسجمهور منتخب قرار داریم اما برون داد رسانهای پیرامون دکتر حسن روحانی به همین بیانیههای چند خطی مختصر، محدود و محصور شده و میلیونها رای دهندهای که با هزاران امید و آرزو رای اعتماد خود را به حسن روحانی مبذول داشتند و علی القاعده مایلند که اخبار و اطلاعات بیشتری از وی دریافت دارند، باید منتظر باشند که حسن روحانی را در مراسم و مناسبتی ویژه ببینند تا لا اقل چند کلامی پیرامون وی بشنوند. این سکوت خبری و بایکوت رسانهای در حالی جامه عمل پوشیده که در هزاره ارتباط و عصر اطلاعات تامین خوراک خبری برای مردم و رسانهها مهمترین ابزار پیشبرد گفتمانی در همه مقولهها و منجمله عرصه خطیر سیاست است. در زمانه ما یک مقام جزء یا یک سازمان خرد بهره مند از روابط عمومیهای پیگیر و سخنگویانی است که به تشریح و تبیین برنامههای صاحب منصبان در هر ردهای میپردازند و بدین وسیله زمینه را برای فعالیت آنان مهیا کرده و بسترهای لازم را تمهید میکنند اما در طول یک ماه و اندی سپری شده رئیسجمهور منتخب هیچ سخنگویی نداشته و حتی فعل و انفعالات پیرامون وی هم منطبق با شرایط مطلوب و همسان با استانداردهای تثبیت شده در عرصه اطلاعرسانی بازتاب نیافته است. حال باید دید این پرده پوشی آن هم در زمینه اطلاعرسانی که ماهیتی برون نما دارد جوابگو بوده و راهگشاست یا اینکه با چه استدلالی این رویکرد در پیش گرفته شده است.
تریبونی که به نفع رقبا از دولت دریغ میشود
در زمانه ما همه به دنبال درج اطلاعات و اخبار در راستای منویات خود هستند و برای دستیابی به این ظرفیت از هر زمینه و ابزاری بهره میجویند. این اقبال و استقبال اما ناشی از چیست؟ فعالین عرصههای مختلف بهخوبی میدانند رمز ماندگاری و پیشبرد اهدافشان تاثیرگذاری بر افکار عمومی بوده و این مهم جز با بهرهگیری بهینه از ابزار رسانهای میسر نخواهد شد. حال دولتی در شرف بر سر کارآمدن است که این اقبال و پذیرش را به خوبی در وهله اول برای خود به عنوان سرمایهای بزرگ بهدست آورده و حال بدیهی است که باید در جهت بسط و گسترش این وضعیت گام بردارد. سکوت خبری حذف خودساخته و غیرمنطقی است که میتواند دولت آینده را در ادامه راه با مشکلات عدیدهای روبهرو سازد. این یک اصل اساسی و پذیرفته شده است که اگر میدان بازی را خالی کنی بدون هیچ هزینهای زمینه را برای جلونشینی رقبا و عقبنشینی خود فراهم کردهای. در فضای رسانهای موجود به لحاظ کمیت؛ رسانههای متعلق به طیف اصولگرایان و البته بخش تندروتر آنان برتری قابل توجهی دارند. نکته آنکه آنان در همین چند صباح گذشته و چه در آیندهای نزدیک با معرفی افراد کابینه از این ظرفیت بهره جسته و خواهند جست تا فضای افکار عمومی را به نفع خود کانالیزه کنند و آنگاه است که تبعات سکوت رسانههای همسو با رئیسجمهور منتخب خود را نشان خواهد داد. سرمقاله یکی از روزنامههای صبح که در رسانههای مجازی متعلق به این طیف هم بازتاب فراوانی مییابد و به نوعی رسانههای مقابل را نیز در موضع واکنشی و نه کنشی قرار داده خود گواه خوبی بر وضعیت سپری شده و نتایج سکوت خبری است. از طرف دیگر سیل گمانهزنیها پیرامون کابینه از سوی آنان نیز ادامهدار بوده و فضای رسانهای را قبضه کرده و در مقابل به جای برنامهریزی پیرامون کنش هدفمند رسانهای از سوی حامیان گفتمانی رئیسجمهور؛ تیم اطلاعرسانی نه تنها فعالیت ملموسی از خود نشان میدهد بلکه با امر و نهی پیرامون عدم گمانهزنی رسانههای همسو را در محذوریت اخلاقی قرار میدهند و با این وصف فضا برای میدانداری رقبا بیهیچ زحمتی فراهم میشود.
تاکتیکی که هزینه است نه فرصت
مسئول اطلاعرسانی رئیسجمهور منتخب نیز خود فردی آشنا با امور رسانهای است و سوابقی در این خصوص دارد و این نکات را میداند اما با این توجیه که هزینههای ایجاد شده قابل چشمپوشی است؛ معتقد به این نکته است که با تحدید فضای اطلاعرسانی در این برهه میتوان عنان کار را بهدست گرفت و از افراط و تفریطهای محتمل جلوگیری به عمل آورد و آرامش را بر فضای انتخاب وزرا مستولی کرد. حال با اوصاف گفته شده باید دید در قیاس هزینه و فایده کدام روش کاربردیتر است و این رویکرد جوابگو بوده و در ادامه راهگشاست؟ در پاسخ باید به چند مولفه اشاره کرد؛ آیا رسانههای اصولگرا از میزان گمانهزنیهای خود کاستهاند؟ آیا سکوت یاران رئیسجمهور توانسته شرایط نه چندان مطلوبی را که دولت میراثدار آن است برای مردم تشریح کرده و ذهن آنان را برای بالا نرفتن توقعات فوری آماده سازد و واقعیات ملموس را برای مردم بازبتاباند؟ آیا این سکوت موجبات سوءاستفاده فرصتطلبان را فراهم نکرده که کمینه خود را زیاد جلوه دهند و برای نشستن بر کرسیهای مدیریتی خیز بردارند؟ رسانهها به نمایندگی از مردم نیروهای کارآمد و نخبه و شایسته را چگونه در این فضا برای حضور در مناصب عالیه معرفی کنند و در فقدان این بازتاب رسانهای آیا این نکته موجب آسیبرسانی به مبحث شایستهسالاری و بازگشت نیروهای محذوف این چند سال اخیر به صحنه مدیریت اجرایی نخواهد شد. اینها سوالاتی است که باید تیم اطلاعرسانی دولت آن هم در این برهه خطیر بدان توجه ویژهای مبذول دارند و با بازنگری در رفتارهای خود آب رفته را به جوی بازگردانند؛ مضاف بر اینکه اکنون با نزدیک شدن به مرحله معرفی کابینه دولت نیاز دارد که حمایت افکار عمومی را پیرامون اعضای کابینه در کنار خود داشته و به این وسیله در معادلات دست بالا را داشته باشد. تعیین و معرفی هر چه سریعتر سخنگو برای دولت؛ تغییر رویکرد رسانهای و انتشار اخبار و اطلاعات به شکلی مفصل و جامع و حرفهای؛ تشکیل تیم رسانهای حرفهای و پیگیر و همچنین رفع محدودیت از چهرههای نخبه و تاثیرگذار دولت برای گفتوگو با رسانهها و تبیین برنامهها و راهکار آتی دولت از جمله مواردی است که میتواند در فضای فعلی کمک شایان توجهی کرده و فضا را به شکل محسوسی در راستای منویات دولت اعتدال رقم بزند و بیگمان هرگونه اهمال تبعات ناخوشایندی در پی خواهد داشت.
|
نظر بدهید