شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)، محمد شریعت پناه کارشناس ارشد مدیریت رسانه – بعد از پیروزى انقلاب اسلامى به منظور حفظ و ترویج شعائر دینى و ملى و جلوگیرى از افکار و اندیشه هاى انحرافى و ضاله، قانون ممیزی وکنترل ونظارت برآثار فرهنگی وهنرى اعم از دیداری ،شنیداری ،نوشتاری، تجسمی، موسیقایی ،…در کشور به اجرا درآمد. این قانون در دولت هاى مختلف و در طول سه دهه گذشته با فراز و نشیب هاى بسیارى درمراحل سیاست گذاری واجرا همراه بود و باعث گردید تا وضعیت کنونى براى کشور رقم بخورد. وضعیتى که مدافعان سرسخت ممیزى و همچنین ناهیان از آن راضى نیستند و موافق و مخالف نگران روند ممیزی به این شیوه هستند چرا که هنر از جایگاهی بس والا برخورداراست، به تعبیر رهبر معظم انقلاب هنر است که اندیشه را ماندگار می سازد.
ممیزی دراغلب کشورها با تفاوت هایی در شکل ومحتوا صورت می گیرد ودستاوردهای نیزممکن است داشته باشد، اما با توجه به رشد سریع تحولات وپیشرفت های به وجود آمده درجهان ارتباطات واطلاعات و در نظر گرفتن ماهیت انقلاب اسلامی باید اذعان داشت ممیزی به سبک کنونی کارآمد نیست و بازنگری وتغییر رویکرد درقوانین ومقررات ممیزی کشور بسیار لازم و حیاتی است. درادامه به برخی از این آسیب ها که دامنه عرصه فرهنگی کشور رافرا گرفته وبر سایر حوزه های سیاسی،اجتماعی،اقتصادی کشور نیز سایه افکنده وتاکنون برای نظام اسلامی هزینه های فراوانی به همراه داشته به صورت تیتروار وگذرا اشاره می شود. این نکات به دور از هرگونه گرایش سیاسی و سیاه نمایی وبا درنظر گرفتن نیمه پر لیوان به رشته تحریر درآمده و تنها بخشی از چالش های نمایان تبعات ممیزی درکشور است وآمارها مؤید آن می باشد:
1ـ قرار گرفتن نام ایران در فهرست کشورهای اعمال سانسور و بهانه ای در دست نظام سلطه برای تخریب جایگاه نظام اسلامی در عرصه بین المللی.
2 تشبیه انقلاب اسلامی وحکومت برخاسته از اراده مردم به دیکتاتوری و محصور کننده فکر واندیشه.
3ـ کاهش آمار تولیدات محصولات فرهنگى؛ فاخر، جذاب، ماندگار، در مقابل رشد آثار بى کیفیت، سطحى و حداکثر معمولى .
4ـ محروم شدن جامعه از حضور خردمندان،اندیشمندان و فرهیختگان و مطرح شدن چاپلوسان ، بی هنران وکم هنران .
5ـ هجوم آثار خارجى و گرایش مردم به آثار غیرملى و غیردینى ورشد الگوبرداری و کپى بردارى از آثار بیگانگان.
6ـ افزایش بیکارى، جرائم، معضلات اجتماعی و رشد و توسعه فعالیت هاى غیرمولد و کاذب.
7 افت فرهنگ عمومى و نشاط اجتماعی و گسترش تعصبات، خرافات، افراط ، تفریط و ناآگاهی ها .
8ـ اتلاف سرمایه هاى مادى و معنوى جامعه و محو فرصت ها.
9ـ رشد فعالیت هاى غیرقانونى، زیرزمینی و قاچاق براى عرضه و نمایش آثارفرهنگی وهنری و بهره بردارى شبکه ها، خبرگزارى ها و سایت هاى بیگانه از آثار و همچنین پدیدآورندگان آن.
10ـ افزایش مخالفان نظام اسلامى در داخل و خارج کشور و دشمن تراشى براى انقلاب اسلامى.
11ـ کاهش خلاقیت، تحرک، نوآورى، پویایى و جهانشمولى در آثار.
12ـ افزایش مهاجرت نخبگان و شخصیت هاى علمى و فرهنگى و بهره بردارى کشورهاى دیگر از این استعدادها.
13ـ کم اطلاعى نسل امروز از فرهنگ و تمدن غنى ایران اسلامى و احساس بىهویتى و گرایش به سمت سبک زندگى غیرایرانى .
14ـ حضور کمرنگ آثار و محصولات فرهنگى ایرانی در عرصه جهانى، کشورهاى اسلامى و کشورهاى فارسى زبان باوجود داشتتن فرهنگی به قدمت تاریخ بشری.
15ـ کاهش رشد اقتصادى و درآمد سالانه کشور.
16ـ کاهش اعتماد صاحبان آثار نسبت به نظام اسلامى و تحلیل رفتن سرمایه هاى اجتماعى نظام به ویژه در نزدجوانان وروشنفکران.
17ـ از دست دادن انبوه مخاطبان، علاقه مندان و شیفتگان آثار و محصولات فرهنگى ایران اسلامى.
18ـ افت محسوس اثربخشى نمایشگاه ها، جشنواره ها،.. و جنبه ی تشریفاتی، ظاهرسازى و تجملاتى پیدا کردن این برنامه های تعیین کننده و راهگشا.
19ـ بى میلى، بى رغبتى و عدم تمایل هنرمندان به رقابت جدى بایکدیگر جهت تولید وخلق آثار فاخر و ماندگار درعرصه داخل وخارج کشور.
20ـ کم کارى و بى انگیزگى مراکز علمى و حوزوى و پرداختن به موضوعات حاشیه اى وغیر بنیادی وغیرکاربردی.
21ـ ایجاد فاصله میان ما و کشورهاى درحال توسعه درمقایسه استانداردها وشاخص های فرهنگی وتوسعه یافتگی.
22 مغفول و ناشناخته ماندن قابلیت ها، ظرفیت ها و ذخایر فرهنگی کشور و محروم شدن مخاطبان داخلی وخارجی از این منابع وثروت ها.
23 بروز گسست اجتماعی و اختلاف طبقاتی وبه ضعف گراییدن پایه های وحدت ملی جامعه به دلیل کاهش آثار فرهنگی آگاهی دهنده وهشدار دهنده.
24 تاثیر گذاری محصولات وتولیدات فرهنگی بیگانه برنسل امروز.
25 پرداختن به روزمرگی و افول آینده نگری در راهبردها واهداف کلان جامعه.
26 برخوردهای قضایی وپلیسی به جای بحث ومناظره با خالقان آثارفرهنگی وهنری.
27 تعطیلی، ورشکستگی وتغییرکاربری مراکز تولید،توزیع ونشر فکر، هنر و اندیشه.
28 احساس نگرانی وناامنی درجامعه هنری وتعمیم آن به عموم جامعه.
30 کاهش تمایل جوانان به برخی از رشته های هنری مهم ومحو وکم رونق شدن این رشته ها به مرور زمان.
31 فراموشی رسالت هنری وترجیح تأمین معاش بر تعهدات اجتماعی.
32 انفعالی و واکنشی رفتارکردن در عرصه جهانی و سپردن و وانهادن پرچم برنامه ها، سیاست ها و راهبردهای کلان فرهنگی وهنری به نظام سلطه.
33 قهر و یا دلسردی هنرمندان نسبت به نظام اسلامی وخالی شدن فضای فرهنگی جامعه از آثار باکیفیت، جذاب وتاثیرگذار.
34 افزایش گزارش ها و آمارهای کمی و بعضاً خلاف واقع وکاهش غنا ومحتوای تولیدات ومحصولات هنری.
35 کم توانی آثار هنری در رقابت با آثار خارجی درجشنواره ها و نمایشگاه ها و کم توانی اندیشمندان ایرانی در تقابل با اند یشه ها ونظریه پردازی درتالارهای گفتگو، مناظره ها وفضای مجازی.
|
نظر بدهید