بررسی کاربرد رسانه ها در میان مسلمانان فرانسوی

استفن‌ام کروچر، دیپا اومِن و امیلی اِل. استیل – بسیاری از آنها رسانه‌های قومی را بهترین انتخاب برای نشان دادن شیوه زندگی شان می‌دانند و رسانه‌های تولید فرانسه را از اسلام تهی می‌بینند.

بسیاری از افراد در میان اجتماع مسلمانان فرانسوی یک وجه مشترک دارند: بسیاری از آنها رسانه‌های قومی را بهترین انتخاب برای نشان دادن شیوه زندگی شان می‌دانند و رسانه‌های تولید فرانسه را از اسلام تهی می‌بینند.
 

چکیده

رسانه در شکل دادن هویت مؤثر است. برای جوامع قومی، رسانه‌های قومی می‌توانند دو نقش داشته باشند؛ کمک به فرآیند فرهنگ ‌پذیری و مساعدت در پای‌بندی به هویت‌های قومی. این تحقیق، تعامل بین رسانه و هویت را بررسی می‌کند و به طور خاص، به تحلیل تفاوت شیوه‌های استفاده از رسانه در میان مسلمانان فرانسوی می پردازد. برای بررسی کاربرد رسانه و ارتباط آن با هویت‌شناسی قومی، محقق اصلی با 42 نفر از مسلمانان فرانسوی نسل اول و دوم مصاحبه کرده است. تحلیل داده‌ها دو نتیجه عمده در بر داشت.

اول این که نسل دوم مسلمانان فرانسوی به عنوان اعتراض نسبت به سیاست‌های همگون‌سازی فرانسه، ترجیح می‌دهند به جای رسانه‌های تولیدی فرانسه از رسانه‌های قومی خود استفاده کنند. نتیجه دوم این که کنار گذاشتن رسانه قومی به معنای فرانسوی شدن است که مسلمانان فرانسوی نسل اول و دوم با آن مخالفند.

کلید واژگان: کاربرد رسانه، همگون‌سازی (ابدال)/فرهنگ‌پذیری، اسلام.

 

مقدمه

در اکتبر سال 2005، جمعیت مسلمان فرانسه به خروش آمدند و به شورش‌هایی در خیابان‌های فرانسه دست زدند. این شورش‌ها، پاسخی بی‌درنگ به مرگ دو جوان مسلمان بود. پلیس این دو جوان را که از دیدشان مخفی شده بودند، تصادفی کشت.4 این شورش‌ها از طرف دیگر، پاسخی بود به اقدام دولت فرانسه مبنی بر ممنوعیتِ به تن داشتنِ نمادهای مذهبی در مدارس دولتی که جمعیت مسلمان آن را تجاوز به اسلام و آزادی بیان دینی به شمار می‌آورد.5

در سال‌ها و ماه‌های پیش از شورش‌های 2005، نه تنها تنش‌های بین جمعیت مسلمان و غیر مسلمان بالا گرفت، بلکه اعضای جمعیت مسلمان جدایی خود را از جمعیت غیرمسلمان در زمینه کاربرد رسانه‌ای آغاز کردند. مسلمانان اقدام دولت فرانسه را وادار کردن مسلمانان به هم‌گون شدن با فرانسه به حساب آوردند و در جواب آن، بسیاری از مسلمانان به ویژه نسل دوم و سوم6 آنها، رسانه‌های فرانسوی را بایکوت کردند.

7بسیاری از مسلمانان بر آن شدند تا در تلاشی برای حفظ هویت قومی8 خود و جلوگیری از ادغام کامل فرهنگشان، به جای استفاده از رسانه‌های فرانسوی، تا جایی که می‌توانند از زبان عربی یا رسانه‌های اسلام‌گرا استفاده کنند. تحقیق حاضر این تلاش را برای حفظ هویت قومی فرانسوی ـ اسلامی و جلوگیری از تبدیل شدن کامل مسلمان بودن به فرانسوی بودن بررسی می‌کند.

برای چنین تحلیلی، این مقاله ابتدا به پیشینه نظری موضوع می‌پردازد. این پیشینه نظری، انطباق فرهنگی و کاربرد رسانه را بررسی می‌کند. پس از آن، شرح مختصری از شیوه جمع‌آوری داده‌ها ارائه می‌شود. در مرحله بعد، مصاحبه‌های انجام شده با مسلمانان فرانسوی تحلیل و بررسی می‌شوند تا مشخص شود چگونه این اجتماع، چارچوبی برای کاربرد رسانه‌ای خود تعیین می‌کند. در آخر کار، این تحقیق با یک بحث در زمینه گرایش‌های رسانه‌ای، چگونگی تأثیر این گرایش‌ها بر هویت‌شناسی قومی، حیات‌مندی مسلمانان فرانسوی و رضایت‌مندی آنها از رسانه و پیامدهای آن به پایان می‌رسد.

 

پیشینه نظری

سازگاری فرهنگی

همگون‌سازی به عنوان یک نوع «همگرایی شرایط بیگانگان با شرایط قومی و حفظ حداقل ممکن از عادت‌های فرهنگی اصیل خود» تعریف می‌شود.9 این همگرایی بیگانگان به سمت شرایط موجود در فرهنگ قومی، اهمیت مسئولیت مهاجران را برای پیدا کردن راهی به منظور کارآ بودن در محیط جدیدشان روشن می‌سازد. تناسب کارکرد به این صورت تعریف می‌شود: «قابلیت عملکردی (یا رفتاری) که یک فرد را به انجام کارهایی قادر می‌سازد که از نظر ظاهری با الگوهای فرهنگی میزبان سازگار است.»10 با توجه به نظریه انطباق فرهنگی، افراد در مسیر خود به سمت ادغام کامل، سه مرحله را می‌پیمایند: فرهنگ آموزی،11فرهنگ زدایی12و فرهنگ‌پذیری.13

فرهنگ‌آموزی، دریافت و پذیرش الگوهای رفتاری فرهنگ محیط است. فرآیند فرهنگ‌آموزی به معنای فرآیند جامعه‌پذیری کودکان و افراد تازه‌وارد نسبت به هنجارهای اجتماع فرهنگی شان می‌باشد.14برخی، مفهوم فرهنگ‌آموزی را بسط می‌دهند تا آنجا که نه تنها شامل جامعه‌پذیری می‌شود، بلکه پاسخ تعاملی را هم در بر می‌گیرد: «جامعه‌پذیری، کودکان را به درکی از دنیای خود و شیوه‌های الگوسازی شده برای پاسخ‌گویی به آن مجهز می‌کند.»15 بیشتر مسلمانان مهاجر به فرانسه، فرهنگ اسلام را در یک کشور عربی مانند مراکش، تونس، الجزایر و یا لیبی آموخته‌اند.16

این فرآیند فرهنگ‌آموزی، هنجارها و عادت‌های فرهنگی خاصی را به دنبال دارد که منحصر به این گروه است و آنها را از جمعیت غالب فرانسه که مسیحی و از نژاد اروپایی هستند، متمایز می‌سازد. برای مثال، در آموزه‌های جهان‌بینی سنتی اسلامی، قرآن به عنوان مرکز تصمیم گیری‌های فردی، اجتماعی و دولتی معرفی می‌شود. تمام تصمیم‌ها و قوانین باید به وسیله کلام قرآن تعیین شوند.17 این تأکید بر قرآن، در بیشتر موارد،‌ اسلام و غرب را در تضاد با هم قرار داده است.

هنگامی که مهاجران مسلمان وارد فرانسه می‌شوند یا فرزندان آنها با فرهنگ فرانسه برخورد می‌کنند، با عادت‌های فرهنگی جدیدی روبه‌رو می‌شوند؛ این رفتارها ممکن است در برخی حالت‌ها با هویت فرهنگی اصیل فرد تازه‌وارد در تعارض باشد. در بیشتر موارد، این مواجهه از طریق پیام‌های رسانه‌های گروهی صورت می‌گیرد.

این فرآیند زمانی اتفاق می‌افتد که فرد تازه وارد در حال یادگیری فرهنگ جدیدی برای جای‌گزین کردن فرهنگ خود است تا تبدیل به یک «انسان جهانی»18 با یک «هویت فرافرهنگی» شود.19 فرهنگ‌زدایی، فرآیندی را توصیف می‌کند که افراد در آن، هویت فرهنگیِ اجتماعی شده خود را از دست می‌دهند. افراد در طول دوره فرهنگ‌زدایی، عادت‌های فرهنگی جدیدی را از فرهنگ میزبان می‌آموزند و همچنان افراد درمی‌یابند رفتارهای خاصی در فرهنگ میزبان پذیرفته تر است، در رفتارهای پیشین خود تردید می‌کنند.

اگر این رفتارها، بیگانه به نظر برسد یا در فرهنگ غالب، کارآیی نداشته نباشد، بسیاری از مهاجران یا افراد تازه وارد آن عادت‌ها را به راحتی کنار می‌گذارند و وارد مرحله سوم ادغام، یا همان فرهنگ‌پذیری می‌شوند. با وجود این که برخی افراد تازه وارد در برابر این دگرگونی مقاومت می‌کنند، دانشمندان متعددی این فرآیند فرهنگ‌زدایی را که به فرهنگ‌پذیری می‌انجامد، اجتناب ناپذیر و سودمند می‌دانند.20

بسیاری از مسلمان‌های فرانسوی در حال حاضر در مرحله فرهنگ‌زدایی از فرآیند انطباق فرهنگی گیر کرده‌اند. این افراد در حال از دست دادن جنبه‌هایی از هویت فرهنگی اجتماعی اصیلشان هستند. برای نمونه، بسیاری از مسلمانان فرانسوی نسل دوم و سوم قادر نیستند عربی (زبان قرآن) را به طور روان صحبت کنند، بسیاری از زنان حجاب (پوشش سر و صورت) ندارند و بسیاری از مهاجران، دیگر رسانه‌های کشورهای قومی خود را مطالعه و تماشا نمی کنند.

اکنون درباره رفتارهایی که روزی فطری و غیر قابل بحث فرض می‌شد، بحث می‌شود یا حتی در بعضی موارد،‌ برای برگزیدن فرهنگ غالب به طور کلی کنار گذاشته می‌شود.21هنگامی که افراد عادت‌های فرهنگی پیشین خود را کنار می‌گذارند (فرهنگ‌زدایی) و رفتارهای فرهنگ میزبان را برمی گزینند، درگیر یک فرآیند اجتماع پذیری مجدد هستند که مرحله پایانی ادغام است و فرهنگ‌پذیری نام دارد.

فرهنگ‌پذیری، گام نهایی در فرآیند تغییر فرهنگی است که بر اثر مواجهه گروه‌هایی با فرهنگ متمایز رخ می‌دهد.22فرهنگ‌پذیری به صورت فرآیندی تعریف می‌شود که در آن، بیگانگان «با هنجارها و ارزش‌های گروه‌های مرجع23 عمده در جامعه میزبان آشنا می‌شوند و برخی از آن هنجارها و ارزش‌ها را برمی گزینند.»24 افراد تازه وارد به یک فرهنگ، هر چه مدت طولانی تری در فرهنگ غالب باشند، استفاده بیشتری از خروجی‌های رسانه غالب خواهند کرد.25

نه تنها استفاده آنها از رسانه غالب نشانه تمایل به فرهنگ‌پذیری است، بلکه این کاربرد با افزایش مهارت زبانی، تماس با فرهنگ غالب و انطباق روحی نیز ارتباط دارد.26 از آنجایی که بیشتر افراد در اصل تمایل دارند بخشی از عادت‌های فرهنگی «بیگانه» خود را حفظ کنند، تغییر فرهنگ‌پذیری به آهستگی و در طول زمان اتفاق می‌افتد. به علاوه، پژوهشگران نشان داده‌اند که این فرآیند برای نسل‌های تازه وارد بعدی به یک فرهنگ میزبان، ساده‌تر و سریع‌تر می‌شود؛ یعنی برای نسل دوم نسبت به اول، سوم نسبت به دوم و تا آخر.27

بسیاری از اعضای جمعیت مسلمان فرانسه به این مرحله پایانی در فرآیند انطباق فرهنگی نرسیده‌اند. درصد بالایی از این جمعیت، این مرحله را دست‌نیافتنی می‌دانند یا نمی‌خواهند فرهنگ فرانسه را بپذیرند.28نژادپرستی علیه جمعیت مسلمان در فرانسه مشکلی است که در طول تاریخ شدت یافته است.29 و در کمپین ریاست جمهوری فرانسه در سال 2007 به مسئله‌ای مهم تبدیل شد.30 جمعیت در حال رشد مسلمان در فرانسه، با ارتباط ذاتی‌اش با مذهب، در تقابل مستقیم با سکولاریسم ایده‌آل فرانسه است.31

قوانینی مانند ممنوعیت به تن داشتن نشانه‌های مذهبی در مدارس دولتی فرانسه در سال 2004 (که نه فقط نشانه‌های اسلامی، بلکه نشانه‌های تمام ادیان را ممنوع می‌کرد)، در نگاه جمعیت مسلمان، حمله به فرهنگ اسلام و مسلمانان قلمداد می‌شود. آنها این قوانین را به این معنا می‌دانند که فرهنگ‌پذیری مسلمانان از فرهنگ فرانسه دست نیافتنی است؛

چرا که فرهنگ میزبان، پذیرای پیشرفت‌های آنها نیست.32 به علاوه، برخی اعضای جمعیت مسلمان به هیچ وجه نمی‌خواهند فرهنگ فرانسوی را بپذیرند و ترجیح می‌دهند خود را از آن جدا کنند. این جدایی فرهنگی شکل امتناع به خود می‌گیرد: از یادگیری زبان فرانسه، تعامل فردی با غیرمسلمان‌ها، مشارکت در سیاست فرانسه و استفاده از رسانه‌های فرانسوی.33

 

کاربرد رسانه

مطالعات متعددی، نقش رسانه‌های جمعی را در فرآیند فرهنگ‌پذیری34 و حفظ وابستگی به وطن35 بررسی کرده‌اند. الگوها و گرایش‌های کاربرد رسانه در میان مهاجران یکنواخت نیست.تحقیقات نشان می‌‌دهند مهاجران نسل اول تمایل بیشتری نسبت به محصولات رسانه‌ای قومی در مقایسه با محصولات رسانه‌های جریان اصلی نشان می‌دهند. برای مثال، مهاجران نسل اول هندی در منطقه ساوث هال لندن به تماشای فیلم‌های هندی، بیشتر از فیلم‌های انگلیسی اهمیت می‌دهند.36

مهاجران نسل اول مسلمان در فرانسه به برنامه‌های پخش شده از شبکه‌های ماهواره‌ای کشورهای خودشان گرایش بیشتری دارند.37 تحقیق درباره استفاده اسپانیایی‌های امریکا از رسانه‌های چاپی در تگزاس38 و یهودیان ایرانی در انگلیس39 نتایج مشابهی را نشان می‌دهد. مهاجران نسل اول نه تنها نسبت به محصولات رسانه‌های قومی تمایل شخصی نشان دادند، بلکه می‌خواستند فرزندانشان نیز از رسانه‌های قومی در مقایسه با رسانه‌های جریان اصلی بیشتر استفاده کنند و آنها را برای تغییر عادت‌های تماشای رسانه زیر فشار قرار می‌دادند. تحقیق درباره مهاجران کره‌ای40و مهاجران هندی به ساوث هال لندن41 گواه این حقیقت است.

تمایل به حفظ وابستگی به وطن، دلیل اصلی تمایل مهاجران نسل اول به محصولات رسانه‌ای قومی را تشکیل می‌دهد، ولی عواملی چون درآمد مهاجران، سطح تحصیلات، تسلط به زبان جمعیت غالب در جامعه میزبان و آشنایی با فرهنگ میزبان نیز در انتخاب رسانه نقش مهمی ایفا می‌کند. برای نمونه، اسپانیایی‌های سالخورده امریکا که از رسانه‌های اسپانیایی بیشتری استفاده می‌کردند، تحصیل‌کرده نبودند و بیشتر به طبقه کم درآمد تعلق داشتند.42

مهارت نداشتن در به کار بردن زبان انگلیسی برای برقراری ارتباط یکی از دلایل تمایل والدین در خانواده‌های کانتونی43 مهاجر از هنگ کنگ به محصولات رسانه‌ای قومی بود.44. در تحقیقی گرایش‌های مختلف دو گروه از مهاجران میان‌سال چینی را بررسی شد.45 درحالی‌که یک گروه تا حد زیادی از تلویزیون انگلیسی‌زبان استفاده می‌کردند، گروه دیگر، بیشتر تلویزیون چینی‌زبان را تماشا می‌کردند.

اعضای گروهی که از تلویزیون انگلیسی‌زبان زیاد استفاده می‌کردند، زبان انگلیسی را بسیار روان صحبت می‌کردند، در خانه، هر دو زبان انگلیسی و چینی را به کار می‌بردند و ارتباطاتی با افراد جامعه میزبان داشتند. اعضای گروهی که بیشتر تلویزیون چینی‌زبان را تماشا می‌کردند، زبان انگلیسی را روان صحبت نمی‌کردند، در خانه، تنها به زبان چینی سخن می‌گفتند و به ندرت با افراد فرهنگ میزبان ارتباط برقرار می‌کردند. تحقیق درباره الگوهای کاربرد رسانه در میان مهاجران کره‌ای، ناآشنایی با فرهنگ امریکایی را به عنوان یکی از دلایل تمایل آنها به تلویزیون کره‌ای در شبکه‌های ماهواره شناسایی کرد.46

تحقیقات نشان داده است که مهاجران نسل دوم به بعد، به رسانه‌های جریان اصلی در مقایسه با رسانه‌های قومی گرایش بیشتری نشان می‌دهند. برای نمونه، مهاجران نسل دوم هندی در ساوث هال لندن، محصولات رسانه‌ای انگلیس و دیگر محصولات رسانه‌ای غربی را بر محصولات رسانه‌ای هندی ترجیح می‌دهند.47مهاجران نسل دوم مسلمان در فرانسه ترجیح می‌دادند بیشتر تلویزیون فرانسه و شبکه‌های امریکایی مانند تی اِن تی، سی اِن اِن و ‌ام تی وی را تماشا کنند تا رسانه‌های قومی.48. مهاجران ایرانی بزرگ‌شده و تحصیل‌کرده در انگلیس از مخاطبان مشتاق رسانه‌های انگلیسی بودند.49.

به طور مشابه، درحالی‌که اسپانیایی‌های نسل دوم علاوه بر رسانه‌های چاپی انگلیسی از رسانه‌های چاپی اسپانیایی‌زبان استفاده می‌کردند، میزان رسانه‌های چاپی انگلیسی‌زبان استفاده شده در مقایسه با رسانه‌های چاپی اسپانیایی‌زبان بیشتر بود (رسانه‌های چاپی اسپانیایی‌زبان تنها یک چهارم مقدار کلی مجله‌ها و روزنامه‌های خوانده شده را تشکیل می‌داد). به علاوه، اجبار والدین به استفاده از رسانه‌های قومی، در بیشتر موارد با ناراحتی فرزندان همراه بود.50

تحقیق گیلسپی (1995) درباره مهاجران هندی در ساوث هال لندن نشان داد استفاده والدینی که دستگاه کنترل تلویزیون را زیرنظر داشتند، از محصولات رسانه‌ای قومی به عنوان ابزاری برای آموزش فرهنگ، سبب رنجش فرزندان به ویژه پسرها می‌شد.با وجود گرایش بیشتر مهاجران نسل دوم به رسانه‌های جریان اصلی در مقایسه با رسانه‌های قومی که در تحقیقات بسیاری به چشم می‌خورد، استثناهای خاصی نیز گزارش شده است.

مطالعاتی نشان داده است که مهاجران نسل دوم مشتاقانه تمایل دارند با اصالت قومی خود شناسایی شوند. این موضوع در الگوها و گرایش‌های کاربرد رسانه‌ای آنها منعکس شده است. برای مثال، هندی‌های فیجی در استرالیا که در طول تاریخ، دو بار از خانه خود آواره شده‌اند، با تماشای فیلم‌های هندی (بالیوود) یک «اجتماع فرضی» را به وجود آورده‌اند. آنها از طریق این فیلم‌ها تلاش می‌کنند با سرزمینی که خود ندیده و تجربه نکرده‌اند، شناسایی شوند.51.

گرایش مشابهی در تحقیق دورهام (2004) مشاهده می‌شود. یکی از دلایل تماشای فیلم‌های هندی، تمایل دختران نوجوان هندی به ارتباط با هند بود؛ سرزمینی که به صراحت و مشتاقانه می‌خواستند آن را در آغوش بکشند. علاوه بر این، جوانان متعلق به برخی اقلیت‌های اسلامی با استفاده از چت روم‌ها و شرکت در گروه‌های خبری سعی می‌کردند درباره دین، هنر، فرهنگ و پیشرفت‌های کشورشان اطلاعاتی کسب کنند.

52 آنها از این فن‌آوری‌های ارتباطات برای تبادل دیدگاه درباره هنجارها و ارزش‌های فرهنگی و نیز تفسیر اسلام در غرب استفاده می‌کردند. به طور مشابه، در خانواده‌های کره‌ای، فرزندان علاوه بر استفاده از محصولات رسانه‌ای غالب، محصولات رسانه‌ای چینی را نیز به کار می‌بردند و خود را درباره اتفاقات هنگ کنگ مطلع نگه می‌داشتند.53

میل به برقراری ارتباط با وطن می‌توانست ناشی از دیدگاه جامعه میزبان باشد. شیرامیزو54 معتقد است درحالی‌که مهاجران نسل دوم، رسانه‌های جریان اصلی را ترجیح می‌دهند، دیدگاه جامعه میزبان می‌توانست مشابه گرایش‌های فرهنگ‌پذیری برگشتی55، تمایل به ارتباط با قومیت را در آنها برانگیزد.56 تنش‌های سیاسی مرتبط با جامعه قومی نیز می‌توانست بر الگوهای کاربرد رسانه‌ای مهاجران نسل دوم اثر بگذارد.57 این موضوع در مورد هندی‌های فیجی که از طریق محصولات رسانه‌ای هندی، هویت قومی خود را بازسازی کردند، مشهود است. این اجتماع، کانون تنش‌های سیاسی در فیجی بوده و همین مسئله سبب ایجاد موج دومی از مهاجران به استرالیا شده است.58

مهاجران نسل دوم نسبت به استفاده از محصولات رسانه‌ای قومی تمایل نشان دادند، ولی گرایش‌های آنها با گرایش‌های مهاجران نسل اول متفاوت بود. «وداع با سایگون»59 که محصولی تاریخی درباره سایگونِ پیش از 1975 با اجرای موسیقی توسط نوازندگان معروف آن دوره بود، درحالی‌که از طرف نسل قدیمی با اشتیاق زیادی روبه‌رو شد، چنین واکنشی را از نسل جوان دریافت نکرد.60

نسل جوان احساس می‌کرد که این برنامه برای والدین آنها و کسان دیگری که به دوره پیش از 1975 تعلق داشتند، درست شده بود. آنها برنامه‌هایی از رسانه‌های قومی را ترجیح می‌دادند که جوانان را مخاطب قرار می‌داد. گرایش جوانان کره‌ای به برنامه‌های جوان پسند، مانند برنامه‌هایی درباره خواننده‌های مشهور جوان، با گرایش‌های نسل اول کره‌ای در تعارض بود.61 کره ای‌های نسل اول و پیر، نمایش‌ها و برنامه‌های تاریخی که آهنگ‌های کره‌ای قدیمی را پخش می‌کرد، ترجیح می‌دادند.

به طورکلی، مهاجران نسل اول، رسانه‌های قومی را از آنجایی که آنها را به وطنشان متصل می‌کرد، به رسانه‌های جریان اصلی ترجیح می‌دهند. البته عواملی مانند درآمد، سطح تحصیلات، تسلط به زبان جامعه میزبان و ناآشنایی با فرهنگ میزبان نیز در گرایش به محصولات رسانه‌ای قومی مؤثر است. در مورد مهاجران نسل دوم، گرایش عمومی، ترجیح رسانه‌های جریان اصلی به رسانه‌های قومی است.

با وجود این، تحقیقات نشان داده است که برخی مهاجران نسل دوم، مشتاقانه به ارتباط با وطن خود تمایل دارند. بعضی از دلایل این مسئله عبارتند از: دیدگاه جامعه میزبان نسبت به اجتماع مهاجر، تنش‌های سیاسی مرتبط با اجتماع، اقتصاد و دیگر دلایل فرهنگی ـ اجتماعی. این موضوع سبب بازسازی هویت قومی در مهاجران نسل دوم شده است و رسانه یکی از ابزارهایی است که برای رسیدن به این هدف به کار گرفته می‌شود.

درحالی‌که پژوهشگران، اجتماعات مهاجر و قومی ـ مذهبی را در میان ملت‌های مختلف بررسی کرده‌اند، تحقیقی درباره مسلمانان فرانسه به طور خاص انجام نگرفته است. این اجتماع که در حال رشد سریع است، دارد چهره فرانسه مدرن را تغییر می‌دهد.62 البته گرایش‌های کاربرد رسانه‌ای این اجتماع، به علت ماهیت تحریف شده و منزوی آن و نیز به علت تمایل نداشتن محققان، دست‌خوش برداشت‌های اشتباه بوده و به آن بی‌توجهی شده است.63بنابراین، بعد از مرور مختصری بر مهاجرت مسلمانان فرانسوی به فرانسه، تنش‌های عمومی آنها در تطابق فرهنگی و پیشینه کاربرد رسانه در میان نسل‌ها، پرسش‌های این تحقیق به صورت زیر ارائه می‌شود:

پرسش‌های تحقیق 1: مسلمانان فرانسوی نسل دوم ترجیح می‌دهند از چه رسانه‌هایی (قومی یا جریان اصلی تولیدی فرانسه) استفاده کنند؟

پرسش‌های تحقیق 2: آیا انتخاب در کاربرد رسانه بر شناسایی قومی در میان مسلمانان فرانسوی اثر می‌گذارد؟

روش مصاحبه‌های عمقی با سؤال‌های باز به زبان فرانسه با اعضای جامعه مسلمان فرانسوی در فرانسه انجام شد. این مصاحبه‌ها در ماه‌های مه و ژوئن سال 2005 صورت پذیرفت. شهرهای محل انجام مصاحبه‌ها، لیل، لیون، بوردو، کلیشی سوبوآ64و پاریس بودند. این شهرها به این علت انتخاب شدند که نماینده مناطق جغرافیایی مختلفی از فرانسه هستند، تعداد مسلمانان آنها یکسان نیست و محقق اصلی در هر یک از این شهرها با افرادی در ارتباط بود که به تماس با شرکت‌کنندگان در مصاحبه کمک می‌کردند. این افراد در امکان دسترسی پژوهشگر اصلی به جامعه مسلمان نقش سودمندی داشتند. بدون تمایل آنها به تماس با شرکت‌کنندگان که بعد به نمونه‌گیری دانه برفی منجر شد، جمع‌آوری داده ناممکن می‌شد.

تمام مصاحبه‌ها را محقق اصلی انجام داد. با 42 مرد و زن مسلمان فرانسوی مصاحبه انجام شد. (15 مرد و 27 زن) هر یک از شرکت کنندگان یکی از مهاجران نسل اول یا دوم از شمال افریقا بود. (اهل الجزایر، تونس، مراکش، یا لیبی) این افراد در بازه سنی 18 تا 57 سال قرار داشتند. مصاحبه‌ها در مسائل زیادی اعم از خودشناسی65کاربرد زبان66و موفقیت‌ها یا شکست‌ها در تطابق فرهنگی67 کاوش می‌کرد.

همچنین این مصاحبه‌ها شامل پرسش‌های عمقی درباره انواع و میزان کاربرد رسانه به وسیله هر شرکت‌کننده می‌شد. مصاحبه‌ها ابتدا به فرانسه، آوانگاری و سپس به زبان انگلیسی، ترجمه می‌شد. بعد از ترجمه، تیم تحقیق، متن مصاحبه‌ها را با استفاده از رویکرد تئوری داده‌ بنیاد به طور قیاسی و به منظور شناسایی موضوعات تکرار شده تحلیل کردند.

 

کاربرد رسانه در میان مسلمانان فرانسوی

مسلمانان فرانسوی شرح دادند که چگونه به عنوان یک گروه در میان خود تقسیم شده‌اند. آنها ادعا کردند به نظر می‌رسد اعضایی از اجتماع مسلمان فرانسوی که در فرانسه متولد شده‌اند، بیشتر از آن اعضایی که در فرانسه متولد نشده‌اند، رسانه‌های فرانسوی را دوست می‌دارند. بلال که یک مرد 24 ساله متولد تونس است، می‌گوید:68

تلویزیون فرانسه خوب است. من آن را تماشا می‌کنم؛ چون به آسانی اطلاعات کسب می‌کنم. می‌دانم که متولدین فرانسه چون از زمان کودکی این تلویزیون را تماشا کرده‌اند، آن را بیشتر دوست دارند. آنها برای کسب آگاهی و سرگرم شدن تماشا می‌کنند. من در دوران کودکی ام در تونس، تلویزیون تماشا می‌کردم. فکر می‌کنم به همین علت است که امروز تلویزیون تونس را بیش از تلویزیون فرانسه دوست دارم.

همچنین بشری که یک زن مسلمان 32 ساله متولد فرانسه است، می‌گوید:من فکر می‌کنم برای کسانی که در فرانسه متولد شده‌اند، فهم رسانه‌های فرانسوی آسان‌تر است. این رسانه‌ها در دوران کودکی و بزرگ‌سالی همراه ما هستند. ما به زبان فرانسه سخن می‌گوییم و فرهنگ فرانسه را می‌فهمیم. این فرهنگ، بخشی از زندگی من است. بسیاری از مسلمانان فرانسه که در اینجا متولد نشده‌اند، تلویزیون فرانسه و ژورنال‌ها (روزنامه ها)ی فرانسوی را نمی‌فهمند؛ چون از زمان کودکی در اینجا نبوده‌اند. این مسئله مهمی است.

فارِس که یک مرد 52 ساله از الجزایر است، توضیح داد هنگامی که برای اولین بار به فرانسه آمد، رسانه‌های الجزایری را زیاد تماشا یا مطالعه نمی‌کرد؛ زیرا دسترسی به آنها مشکل بود. با وجود این، او ادعا دارد که به این رسانه‌ها نیاز داشته است. پس از زندگی در فرانسه برای مدت بیش از 45 سال، به گفته او هم اکنون دسترسی به رسانه‌های الجزایری که همیشه هم از آن استفاده می‌کند، برایش آسان‌تر است. متأسفانه فرزندان فارس هنگام بزرگ شدن نپذیرفته بودند که از رسانه‌های الجزایری استفاده کنند.

او می‌گوید:هنگامی که من به فرانسه آمدم، اخبار و تلویزیون الجزایر را می‌خواستم، ولی پیدا کردن آن آسان نبود؛ چون ما ماهواره و اینترنت نداشتیم. امروزه یافتن آن آسان‌تر است و داشتن آن مرا خوشحال می‌کند. فرزندان من زمانی که کم‌سن بودند، چیزهای الجزایری را نمی‌خواستند. آنها تنها چیزهای فرانسوی را می‌خواستند.

آنها می‌خواستند خیلی فرانسوی شوند. آنها تلویزیون فرانسه را تماشا و روزنامه‌های فرانسه را مطالعه می‌کردند. من ناراحت بودم که فرزندان کم‌‌سنم، الجزایر و همه چیزهای اسلام را از یاد بردند. این طبیعی است که کودکان آن چیزی را که به نظرشان آشناست، انجام دهند.البته این روند ترک رسانه‌های قومی و ترجیح خروجی‌های رسانه غالب در میان جامعه مسلمانان فرانسه در حال تغییر است.

شرکت کنندگان توضیح دادند که در پنج تا ده سال گذشته، تعداد بیشتری از مسلمانان فرانسوی، صرف‌نظر از محل تولد و نسلشان، به دنبال رسانه‌های اسلام گرا یا عرب‌زبان هستند تا در کنار رسانه‌های فرانسوی‌زبان از آنها استفاده کنند. عاصم که مرد 29 ساله مراکشی متولد فرانسه است، شرح داد که در ابتدای ورودش به فرانسه، تنها از رسانه‌های فرانسوی استفاده می‌کرده است، ولی اکنون از رسانه‌های عربی‌زبان هم استفاده می‌کند. او می‌گوید:هنگامی که من برای اولین بار به فرانسه آمدم، همواره چیزهای فرانسوی، تلویزیون فرانسوی و روزنامه‌های فرانسوی می‌خواستم. امروزه فکر می‌کنم برای من بهتر است که تلویزیون عربی را تماشا و روزنامه‌های عربی را مطالعه کنم؛ چون در مراکش، یک کشور عربی به دنیا آمده‌ام، نه فرانسه.

ضحی که زن 57 ساله متولد الجزایر است، توضیح داد که او و اعضای خانواده‌اش که در فرانسه متولد شده‌اند، امروز در مقایسه با حدود پنج یا ده سال پیش، از زبان عربی و رسانه‌های اسلامی و الجزایری بیشتر استفاده می‌کنند. او می‌گوید:امروز برای اعضای خانواده من، تماشای تلویزیون الجزایری یا عربی و تماشا نکردن تلویزیون فرانسوی عادی است. این برای من و خانواده ام یک تغییر بزرگ است.

وحید که مرد 62 ساله تونسی است، یک اتفاق مشابه را درباره خانواده‌اش مطرح کرد و توضیح داد که او و خانواده‌اش (که شامل فرزندان و نوه‌هایش هم می‌شود) به تازگی پی‌گیری رسانه‌های تصویری و چاپی تونسی را آغاز کرده‌اند. او می‌گوید:امروز، من و خانواده‌ام معتقدیم که برنامه‌های تلویزیونی تونس و روزنامه‌های آن از برنامه‌ها و روزنامه‌های فرانسه بهتر است. من و خانواده‌ام می‌خواهیم هر چه بیشتر از رسانه‌های تونسی استفاده کنیم.

این بازگشت مسلمانان فرانسوی به زبان عربی و رسانه‌های اسلام گرا و قومی می‌تواند ناشی از دو عامل باشد. اول این که مسلمانان فرانسوی هنگام شکل دادن اجتماعات نیمه‌سازمان‌دهی شده برای خود، فعالانه تلاش می‌کنند ریشه‌های زبانی و قومی خود را باز یابند. برپا کردن این اجتماعات نیمه‌سازمان‌دهی شده برای مسلمانان فرانسوی، نه تنها به آنها در پیدا کردن و استحکام هویت اسلامی یا قومی‌شان کمک می‌کند، بلکه این سازمان‌یافتگی اجتماعی، دلیل دومی را برای اقلیت مسلمان ساکن فرانسه جهت استفاده بیشتر از رسانه‌های قومی تشکیل می‌دهد. در درجه دوم، بسیاری از مسلمانان فرانسوی برای مقابله با تصمیم‌های اخیر داخلی و سیاست خارجی اخیر دولت فرانسه، رسانه‌های قومی را بر می‌گزینند.

روی (2004) معتقد است جمعیت مسلمان فرانسه سازماندهی گروهی خوبی ندارد. این گروه، متشکل از مهاجران نسل اول و دوم از کشورهای متعدد و فرقه‌های مختلف اسلامی است. جمعیت مسلمانان فرانسه با حدود 6ـ7 میلیون نفر شهروند فرانسوی، گروه سازمان یافته یا یک‌پارچه‌ای از نظر رأی و اقتصاد نیست. با وجود این، از 11 سپتامبر 2001، با آغاز جنگ امریکا با تروریسم و ممنوعیت به تن داشتن نمادهای مذهبی در مدارس دولتی فرانسه، جمعیت مسلمانان فرانسه با آرزوی تثبیت یک هویت واحد و با هدف نشان دادن خود به عنوان یک اجتماع مسلمان فرانسوی به طور فزاینده‌ای در حال اتحاد هستند.69

حصاء، زن 45 ساله متولد الجزایر، این میل مشترک به داشتن یک هویت واحد اسلامی را در فرانسه چنین توضیح می‌دهد:ما می‌دانیم که اینجا در فرانسه، مسلمانان مختلفی وجود دارند. ما می‌دانیم که با هم خیلی تفاوت داریم، اما همه مسلمانیم. ما باید با هم باشیم و اتحاد داشته باشیم. اتحاد چیز خوبی است که به دیگران نشان می‌دهد ما مردم خوبی هستیم. بهترین راه به دست آوردن این اتحاد، داشتن و استفاده از امکانات اسلامی و استفاده غیر انحصاری از رسانه های فرانسه مانند روزنامه‌ها و برنامه‌های فرانسوی است.

جابر، مرد 52 ساله متولد الجزایر نیز از این میل مشترک به داشتن یک هویت واحد اسلامی می‌گوید:در فرانسه، بسیاری از مسلمانان زندگی می‌کنند و به زبان فرانسه فکر می‌کنند، سخن می‌گویند و عمل می‌کنند. این طرز تفکر مردم است، اما من فکر می‌کنم که اکنون آنچه مسئله مهمی است و مردم از اسلام می‌خواهند، این است که یک اسلام در فرانسه وجود داشته باشد. آینده اسلام در فرانسه خیلی مهم است. کودکان باید این آینده را امروز ببینند و باور داشته باشند که این آینده می‌تواند محقق شود.

راشد، مرد 29 ساله مراکشی متولد فرانسه درباره میل مسلمانان فرانسوی به داشتن یک هویت واحد توضیح می‌دهد. او حتی معتقد است کاربرد رسانه‌ای مسلمانان یک جنبه کلیدی از اطلاع‌رسانی درباره این هویت است. او می‌گوید:ما مردم مسلمان فرانسه، متفاوت هستیم. من فکر می‌کنم ما باید بیشتر با هم باشیم. فکر می‌کنم راه‌های زیادی برای با هم بودن ما وجود دارد. ما می‌توانیم در مکان‌های مشترک با هم کار کنیم. می‌توانیم تلویزیون عربی را تماشا کنیم و مجلات عربی را مطالعه کنیم و نه تلویزیون و مجلات فرانسوی. باید اینها را تقویت کنیم، اسلام را تقویت کنیم، اسلام را در فرانسه مستحکم و آن را به یک نیروی قوی تبدیل کنیم.

نوال، زن 37 ساله الجزایری متولد فرانسه به طور خاص درباره این موضوع سخن می‌گوید که داشتن ریشه در ملل مختلف و انتخاب رسانه‌ای نباید به تقسیم بندی اسلام در فرانسه منجر شود.او می‌گوید:الجزایری‌ها رسانه دارند. تونسی‌ها رسانه دارند. مراکشی‌ها رسانه دارند. لیبیایی‌ها رسانه دارند. همه ما مسلمانان در فرانسه رسانه‌هایی داریم که متفاوت هستند. با این حال، من فکر نمی‌کنم که این رسانه‌های مختلف سبب تفاوت ما شوند. این رسانه‌ها همه درباره اسلام هستند یا ممکن است همه به زبان عربی باشند. همه آنها می‌توانند کمک کنند که اسلام در فرانسه بهتر شود و مسلمانان بیشتر با هم باشند. این مسئله برای آینده مهم است.

هدیه، زن 37 ساله انگلیسی که به تازگی به فرانسه مهاجرت کرده است، از ایده اجتماع رسانه‌های مختلفی که همه به اتحاد اسلام در فرانسه کمک می‌کند، حمایت می‌کند. او توضیح می‌دهد که از نظر او، تعداد بیشتر و بیشتری از مسلمانان فرانسه از رسانه‌های قومی استفاده می‌کنند؛ چرا که این کار را به عنوان راهی برای باز یافتن ریشه‌های خود و کمک به شکل دادن یک حس فرانسوی از اسلام می‌بینند.

او می‌گوید:من بسیاری از مسلمانان را در فرانسه می‌بینم که دیگر به اندازه سابق از رسانه‌های فرانسه استفاده نمی‌کنند. من فکر می‌کنم که آنها امروز، بیشتر از رسانه‌های عربی و قومی خود استفاده می‌کنند؛ زیرا این کار به مسلمانان فرانسه کمک می‌کند در اینجا پشت یکدیگر باشند و برای یک اسلام گرد هم آیند؛ اسلامی که از آفریقای شمالی یا خاورمیانه به خاطر دارند.

حمزه که مرد 40 ساله فرانسوی است، معتقد است نه تنها استفاده از رسانه‌های قومی به مسلمانان فرانسوی در شکل دادن یک هویت واحد اسلامی کمک می‌کند، بلکه این تصمیم بر پایه میل آنها به معرفی خود به عنوان افرادی است که تروریست نیستند. او می‌گوید:امروز مسلمانان در فرانسه در حال مبارزه‌اند. ما از تروریست خوانده شدن خسته شدیم و می‌خواهیم یک اجتماع نیرومند در فرانسه باشیم.

من فکر می‌کنم ما باید تلاش کنیم که یک هویت واحد مسلمان فرانسوی داشته باشیم. من خوشحالم که امروز مسلمانان جوان، اسلام را به یاد می‌آورند، در مسجدبیشتر حضور می‌یابند، تلویزیون عربی را بیشتر تماشا می‌کنند و زبان عربی را بیشتر یاد می‌گیرند و بیشتر به کار می‌برند.جدای از میل به ایجاد یک هویت واحد اسلامی در فرانسه، مسلمانان فرانسوی شرکت‌کننده در مصاحبه این پژوهش توضیح دادند که در پاسخ مستقیم به تصمیم‌های داخلی و سیاست خارجی فرانسه، به تازگی به جای رسانه‌های تولیدی فرانسه، از رسانه‌های قومی، بیشتر و بیشتر استفاده می‌کنند.

جلاء، زن 39 ساله تونسی متولد فرانسه می‌گوید:من بسیاری از افراد، دوستان و خیلی‌ها را در خانواده‌ام می‌شناسم که رسانه‌های فرانسه را به این علت دوست ندارند که نماینده دولت فرانسه و فرهنگ فرانسوی است. فرانسه کارهای زیادی می‌کند که خوب نیست؛ حجاب را ممنوع می‌کند، به ایالات متحده در عراق کمک می‌کند و مسلمانان را در خیابان‌ها دستگیر می‌کند. به همین دلیل، من رسانه‌های فرانسه را تماشا یا مطالعه نمی‌کنم.

بهاء، مرد 41 ساله تونسی نیز درباره ارتباط ذاتی رسانه‌های فرانسوی زبان به تصمیم‌های داخلی و سیاست خارجی فرانسه می‌گوید. او این مسئله را این گونه بیان می‌کند:من دیگر نمی‌خواهم رسانه‌های فرانسه را تهیه یا تماشا کنم؛ زیرا دولت اینجا در فرانسه کارهای بسیار بد زیادی در حق مسلمانان انجام می‌دهد. به همین دلیل، رسانه‌های اسلامی را دوست دارم. این رسانه‌ها به وسیله فرانسه کنترل نمی‌شوند و در حق اسلام بدی نمی‌کنند.

او می‌افزاید که رسانه‌های اسلامی اجازه حمایت از جبهه‌های مختلفی را در مسائل سیاسی به او می‌دهند:هنگامی که به رادیوی عربی گوش می‌کنم، چیزهایی می‌شنوم که رسانه‌های فرانسوی نمی‌گویند. تنوعی در این رسانه‌ها وجود دارد که در همه شبکه‌های خبری پیدا نمی‌شود.بی‌میلی استفاده مسلمانان فرانسوی از رسانه‌های فرانسوی به بسیاری از آنها اجازه می‌دهد معترض حرکتی باشند که بسیاری از افراد جامعه مسلمان، آن را نسبت به اقلیت‌ها، تبعیض آمیز قلمداد می‌کنند و حتی می‌توانند آن را تحریم کنند.

جمیل، مرد 29 ساله فرانسوی متولد الجزایر می‌گوید:دولت، مطبوعات را در فرانسه کنترل می‌کند. دولت و مطبوعات، مسلمانان و مردم فقیرِ فرانسه را دوست ندارند. به اعتقاد من این مسئله، از سال‌های قبل شدیدتر شده است. من فکر می‌کنم رئیس جمهوری شیراک و سارکوزی و رهبران دیگر نفرت بیشتری نسبت به مسلمانان به وجود می‌آورند. بنابراین، من به مطبوعات فرانسه پول نمی‌دهم؛ چون فکر می‌کنم در این صورت به دولت فرانسه هم پول داده ام.

حوریه، زن 31 ساله الجزایری متولد فرانسه، ارتباط سیاسی بین رسانه‌های فرانسوی و دولت فرانسه را بیشتر باز می‌کند. او می‌گوید مسلمانان در فرانسه باید متوجه شوند که این رسانه‌ها دیگر یک شکل بی‌طرف اخبار یا سرگرمی را تشکیل نمی‌دهند، بلکه وسیله‌ای برای دولت و تبلیغات مسیحیت هستند. او این گونه می‌گوید:هنگامی که من برای اولین بار به فرانسه آمدم، فکر می‌کردم رسانه‌ها منصف هستند. حالا دیگر فکر نمی‌کنم منصف باشند. امروز آنها منصف نیستند.

من فکر می‌کنم دولت و رسانه‌ها را کلیسای کاتولیک کنترل می‌کند. رسانه‌ها همواره می‌گویند مسلمانان جنگ به پا می‌کنند و تروریسم را در فرانسه و در جهان مانند امریکا به وجود می‌آورند. من امروز دیگر رسانه‌های فرانسوی را تهیه نمی‌کنم؛ زیرا دروغ‌های زیادی می‌گویند. در عوض، شبکه‌های خبری عربی را می‌خرم. من امیدوارم و از مسلمانان می‌خواهم که همین کار را انجام دهند. می‌بینم که امروز بسیاری از جوانان مسلمان فرانسه مثل من فکر و عمل می‌کنند، اما بسیاری از مسلمانان پیر هیچ کار جدیدی انجام نمی‌دهند؛ چون آنها همیشه رسانه‌های عربی را دوست داشته‌اند.

واکنش نسبت به رسانه‌های فرانسوی یا قومی در میان نسل‌های مختلف، متفاوت است. امروز نسل جوان‌تر که بیشتر آنها در فرانسه متولد شده‌اند، حامیان و کاربران سرسخت رسانه‌های عربی و اسلام‌گرا هستند. مهاجران نسل اول و نسل پیرتر‌ که اغلب هیچ وقت از حمایت نسل جوان دست بر نمی‌دارند، به دلیل همان ریشه‌های تاریخی به استفاده از رسانه‌های قومی ادامه می‌دهند. البته ماهیت دلایل آنها کمتر سیاسی است، مگر این که مهاجر طرفدار استقلال الجزایر در طول جنگ الجزایر بوده باشد.70

 

بحث

گرایش رسانه‌های نسل دوم

اولین پرسش تحقیق در این باره سؤال می‌کند که مسلمانان فرانسوی نسل دوم ترجیح می‌دهند از کدام رسانه‌ها (قومی یا جریان اصلی تولید فرانسه) استفاده کنند. قریب به اتفاق مسلمانان فرانسوی نسل دوم شرکت‌کننده در مصاحبه‌های این تحقیق ترجیح می‌دهند از رسانه‌های قومی، بیشتر از رسانه‌های تولیدی فرانسه استفاده کنند.

در پاسخ به این احساس که دولت فرانسه در حال کنترل مطبوعات فرانسه است، بسیاری از مسلمانان فرانسوی نسل دوم با استفاده انحصاری از رسانه‌های قومی، اعتراض به رسانه‌های فرانسوی را شروع کرده‌اند. نه تنها اعتراض‌های آنها پاسخی به مشاهده کنترل مطبوعات به دست دولت است، بلکه استفاده آنها از رسانه‌های قومی، پاسخ مستقیم به فشارهای تحمیلی نیز هست که اجتماع مسلمانان باید خود را با فرهنگ فرانسه هم‌گون سازند.

احتمال استفاده مسلمانان از رسانه‌های قومی وجود دارد؛ چون آنها این کار را فرصتی برای مبارزه با فرهنگی می‌بینند که از آنها انتظار دارد دین، فرهنگ و هویت خود را رها کنند.71به علاوه، استفاده بیشتر اجتماع مسلمانان فرانسوی از رسانه‌های قومی به جای رسانه‌های تولید فرانسه، فرهنگ‌پذیری برگشتی مسلمانان فرانسه و یا تلاشی برای بازیابی ریشه‌های قومی شان را نشان می‌دهد.72

برای نمونه، گرایش فزاینده‌ای در امریکا در میان بسیاری از مهاجران نسل دوم و سوم اسپانیایی و چینی وجود دارد که نه تنها شامل یادگیری زبان‌های قومی شان می‌شود (اسپانیایی، چینی ماندارین و کانتونی73)، بلکه استفاده از رسانه‌های قومی را نیز دربرمی‌گیرد. بازیابی ریشه‌های قومی که اغلب از والدین در حال ادغام در فرهنگ امریکایی به این نسل‌ها منتقل نشده است، کمابیش شبیه اتفاقی است که در فرانسه برای جمعیت مسلمان می‌افتد. درحالی‌که بسیاری از مهاجران مسلمان نسل اول در ابتدا برای ادغام تقریبی با فرهنگ فرانسه تلاش می‌کردند74، جنبه‌هایی از میراث فرهنگی خود را نیز به فرزندانشان انتقال می‌دادند. البته امروز، فرزندان و نوه‌های آنها فعالانه در جست‌وجوی اطلاعات و ارتباطات بیشتر با میراث قومی خود هستند.75

 

شناسایی قومی و گرایش رسانه‌ای

پرسش دوم تحقیق، موضوع هویت قومی و کاربرد رسانه‌ای را بررسی می‌کرد. به طور خاص، این پرسش سؤال می‌کرد که چگونه انتخاب کاربرد رسانه بر شناسایی قومی در میان مسلمانان فرانسوی اثر می‌گذارد؟ در چارچوب سازگاری فرهنگی، مسلمانان فرانسوی باید بخش اسلامی هویت قومی خود را کنار بگذارند و تلاش کنند که تنها فرانسوی شوند. با وجود این، تحلیل‌های متعدد از این جمعیت خاص نشان می‌دهد که آنها جنبه اسلامی هویت خود را کنار نمی‌گذارند.76مسلمانان فرانسوی، خود را «تحت هجوم» می‌بینند و نمی‌خواهند با تلاش برای تبدیل شدن به آنچه نیستند، یک بخش اصلی هویت خود را از دست بدهند.77

علاوه بر این، موج اخیر انتخاب رسانه‌های قومی در فرانسه، تلاش مسلمانان فرانسوی را برای ایجاد حیات‌مندی قوی‌تر گروهی نشان می‌دهد.78 بر اساس تئوری حیات‌مندی زبان‌شناسی قومی، احتمال حفظ موجودیت جمعی برای گروه‌های صاحب حیات‌مندی قوی‌تر بالاتر است، درحالی‌که احتمال تضعیف برای گروه‌هایی که حیات‌مندی کمتری دارند، بیشتر است.

حیات‌مندی یا قوای قومی یک گروه به سه قسمت مختلف تقسیم می‌شود: «رتبه و عوامل حمایت جمعیتی و نهادی.» اگر گروهی یک اقلیت باشد، از حمایت نهادی نیز برخوردار نخواهد شد و رتبه پایین تری در اجتماع بزرگ‌تر خواهد داشت و اعضای آن نیز احتمالاً حیات‌مندی قومی کمی دارند. به علاوه، هنگامی که یک گروه اقلیت مانند اجتماع مسلمانان فرانسه، رتبه اجتماعی خود را به عنوان یک اقلیت (که از نظر جمعیتی اقلیت هم هستند) پایین ببینند و از سوی دولت حمایتی دریافت نکنند و خود را محدود ببینند، احتمال این بالا می‌رود که برای حمایت از یکدیگر (درون‌گروه79) در مقابل بیگانگان (برون‌گروه80) به هم بپیوندند. این پیوند بین کاربرد رسانه و حیات‌مندی زبانشناسی قومی باید در مطالعات بعدی درباره این جمعیت بیشتر تحلیل و بررسی شود.

 

پیامدها

این مطالعه از دو طریق به پژوهش‌های مربوط کمک می‌کند. در وهله اول، این تحقیق از طریق بررسی کاربرد رسانه‌ای درون اجتماع یک اقلیت مذهبی، مطالعات بیشتری را در بسترهای فرهنگی درباره سازگاری فرهنگی پیشنهاد می‌کند. مطالعات ارتباطاتی در مورد سازگاری فرهنگی نشان می‌دهد که افراد می‌خواهند خود را سازگار کنند، از این کار خوشحالند، از سوی فرهنگ میزبان پذیرفته می‌شوند و می‌توانند با موفقیت، خود را سازگار سازند.

ماهیت این مطالعات اغلب نظری و تجویزی است.81 چنین تحقیقاتی در بستر فرهنگ‌های جوامع مورد مطالعه انجام نشده‌اند. این تحقیق که در میان اجتماع مسلمانان بسترسازی شده است، نتایجی بر خلاف کارهای انجام شده درباره سازگاری فرهنگی ارائه می‌کند. افرادی که «باید» خود را با فرهنگ فرانسه سازگار کنند، حس می‌کنند برای انجام این کار زیر فشار قرار دارند. بنابراین، آنها نیز نیروی مقابل را پس می‌زنند و از نظر فرهنگی تا آن حدی که نظریه‌پردازان سازگاری فرهنگی تجویز کرده‌اند، خود را سازگار نمی‌کنند. در حقیقت، عکس فرهنگی رخ می‌دهد و این احساساسات بیگانگی و خشم منحصر به این اجتماع نیست. تحقیقات دیگر نیز به نتایج مشابهی رسیده‌اند.82

در وهله دوم، این تحقیق به نیاز کاربردی به پژوهش بیشتر در زمینه جوامع مسلمان و دیگر اجتماعات مذهبی اشاره می‌کند. مسلمانان به طور خاص، به صورت فزاینده‌ای به شکل اقلیت‌هایی در میان ملت‌های غیر مسلمان زندگی می‌کنند. این که دولت‌ها و جوامع چه طور به این جمعیت‌های رو به رشد واکنش نشان می‌دهند، مسئله مهمی است و خواهد بود.83 محققان و سیاست گذاران باید دریابند که برای بسیاری از افراد مذهبی، دین، مهم-ترین شناسه هویت در زندگی شان است. البته برای افراد زیادی نیز دین، شناسه هویت مهمی در زندگی شان نیست.84 درک بهتر تأثیر بالقوه مذهب یک فرد بر فرآیند سازگاری فرهنگی می‌تواند به افراد و سیاست گذاران در بهبود روابط و کاهش تنش‌های بین اجتماعات مذهبی سرتاسر جهان کمک کند.

 

نتیجه‌گیری

کاربرد رسانه‌ای مسلمانان فرانسوی در پاسخ به فشار دولت به هم‌گون شدن با فرهنگ فرانسه و این که از دیدگاه اجتماع مسلمانان، مطبوعات فرانسه در کنترل دولت این کشور هستند، تغییر کرده است. درنهایت انتخاب رسانه در میان مسلمانان فرانسوی نسل اول و نسل‌های بعد به یک وسیله برای تغییر و اعتراض تبدیل شده است.

نوع رسانه‌ای که نسل‌های مختلف انتخاب می‌کنند، رضایت مندی‌ای که از آن بهره مند می‌شوند و توجیه آنها برای این انتخاب‌ها همه متفاوت است. با این حال، بسیاری از افراد در میان اجتماع مسلمانان فرانسوی یک وجه مشترک دارند: بسیاری از آنها رسانه‌های قومی را بهترین انتخاب برای نشان دادن شیوه زندگی شان می‌دانند و رسانه‌های تولید فرانسه را از اسلام تهی می‌بینند.

 

پی نوشت ها:

1. Journal of Intercultural Communication Research: “An Examination of Media Usage among French-Muslims” Routledge Publications, Vol. 38, No. 1, March 2009, pp. 41–57

2. Stephen M. Croucher (دکترا، دانشگاه اُکلاهُما،2006)، استادیار مطالعات ارتباطات در دانشگاه ایالتی بولینگ گرین است. (scrouch@bgsu.edu)

Deepa Oommen (کارشناس ارشد، دانشگاه ایالتی مُرهِد، 2006) و Emily L. Steele (کارشناس ارشد، دانشگاه ایالتی بولینگ گرین، 2007)، هر دو در زمان انجام این پژوهش، دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده ارتباطات در دانشگاه ایالتی بولینگ گرین بوده‌اند.

3 . کارشناس ارشد مطالعات زبان vahide.pishvaei@gmail.com

4. Astier, 2006; Geary & Graff, 2005; Winter, 2005

5. Croucher, 2005, 2008; Ganley, 2004; Geary & Graff, 2005

6. نسل اول به مهاجرانی گفته می شود که به سرزمین دیگری مهاجرت می کنند و نسل دوم به فرزندان نسل اول گفته می شود که در سرزمین جدید متولد شده اند. نسل های بعدی نیز به همین ترتیب تعریف می شوند.

7. Croucher, 2008

8واژه قومی (ethnic) در این مقاله به دین و مکتب اعتقادی اشاره دارد.

9. Gudykunst & Kim (2003) p 360.

10. Gudykunst, W. B., & Kim, (1997) p 342.

11.Enculturation ، فرآیندی است که در آن، فرد، الزامات فرهنگ محیط را می آموزد و ارزش‌ها و رفتارهای مناسب یا لازم در آن فرهنگ را فرا می گیرد.

12. Deculturation، فرآیند زدودن یا ریشه کن کردن فرهنگ سابق را می گویند.

13. Acculturation، فرآیند تغییر فرهنگی و روان‌شناسی است که در پی برخورد دو فرهنگ به وجود می آید.

14. Kelvin, P. (1970)

15. Gudykunst, W. B., & Kim, Y. Y. (2003) p 359.

16.Croucher, 2008.

17. Lewis, 1988, 1993.

18. Universal person، فردی که در رشته ها و زمینه های مختلف سررشته دارد.

19. Gudykunst, W. B., & Kim, Y. Y. (1997) p 364

20. Brim & Wheeler, 1966; Deutsch & Won, 1963; Goffman, 1967; Gudykunst & Kim, 1997, 2003; Lysgaard, 1955

21. Croucher, S. M. (2005, 2006, 2009)

22. Oh, Koeske, & Sales, 2002

23eference groups .، گروه مرجع عبارت است از افراد، گروه ها و مقوله های اجتماعی که مبنا، معیار و استانداردی برای تعیین افکار، ارزیابی و داوری در مورد کنش ها و رفتارهای اجتماعی افراد هستند.

24. Kim, Y. Y. (2003), p 244.

25. Kim, Y. Y. (1977).

26. Kim, Y. Y. (1976, 1977).

27. Buenker & Ratner, 1992; Conklin & Louire, 1983; Oh, Koeske, & Sales, 2002.

28. Croucher, 2008.

29. Croucher, 2006, 2008, 2009; Fetzer, 2000; Fetzer & Soper, 2005; argreaves, 1995.

30. Sciolino, 2007.

31. Croucher, 2006, 2008; Fetzer, 2000; Fetzer & Soper, 2005.

32. Croucher, 2006, 2008.

33. Croucher, 2008.

34. Hwang & He, 1999; Peeters & D’Haenens, 2005; Raman & Harwood, 2008; Vishwnath & Arora, 2000; Yang, Wu, Zhu, & Southwell, 2004

35. Durham, 2004; Gillespie, 1995; Hargreaves & Mahdjoub, 1997; Lee, 2004; Lum, 1991; Sinclair, Yue, Hawkins, Poonkong, & Fox, 2000; Vishwnath & Arora, 2000

36. Gillespie, M. (1995).

37. Hargreaves, A. G., & Mahdjoub, D. (1997).

38. Shoemaker, P. J., Reese, S. D., & Danielson, W. A. (1985).

39. Sreneby, A. (2000).

40. Lee, C. (2004).

41. Gillespie, M. (1995).

42. Shoemaker, P. J., Reese, S. D., & Danielson, W. A. (1985).

43. اهالی گوانگجو که شهری است در چین.

44. Lum, C. M. K. (1991).

45. Hwang, B., & He, Z. (1999).

46. Lee, C. (2004).

47. Gillespie, M. (1995).

48. Hargreaves, A. G., & Mahdjoub, D. (1997).

49. Sreneby, A. (2000).

50. Shoemaker, P. J., Reese, S. D., & Danielson, W. A. (1985).

51. Ray, M. (2000).

52. Peeters, A. L., & D’Haenens, L. (2005).

53. Lum, C. M. K. (1991).

54. Shiramizu (2000, as cited in Sinardet & Mortelmans, 2006).

55 retroacculturation، این فرآیند، وضعیت مهاجران نسل دوم به بعدی را توصیف می کند که بخشی از یک جمعیت اصلی هستند، ولی در تلاشند تا جنبه هایی متمایز کننده از تاریخ، پیشینه و تجربه‌های فرهنگی خود را حفظ کنند.

56. Jandt, 2007.

57. Sinardet & Mortelmans, 2006.

58. Ray, 2000.

59. Farewell to Saigon سایگون پایتخت ویتنام است.

60. Cunningham, S., & Nyguen, T. (2000).

61. Lee, C. (2004).

62. Croucher, 2008.

63. Croucher, 2010.

64. Lille, Lyon, Bordeaux, Clichy-sous-Bois.

65. Croucher, 2005.

66. Croucher, 2006, 2008.

67. Croucher, 2005, 2006, 2008; Kramer, 1998, 2000, 2003.

68جایی که متن آوانگاری شده یک مصاحبه به انگلیسی آورده شده، شرکت‌کننده در مصاحبه به زبان انگلیسی صحبت کرده است. علاوه بر این، متن مصاحبه برای حفظ امانت در نقل مطالب شرکت کنندگان بدون تصحیح آورده شده است. جایی که متن مصاحبه ها به زبان فرانسوی آورده شده، شرکت کننده در مصاحبه به زبان فرانسه صحبت کرده است؛ در ادامه متن فرانسوی یک ترجمه انگلیسی آورده شده است. محقق اصلی که بیش از 10 سال، زبان فرانسه را مطالعه کرده و بیش از 5 سال نیز در فرانسه به تحقیق پرداخته، ترجمه های اول را انجام داده است. سپس یک فرانسوی‌زبان بومی افریقای شمالی این ترجمه ها را بررسی کرده است.

69. Croucher, 2005, 2008, 2009; Roy, 2004

70. Croucher, 2008

71. Croucher, 2005, 2008.

72. Jandt, 2007

73. Mandarin and Cantonese.

74. Croucher, 2008, 2009; Hargreaves, 1995

75 Croucher, 2006, 2008; Laurence & Vaisse, 2006

76. Gudykunst & Kim, 2003; Kim, 1988, 1989, 1995, 2002

77 Bowen, 2007; Croucher, 2005, 2006, 2008, 2009; Fetzer & Soper, 2005; Kramer, 2003; Oh, Koeske, & Sales, 2002

78. Roy, 2004

79. Croucher, 2009

80. Croucher, 2005, 2006, 2008; Jelloun, 1999; Roy, 2004

81. Bowen (2007) and Croucher (2005, 2006, 2008, 2009)

82. Giles, Bourhis, & Taylor, 1977

83. The ingroup، گروه انحصاری از افرادی با هویت و علایق مشترک.

84. The ourgroup، افرادی که به درون گروه تعلق ندارند.

مترجم: وحیده پیشوایی3

منبع:ماهنامه سیاحت غرب شماره 106