شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)– همچنان که جامعه دچار تغییر می شود چشم اندازها نیز تغییر می کند، روابط عمومی بی تردید در نوک این تغییر قرار دارد و قرار است از همه ابزارهایش نظیر تکنولوژی، خلاقیت و ابزارهای ارتباطی استفاده کند تا جامعه و سازمان ها را برای آینده آماده کند. برخورداری از استراتژی های مناسب در روابط عمومی، سازمان و جامعه را جلو میبرد و ایجاد منزلت و قدرت می کند.
ترسیم چشم انداز
جامعه ای که چشم انداز ندارد؛ انگار در جای خود درجا می زند؛ چشم انداز، تصویری از آینده در برابر ما قرار می دهد و اشتیاق ما را برای رسیدن به آن فعال می کند، چقدر سخت است که بگوییم نقش روابط عمومی ها در ترسیم این چشم انداز کمرنگ است، ما در سازمان خود محبوس شده ایم و در یک رقابت کور با خودمان بسر می بریم، آینده ما را با خود می کشد و ما تسلطی بر آن نداریم، در سال های اخیر دستگاه های دولتی و حتی خصوصی با بیم ها و امیدهای زیادی مواجه بوده اند، ترسیم چشم انداز خیالی همراه با نمایش های شعاری و غلوآمیز یکی از آسیب های جدی ما در این حوزه است، به عنوان مثال طی سال های گذشته با سر و صدای فراوان صنعت و معدن به عنوان یکی از محورهای مهم توسعه در استان معرفی شده اما حالا به این نتیجه رسیده ایم که بحران آن و محیط زیست این چشم انداز را مخدوش و محدود کرده است، موضوع فقط تغییر این چشم اندازها نیست مساله آنست که فضای اجتماعی و رسانه ای ما با این تصاویر مغشوش می شود و فرصت ها و سرمایه ها از دست می رود.
اعتمادسازی
یکی از برترین استراتژی روابط عمومی ها فرآیند اعتمادسازی است، اعتماد عمومی یک سرمایه اجتماعی است اما ظاهر این سرمایه از محیط خانوادگی ما فراتر نرفته است، به نظر می رسد شکست دولت ها در انتخابات نتیجه شکست روابط عمومی است، در سال های اخیر هیچ پروژه اعتمادسازی میان دولت و مردم شکل نگرفته و هیچ روابط عمومی وزارتخانه ای نتوانسته قلب ها را به هم نزدیک کند. اجماع نظر و همفکری تقریباً به گوهری نایاب مبدل شده است. فقدان اعتماد یک ریشه تاریخی دارد و به استبداد حکومت ها بار می گردد، فرهنگ یکی از این موضوعات چالش برانگیز محسوب می شود، گاه صدای چکاچک ستیز شمشیرها در حوزه فرهنگ گوش را کر می کند و آزار می دهد، اگر روابط عمومی بتواند در این دیوار بی اعتمادی رخنه ایجاد کند و همدلی را توسعه بخشد کار بسیار بزرگی انجام داده است.
پرهیز از فریبکاری
این یک اصل اخلاقی است، روابط عمومی نبایستی و نمی تواند افکار عمومی را فریب دهد، متأسفانه جریان اطلاع رسانی با نمایش حرکات مسئولان و انتشار سخنان ایشان اشتباه گرفته می شود، همایش ها و سمینارها عموماً به صحنه تبلیغ سازمان مبدل می شود و افراد به مطرح کردن خودشان می پردازند، گاه از بیان واقعیت ها طفره می رویم و اطلاع رسانی به گونه ای سازماندهی می شود تا بهترین نتیجه را برای ما و مدیران مان داشته باشد، در این حالت رسانه ها به بلندگوهای یکطرفه مبدل می شوند که بایستی آنها را خرید و یا تطمیع کرد، متأسفانه الان تصور می شود بهترین روابط عمومی ها آنهایی هستند که بیش از همه در رسانه ها دیده می شوند.
افکارسنجی
این آخرین استراتژی نیست اما می تواند به بسیاری از مشکلات ما خاتمه دهد، افکارسنجی محصول مدرنیته است و درصدد شناخت واقعیت ها و اوضاع و احوال برمی آید، شاید امروز روابط عمومی کار مهمتری از این ندارند تا تصویر صحیحی از افکار عمومی به تصمیم گیران ارائه نمایند، حوزه های اقتصاد، هنر، سیاست و فرهنگ از این جمله اند، افکارسنجی همانطور که میزان محبوبیت و یا درجه تنفر از سیاستمداران را مشخص می کند به همان اندازه می تواند سازمان ها و رهبران را در ترسیم خطوط سیاست هاشان یاری دهد، شفاف سازی و جلوگیری از عوام فریبی محصول افکارسنجی است که با استفاده از روش های علمی محقق می شود.
استراتژی آخر
آفت روابط عمومی مدیریت دولتی است، روابط عمومی دولتی نه تنها خدمت چندانی به مردم نمی کند بلکه به ابزاری برای مسئولان تبدیل می شود، با روابط عمومی دولتی همیشه موازنه قدرت به دست مدیران سیاسی است، روابط عمومی به شکل کنونی شانسی برای بقا ندارد، چنان که مدتهاست در کشورهای دیگر از بین رفته است، بنابراین استراتژی آخر پوست اندازی روابط عمومی هاست، تعریف روابط عمومی به عنوان «بازوی توانمند مدیریت» دیدگاه اشتباهی است که روابط عمومی باید آن را به دور انداخته و فراموش کنند. در این صورت می توان به استقبال آینده رفت و تغییر را در آغوش گرفت.
|
نظر بدهید