شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || همزمان با کنارهگیری وارن بافت از نقش خود در برکشایر هاتاوی، جهان به درستی به بررسی میراث او در زمینه سرمایهگذاری، مدیریت شرکتی و خرد اصیل پرداخته است. اما یکی از نکات مهم که بسیاری از شرکتهای روابط عمومی باید از آن درس بگیرند، توجه به هنر داستانسرایی استراتژیک است که بافت در آن استاد بود. نامههای سالانه او به سهامداران و مصاحبههای عمومیاش تأثیرات زیادی داشت و با وجود اینکه او یک امپراتوری تریلیون دلاری را رهبری میکرد، صدای فیلتر نشده و اصیل خود را حفظ کرد. این استراتژی، برای متخصصان روابط عمومی که به دنبال برقراری ارتباط در عصر هوش مصنوعی هستند، یک مطالعه موردی بینظیر است.
وضوح در مقابل پیچیدگی
شرکتهای برجسته روابط عمومی اغلب پیچیدگی را با اعتبار اشتباه میگیرند. اما وارن بافت چنین تصوری نداشت. نبوغ او تنها در انتخاب سرمایهگذاریهای موفق نبود، بلکه در سادهسازی پیامها به گونهای که حتی مخاطبان غیرمتخصص نیز بتوانند آن را درک کنند، نهفته بود.
متخصصان روابطعمومی باید به این نکته توجه کنند: سادهسازی پیامها به معنای ساده کردن آنها نیست، بلکه هدف این است که پیامها را به شکلی به یاد ماندنی بیان کرد. در دنیای امروز که دامنه توجه افراد کوتاه شده است، تنها برندهایی موفق میشوند که بتوانند روایتهای خود را به طور خلاصه بیان کنند، بدون اینکه عمق پیام خود را از دست بدهند.
رسانههای اکتسابی هنوز پادشاه هستند
وارن بافت به ندرت در تبلیغات سنتی برای برکشایر هاتاوی سرمایهگذاری میکرد. به جای آن، او به نتایج واقعی و شخصیتی عمومی که از رسانههای معتبر به خوبی حفظ میشد، تکیه داشت. جلسات سالانه سهامداران برکشایر، که به «ووداستاک برای سرمایهداران» مشهور بودند، به رویدادهای رسانهای بزرگی تبدیل میشد که توجه تعداد زیادی از شرکتکنندگان و رسانهها را به خود جلب میکرد. این رویدادها شامل جلسات پرسش و پاسخ طولانی بود که در آن، بافت و مدیران ارشد شرکت به سؤالات سهامداران پاسخ میدادند.
در این زمینه، رسانههای اکتسابی، نه فقط به عنوان وسیلهای برای تبلیغات، بلکه به عنوان ابزاری برای ایجاد اعتبار در ذهن مخاطبان، نقش اصلی را ایفا میکنند. در دنیای امروز، با وجود بازاریابی تأثیرگذار و محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی، رسانههای معتبر و مستقل میتوانند ارزش افزوده و اعتماد زیادی به برندها بدهند.
جانشینی، استراتژی است
زمانی که بافت، گرگ ایبل را به عنوان جانشین خود معرفی کرد، این کار را با دقت و ظرافت انجام داد. هیچ درز اطلاعاتی وجود نداشت و تنها یک اعتماد به نفس آرام و قدرتمند در این تصمیمگیری وجود داشت. این فرآیند نشان میدهد که شرکتهای روابط عمومی باید برنامهریزی جانشینی را نه تنها به عنوان یک دغدغه برای مشتریان، بلکه به عنوان بخشی از استراتژیهای ارتباطی خود در نظر بگیرند. برای مدیریت بحران و حفظ اعتبار، داشتن استراتژیهای داخلی روشن و استوار ضروری است.
آینده شرکتهای روابط عمومی، ارزشمحور است
استراتژیهای ارتباطی وارن بافت، منعکس کننده رویکرد سرمایهگذاری اوست. او به جای دنبالهروی از هیاهو، بر اصول پایبند بود، شفافیت را انتخاب کرد و برای بلندمدت برنامهریزی میکرد. در دنیای نوسانی رسانهها، این ثبات و رکود ممکن است به نظر بیزمان برسد، اما در حقیقت این یک نقشهراه موفقیت است. تأثیرگذارترین ارتباطدهندگان در آینده نه کسانی خواهند بود که در سر و صدا غرق شوند، بلکه کسانی خواهند بود که پیامهای معناداری برای گفتن دارند و قادرند آن را با انضباط و انسجام منتقل کنند.
نویسنده: دیویس ریچاردسون
تاریخ: ۰۵/۰۹/۲۰۲۵
منبع: گروه ارتباطات M3
انتهای پیام/
نظر بدهید