الگوی باور سلامتی
تاتیانا توئت و جیم ال. کوئری جی آر
مقدمه
الگوی باور سلامتی یکی از مورد استفادهترین الگوهای روانشناختی است که تلاش دارد رفتار و قبول سلامتی را توضیح دهد. این الگو که نخستین بار در سال 1950 برای کمک به توضیح اینکه چرا افراد قادر به مشارکت در رفتارهای پیشگیری یا تشخیص زودهنگام بیماری نیستند تدوین شد، بعدا بهگونهای گسترش یافت که رفتارهای بیماری و رفتارهای تمارض و نیز پذیرش رژیمهای درمانی را نیز دربربگیرد.
الگوی باور سلامتی که هنوز در حال گسترش است عناصری از شرایط موثر و نظریه کورت لوین در مورد تعیین هدف در شرایط سطح تنفس را با هم ترکیب میکند. همان گونه که بی. اف. اسکینر نوشت، نظریه شرطی سازی موثر بر این فرضیه متمرکز است که تکرار یک رفتار با تقویت آن صورت میگیرد. در حالی که لوین و سایرین(1944) این گونه نظریه دادند که رفتار اصولا به دو متغیر بستگی دارد:
(1) ارزشی که فرد برای یک نتیجه خاص قایل می شود.
(2) میزان اعتقاد شخص به این احتمال که یک اقدام فرضی موجب نتیجه دلخواه خواهد شد.
این الگو بعدا به عنوان یک نظریه “انتظار ارزش”، که تلاش میکند رفتار یا فرآیندهای تصمیمسازی را تحت شرایط تردیدآمیز توضیح دهد طبقهبندی شد.
الگوی باور سلامتی بر مبنای مفاهیم ارزش- انتظار استوار است: تمایل برای اجتناب از بیماری یا خوب شدن (ارزش) و اعتقاد به این که یک اقدام سلامتی خاص برای شخص وجود دارد که از بیماری جلوگیری میکند یا موجب بهبودی میگردد (انتظار). انتظار تا حد بیشتری با اصطلاحات برآورد فرد از استعداد شخصی برای یک بیماری و شدت بیماری، و احتمال توانایی برای کاهش این تهدید از طریق اقدام شخصی تشریح شد.
الگوی باور سلامتی پیشنهاد میکند که وضعیت درونی شخص برای آمادگی برای اقدام به یا دخالت در رفتارهای مربوط به سلامتی، مرتبط با یک شرایط سلامتی خاص، تابعی از چندین عامل است. اعتقاد یا درک یک فرد نسبت به احتمال استعداد او برای یک بیماری و درک احتمال سطح شدت یک بیماری خاص، نمایانگر جنبههای اصلی الگو هستند. نتایج میتوانند اجتماعی یا فیزیکی باشند. عامل دوم منفعت درک شده از اقدام، در مقابل موانع درک شده است.
به عبارت دیگر، به افراد این باور القاء میشود که تاثیر یک اقدام در کاهش تهدید سلامتی در مقابل نتایج منفی احتمالی مرتبط با آن اقدام را بسنجند. عامل سومی که در این زمینه دخالت دارد دسترسی به اشارات برای اقدام یا تحریکات هستند. اشارات هم میتوانند درونی (مثلا درد) و هم بیرونی(مثلا ارتباطات بین فردی یا پیامهای واسطه) باشند. بیکر و مینمن نیز تاکید کردند که سه عامل فوق ممکن است تحت تاثیر عوامل مردمشناختی همچون جنس، سن و نژاد با عوامل روانشناختی مثل طبقه اجتماعی و شخصیت؛ و عوامل ساختاری مثل سطح دانش در مورد بیماریها و داشتن تجاربی در مورد بیماری قرار گیرند.
مروری مفصل بر شواهد، دخالت اجزای مختلف الگوی باور سلامتی را تایید می کند خلاصه مختصری از شواهد تایید کننده به شرح زیر هستند:
فهرست مطالب
مقدمه
استعداد درک شده
شدت درک شده یا شدت تهدید یک بیماری
منافع و موانع درک شده
اشاراتی برای اقدام
عوامل تعدیلکننده
نظر بدهید