افکار عمومی و نقش سازمان ها

روابط عمومی های مؤسسات و سازمان ها باید تلاش کنند ضمن حفظ افکار عمومی مثبت نسبت به بالابردن حجم آن با گرایش های مختلف اجتماعی، شغلی و سیاسی اقدام نمایند.

شارا، علی میرزائی پور مدرس دانشگاه جامع- به مناسبت 27 اردیبهشت ماه روز ملی ارتباطات و روابط عمومی و نقش بی بدیل روابط عمومی ها در شکل گیری افکارعمومی موضوع بحث را به افکارعمومی و نقش سازمان ها در شکل گیری آن می پردازیم.

اصطلاح افکار عمومی(public opinion) به معنای مجموعه عقاید افراد یک جامعه نسبت به یک موضوع است که در آن افراد درباره آن موضوع دارای منافع و علائق مشترک می باشند. چهار عنصر؛ وجود افراد با منافع مشترک، انجام اقدامات و تلاش هائی برای تبلیغ موضوع مورد توجه عموم جهت رسیدن به تفاهم مشترک و اعمال نفوذ مستقیم یا غیرمستقیم در پیدایش و تشکیل افکار عمومی لازم و ضروری است. افکار عمومی واجد پویایی و تحرک جامعه است و قادر به اعمال فشار نیز می باشد و با افکار رایج با شیوه قضاوت منفعل و خنثی تفاوت زیادی دارد.

با رشد و گسترش دموکراسی درجهان، افکارعمومی بعنوان یک عامل نیرومند در رأس جریان زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی قرار دارد که با نیروی قدرتمند خود می تواند مؤسسات و افراد را در دستیابی به اهدافش یاری نموده و یا بالعکس می تواند در فاصله کوتاهی با ایجاد فضای روانی ویژه آنها را با همه توان معنوی و مادی خود نابود سازد. به همین علت باید نیروی افکارعمومی را باور داشت، با آن مواجه شد و آن را شناخت.

مسئولان و متولیان روابط عمومی ها همواره باید در زمینه افکار عمومی دارای اطلاعات و دانش وسیع باشند، باید بدانند افکار عمومی چیست؟ چگونه شکل می گیرد و به چه شکل تغییر می یابد. مدیران سازمان ها همواره از مسئولان روابط عمومی می خواهند تا افکارعمومی موجود را برای آنان ارزیابی کرده و توضیح دهند و یا در موارد لزوم با درایت خاص خودشان، افکارعمومی مساعد را ایجاد نموده و افکار عمومی منفی را در صورت وجود تغییر دهند.

افکار عمومی عقاید جمعی اظهار شده پیرامون یک موضوع بحث انگیز است و به سبب وجود عنصر اظهار بیان، دارای پویایی و حرکت می باشد و با منافع، آرزوها، نیازهای مردمی که افکار عمومی را تشکیل می دهند پیوند خورده است. آغاز پیدایش افکارعمومی در واقع زمان آگاه شدن مردم به رابطه بین یک موضوع و منافع شخصی آنان است و هنگامی که رابطه بین منافع شخصی و موضوع شناخته شد و افکار عمومی بوجود آمد دیگر به سادگی قابل تغییر و یا از میان برداشتن نیست.

افکار عمومی در مدت طولانی پیرامون یک موضوع خاص نمی تواند وجود داشته باشد مگراینکه دائماً توسط رویدادهای تازه و اقدامات مستمر، افکار عمومی را برانگیخته نگهداشت چون مردم نسبت به موضوعی که از آن اطلاع ندارند و یا از آنها پنهان نگاه داشته می شود نمی توانند افکار و عقیده داشته باشند. اهمیت افکار عمومی به قدری مهم و حیاتی است که سیاستمداران، اقتصاددانان، جامعه شناسان، بازرگانان و متخصصین تبلیغات و روابط عمومی هریک به دلائلی علاقمند به شناخت افکارعمومی هستند و تکنیک ها و روش های خاصی را برای شناخت آن به کار می بندند.

برای نخستین بار “ژرژ گالوپ” روانشناس آمریکایی با روش علمی شروع به سنجش افکارعمومی در سطوح ملی آمریکا پیرامون مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نمود که هم اکنون موسسه گالوپ به عنوان یکی از معتبرترین مراکز سنجش افکار در دنیا به شمار می رود. شناخت افکار عمومی موجب می شود یک موسسه نقاط ضعف و قوت خود را بطور مستمر شناسائی کرده و بر فرصت ها و تهدیدها نیز آگاهی داشته باشد تا بتواند بموقع عکس العمل و اقدام لازم را انجام دهد.

موضوعی که در شناخت افکار عمومی مدنظر قرار می گیرد توجه به رهبران افکار عمومی است، آنان افرادی هستند که اطلاعات بیشتری پیرامون یک موضوع داشته و عموماً بر تحریک و تشویق مردم تسلط بیشتری دارند و مشتاق هستند از طریق وسائل ارتباط فردی، گروهی و جمعی با بیان نظرهای جامع و اطمینان بخش، افکارعمومی را پیرامون یک موضوعی سنجش نمایند. افکارعمومی عموماً بصورت رسمی و غیررسمی شناخته می شود که رهبران رسمی به سبب موقعیت و عناوین اجتماعی ـ سیاسی مدنظر قرار می گیرند و رهبران غیررسمی به سبب اطلاعات زیاد و کسب اعتبار و قدرت و تسلط به مسائل در بین مردم دارای پایگاه و اعتبار هستند و می توانند برای شناخت افکار عمومی یک سازمان کمک شایانی بکنند. شناخت افکار عمومی، نحوه شکل گیری و راه های شناخت آن برای مسئولان و متولیان روابط عمومی بسیار با اهمیت است زیرا آنان را قادر می سازد تا با موفقیت تغییرات لازم را در افکار عمومی ایجاد کنند، رهبران رسمی و غیررسمی باید افکارعمومی را درباره موضوعات بشناسند و نحوه دسترسی و یاری گرفتن از آنها را دریابند و همچنین تکنیک های لازم را برای شناخت آن شناسایی کنند.
روابط عمومی ها روش های گوناگونی را برای شناخت و هدایت افکار عمومی در نظر می گیرند که عمده ترین آن عبارتند از:
◘ دوستان، کارمندان، مراجعه کنندگان به موسسه و مصرف کنندگان کالا یا خدمات آن.
◘ جمع آوری و بررسی شکایات، گزارش ها، نامه ها، تلفن ها و نوشته های انتقادی افراد داخلی و خارجی سازمان.
◘ شرکت در جلسات سازمان، سمینارها و نشست های انتقادی پیرامون خود با فعالیت مؤسسه.
◘ پرس و جوهای شفاهی، تلفنی و جستجوهای اینترنتی.
◘ تهیه بریده جراید به ویژه به صورت الکترونیکی
بطور کلی می توان گفت افکارعمومی به عنوان عامل رشد و توسعه سازمان محسوب می شود چون شناخت آن موجب می شود مؤسسه به منظور تأمین خواسته های جدید آنان، از حالت ایستا و سکون خارج شده و با اجرای فرآیند پویا و متحرک رو به جلو حرکت کند. روابط عمومی های مؤسسات و سازمان ها باید تلاش کنند ضمن حفظ افکار عمومی مثبت نسبت به بالابردن حجم آن با گرایش های مختلف اجتماعی، شغلی و سیاسی اقدام نمایند. درپایان ذکراین نکته مهم است که شناخت مناسب افکارعمومیبسیار مشکل است و همه خیال میکنیم که با جمع آوری نظرات چندنفر میتوان جوّ فکری جامعه را شناخت و یا زمینه آن را ارزیابی کرد و از طرفی افکارعمومی پدیده ای است که تنها درجائی که فکری وجود داشته باشد مطرح می شود، قابل رؤیت نیست و فقط در برخورد آراء و عقاید نمایان می شود.

منابع
– تئوری و عمل در روابط عمومی و ارتباطات ـ دکترعلی میرسعیدقاضی