استراتژیِ ارتباطات عمومیِ دونالد ترامپ

دنیای تبلیغات- علی حاتمی – نامزدی ترامپ بدون شک می‌تواند تغییردهنده شیوه‌های ارتباطات سیاسی آینده باشد و می‌تواند پیامدهای موفقیت‌آمیزی گسترده‌ای برای کسانی که آن را مطالعه می‌کنند به همراه داشته باشد.

4 Ways to Go Beyond the Press Release in a Post Panda World image panda bear 1113tm pic 106 300x199شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا) دونالد ترامپ همچنان یکی از نامزدهای پیشتاز انتخابات ریاست جمهوری امریکا از جولای گذشته است. او چنان قواعد بازی را تغییر داده است که آن را “معجزه انتخابات آمریکا” می‌دانند.

در کشوری که خود را پیشتاز تمدن جدید می‌داند، او تبحر خاصی برای ساخت جملات در توهین جنسیتی و نژادپرستانه از خود نشان داده است و می‌توان گفت او متخصص شکستن تمام قواعد ارتباطات سیاسی معاصر است که دیگران تاکنون آن را بازی کرده‌اند.

ممکن است نظرات مختلفی درباره او وجود داشته باشد. اما این‌که آیا او را دوست داریم یا نه، تأثیری بر این واقعیت نمی‌گذارد که او استاد ارتباطات است. سبک او برای بسیاری از مردم، پیچیده و غیرقابل‌تحلیل است.

نامزدی ترامپ بدون شک می‌تواند تغییردهنده شیوه‌های ارتباطات سیاسی آینده باشد و می‌تواند پیامدهای موفقیت‌آمیزی گسترده‌ای برای کسانی که آن را مطالعه می‌کنند به همراه داشته باشد. بخصوص درس‌هایی برای متخصصان ارتباطات عمومی در مغلوب ساختن شرایط و پیشی گرفتن از آن وجود دارد، آن‌هم درست درزمانی که مشتریان و یا مصرف‌کنندگان محتوا، بسیار دیرباورند.

به‌واقع می‌توان گفت که ترامپ: “مردی از جنس عصر جدید” است.
ما در عصر پسا-اعتماد زندگی می‌کنیم. جایی که عموم به هر چیزی به دید تردید و شک می‌نگرد. تجارت‌ها و یا دولت‌ها بسیار باورنکردنی از آن شده‌اند که منبع اعتماد محسوب شوند. بنابراین رأی‌دهندگان، مضطرب، عصبی و در فضایی ناپیوسته از اعتماد قرارگرفته‌اند.

رأی‌دهندگان می‌دانند که سیاست‌مداران، وام‌دار سرمایه‌دارانی هستند که از آن‌ها حمایت می‌کند. به‌عبارت‌دیگر رأی‌دهندگان نه به یک فرد بلکه به حامیانی که نمی‌شناسند، باید اجازه بدهند سرنوشتشان را در دست بگیرد. این همان چیزی است که آن‌ها را عصبی و مضطرب می‌کند.

ترامپ روی همین موضوع متمرکزشده است. پر کردن خلأ این بازتاب‌های روانی برای تبدیل‌شدن از یک سرمایه‌دار به مردی بانفوذ و توانمند که وام‌دار کسی نخواهد بود. او این خلأ را با پنج استراتژی پرکرده است که برای مخاطبان فقط یک جمله خواهد بود “بگذارید ترامپ، ترامپ[۱] باشد”

او یک سرگذشت روشن دارد و داستان‌های واقعی برای ورود به سیاست دارد.
او اطرافش را درک و بسیار ساده برخورد می‌کند. او با آنچه حقایق عمومی تلقی می‌شود مشکلی ندارد.
او به زبان مخاطبان خود حرف می‌زند.
او آنچه از او پرسیده می‌شود را با زبان خودش بازسازی و پاسخ می‌دهد.
او به‌عمد رفتارهای کاملاً متفاوتی از هم‌سن و یا هم جایگاه‌های خود نشان می‌دهد.

به‌عبارت‌دیگر، درحالی‌که دیگر سیاست‌مداران به‌عنوان یک طبقه فکری با قواعد مشخص، در حال تکرار قوانین ثابت هستند، ترامپ زمین‌بازی را تغییر داده است و شیوه‌های ارتباطی خود را تثبیت می‌کند در این موفقیت، چند نکته #ظریف وجود دارد.

استادی که می‌داند نقطه “عالی” داستان کجاست
در تمام طول داستان‌های ترامپ، یک ایده استادانه حضور دارد “دوباره آمریکای قدرتمندی داشته باشیم”

در مقابل ،دیگر نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری چه چیزی برای بازگو کردن دارند؟! آن‌ها یک روایت منسجم و یا یک “نقطه خاص” از دید رأی‌دهندگان ندارند تا طرفدارانشان بتوانند آن ایده و یا داستان را دوباره منتشر کنند. آنچه می‌گویند ازنظر عموم، جزییات و با بهانه‌تراشی است. برای به وجد آوردن رأی‌دهندگان باید یک تصویر بزرگ داشت و برای باورش نیاز به نشان دادن جسارت است. چیزی که ترامپ آن را ذاتاً دارد.

ترامپ با تمرین دادن جسارت‌آمیز مخاطبان خود به‌صورت منظم و باثبات برای دیدن یک تصویر بزرگ، توانسته این اطمینان را حاصل کند که کمپین‌های انتخاباتی‌اش، شتاب کافی برای توسعه را دارد.