ارتباط دانش ضمنی و دانش آشکار در روابط عمومی

دانش ضمنی به عنوان محرکی مهم در فرایند خلاقیت و نوآوری نقش مهمی را به عنوان یک منبع سازمانی و عامل موفقیت در سازمان ایفا می کند. و دانش ضمنی و تصریحی مکمل یکدیگرند این بدین معناست که برای ایجاد دانش جدید به اشتراک گذاری هر دوی آنها در سازمان ضروری است در چرخه اشتراک گذاری دانش ضمنی می تواند به دانش صریح به دانش ضمنی تبدیل گردد.

4 Ways to Go Beyond the Press Release in a Post Panda World image panda bear 1113tm pic 106 300x199
 

شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا) ایجاد و تکامل دانش ضمنی شرایط خاصی را می طلبد، در این زمینه «نوناکا» در سال ۲۰۰۰ مدل حلزونی دانش را مطرح کرد و چنین بیان می دارد که «دانش ضمنی همیشه با شخص همراه است . به عنوان مثال یک محقق باهوش دارای بینشی است کــــه به ثبت اختراع جدیدی منجر می شود، یا یک کفاش بعد از کسب سالها تجـربه فرایند خلاقیت جدیدی را مطـرح می سازد » به عقیده «نوناکا» دانش سازمانی از طریق تعامل اجتماعی میان دانش ضمنی و تصریحی، توسعه می‌یابد.

· دانش ضمنی یا دانش تلویحی
صدیقه ملائیان در مقاله خود می نویسد: دانش ضمنی یا دانش تلویحی به دانشی اشاره دارد که در پی تجربه‌ها، مهارت‌ها، و دانایی‌های شخصی، در اذهان مردم جوامع پدید می‌آید، و به آسانی تن به نمایش و بیان صریح نمی‌دهد. این دقیقا دانشی است که روابط عمومی در طول زمان در یک سازمان بدست می آورد و آن را نمی توان در شرایط آکادمیک و یا سازمان های دیگر بدست آورد.

به عبارت دیگر می توان گفت که به مرور زمان و با ادامه جریان زندگی نوعی از دانش در درون اشخاص نهادینه می گردد ؛ پولانی نخستین بار در سال ۱۹۶۹ با بیان این مطلب که«ما بیشتر از آنچه می گوییم ،‌می دانیم» به نمونه هایی از تواناییهای انسان نظیر یادگیری دوچرخه سواری و شنا یا چگونگی تشخیص چهره ها اشاره می کندکه تشریح نحوه انجام آن به راحتی توسط فرد امکان پذیر نیست ،او دانش اینگونه تواناییهای را «دانش ضمنی» نامید. به بیانی دیگر، دانش ضمنی را می‌توان مجموعه ای از تجارب، مهارتها، دیدگاه های کاری و نظام ارزشی و ذهنی در درون فرد دانست که قابل گفتن نبوده و در هیچ پایگاه داده‌ای ذخیره نشده است بلکه جایگاه آن را ذهن آدمی و فعالیت های اوتشکیل می دهد.

· دانش آشکار
دانش آشکار دانشی است که به آسانی قابل انتقال می باشد آن به کمک یک سری از نشانه ها مثل حروف ، اعداد و … در قالب نوشته، صدا، عکس، نرم افزار و… مدون و کد گذاری کرد به همین دلیل به اشتراک گذاری دانش صریح به راحتی امکان پذیر است در مقابل دانش ضمنی شخصی بوده و فرموله کردن آن بسیار مشکل است این نوع دانش از طریق تسهیم تجربیات با مشاهده و تقلید اکتساب می شود و قابل کدگذاری نبوده . چالش اصلی مدیریت دانش نیز تبدیل هر چه بیشتر و بهتر دانش ضمنی به دانش تصریحی است.

این چیزی است که در روابط عمومی ها به آن نیاز زیادی وجود دارد. به عنوان مثال وقتی یک کارگزار روابط عمومی پس از 30 سال بازنشسته می شود تمام دانش ضمنی که وی در طی این 30 سال بدست آورده است، به یکباره از دست می رود.

روابطی که وی در طول 30 سال با روزنامه ها و سایر رسانه ها برقرار کرده است نیز در همین زمره مواردی هستند که از دست می روند. اما هیچ راهی برای استفاده و بهره گیری کارکنان روابط عمومی از این دانش وجود ندارد. در برخی از سازمان های دانش بنیان که مدیریت دانش مورد توجه مدیران قرار دارد، این دانش ضمن انجام مصاحبه هایی مکتوب شده و به صورت دانش آشکار در می آید.

پس با توجه به مطالب بیان شده می توان نتیجه گرفت که دانش ضمنی به عنوان محرکی مهم در فرایند خلاقیت و نوآوری نقش مهمی را به عنوان یک منبع سازمانی و عامل موفقیت در سازمان ایفا می کند. و دانش ضمنی و تصریحی مکمل یکدیگرند این بدین معناست که برای ایجاد دانش جدید به اشتراک گذاری هر دوی آنها در سازمان ضروری است در چرخه اشتراک گذاری دانش ضمنی می تواند به دانش صریح به دانش ضمنی تبدیل گردد.

لذا روابط عمومی در همه سازمان ها باید به مساله مدیریت دانش توجه داشته باشند، چراکه عدم توجه به این مساله مهم در بحث دانش روابط عمومی، باعث هدر رفتن تجربه های بخش روابط عمومی می شود؛ دانشی که برای کسب مجدد آن چه بسا هزینه های زیادی باید توسط افراد پرداخت شود.

نویسنده: عادل میرشاهی
منبع مرجع:  شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)