ارتباطات و اثرات آن

ترجمه و تدوین : علی اکبر مهرافشا – هنگامی که ارتباط را کوشش آگاهانه­ فرستنده پیام برای سهیم ساختن گیرنده­ پیام در اطلاعات، عقاید و طرز فکرش می­دانیم، مسئله هماهنگی فرستنده و گیرنده اهمیت اصلی خود را به دست می­آورد.

شارا– ارتباط که معادل واژه Communication است، در مفهوم لغوی به معنی ایجاد پیوند بین افراد انسانی از ابعاد معنوی و روحی است. وقتی ما با کسی ارتباط برقرار می­کنیم، کار ما در حقیقت برقراری نوعی اشتراک فکر و تفاهم اندیشه با طرف مقابل است.

 

در مفهوم سنتی و کلاسیک، ارتباط عبارت از جریانی است که طی آن دو یا چند نفر و حتی بیشتر به تبادل افکار، دیدگاه­ها و احساسات می­پردازند و از طریق کاربرد پیام­هایی که معنایش برای تمامی افراد کم و بیش یکسان است، به انجام این امر مبادرت می­ورزند.

 

در سال 1928 مؤلف انگلیسی آی. ا. ریچاردز، اولین و بهترین تعریف از ارتباط را، به عنوان یکی از بزرگ­ترین امتیازات نوع بشر، بدین گونه ارائه داد:

 

«ارتباط هنگامی صورت می­گیرد که یک فکر به نحوی در محیط عمل کند که یک فکر دیگر را تحت تأثیر قرار دهد. این کار بدین صورت انجام می­شود که در فکر دیگری، همان تجربه­ای که در فکر اول است نمایان شود، در واقع تجربه­ جدید بخشی از همان تجربه­ اول گردد».

[1]

هنگامی که ارتباط را کوشش آگاهانه­ فرستنده پیام برای سهیم ساختن گیرنده­ پیام در اطلاعات، عقاید و طرز فکرش می­دانیم، مسئله تفاهم و هماهنگی فرستنده و گیرنده اهمیت اصلی و اساسی خود را به دست می­آورد. از این نظر مطلبی که در یک اطاق بیان می­شود و یا پیامی که توسط یک ماهواره ارسال می­گردد و یا مطلبی که توسط رسانه­ای چاپی منتقل می­شود، همگی دربرگیرنده­ نوعی ارتباط است.

 

روان­شناسان در مطالعات علمی خود درباره­ روش کار مغز، موضوع ارتباط از موضوعات اصلی در تحلیل­های خود به حساب آورده و حتی در بعضی از روش­های درمانی خود نیز به آن توجه کرده­اند.

 

جامعه­شناسان، اشکال کلی و مختلفی از ارتباط را برشمرده­اند که به وسیله­ آن­ها قصه­ها و داستان­ها، روش­ها و رویه­های زندگی، قوانین اجتماعی، سنت­ها و ارزش­ها از نسلی به نسل دیگر یا از فرهنگی به فرهنگ دیگر منتقل می­گردد.

 

امروزه دانشمندان سعی کرده­اند که از طریق زبان ریاضیات و رایانه، اطلاعات مبادله­شده و پیام­های گوناگون موجود در بین مردم را به صورت کمی مورد استفاده قرار دهند. بنابراین، بسیاری از دانشمندان در کارهای خود، به دنبال نظریه­ها و قوانینی بوده­اند که مشخص کند چگونه نظام روابط انسان­ها در شرایطی خاص به وسیله ارتباطی خاص تحت تأثیر قرار می­گیرد.

 

در دهه­ 1960، دانشمند کانادایی، مارشال مک لوهان، توجه همگان را به حوزه­ ارتباطات در رابطه با بسیاری از پدیده­های روان­شناسانه و جامعه­شناسانه و در ارتباط با «وسایل ارتباطی جدید» جلب کرد. بیشترین توجه مک لوهان و طرفداران نظریات وی معطوف به «وسایل ارتباطی جدید» چون سینما، رادیو، تلویزیون، تلفن سایر وسایل صوتی و تصویری بوده است. نوآوری­ها و فن­آوری­های قرن نوزده و بیست باعث توسعه «وسایل ارتباطی جمعی»، به ویژه در زمینه­ پخش گسترده گردید. ازدیاد فرآورده­های مکتوب و گسترش رادیو، تلویزیون، سینما و این روزها رایانه­ها و اینترنت و سایر شاهراه­های ارتباطی، وفور و توزیع آسان اطلاعات نوشتاری، صوتی و تصویری را موجب گردیده است.[2]

 

اثرات ارتباط جمعی

در خصوص چگونگی تأثیر «ارتباط جمعی» بر مخاطبان از نظر آموزش رویه­های زندگی و ایجاد سلیقه­های جدید در افراد، تحریک حس مصرف­گرایی و تجددخواهی و همچنین و تأثیرات آن­ها بر کودکان، بحث­های جدی در جریان است.

 

بسیاری از عادات، عرف­ها و گفتارها به گونه­ای کاملاً آشکار و مستقیم تحت تأثیر مطالب روزنامه­ها، فیلم­ها و رادیو و تلویزیون قرار می­گیرند. موفقیت وسایل ارتباط جمعی در کار تبلیغات تجاری نیز مشخص و قابل توجه است. دلایل ارائه شده حاکی از آن است که «وسایل ارتباط جمعی» گوناگون هر یک به سهم خود اثری خاص بر بخش­ها و قشرهای مختلف جامعه می­گذارند. بعضی از اثرات بسیار زودگذرتر ازآن هستند که بتوان آن­ها را به گونه­ای مشخص و یا با وسایل کنونی به طور دقیق و علمی اندازه­گیری و دوام آن­ها را پیش­بینی کرد.

 

کارل دویچ[3] پژوهشگر و استاد علوم روابط بین­الملل، «ارتباط جمعی» را موجب همگرایی سیاسی میان جوامع می­داند و بر این باور است که نیازها و همکاری­های متقابل جوامع در جهان معاصر در نهایت منجر به «همگرایی و وحدت جهانی» خواهد شد. وی علاوه بر همگرایی سیاسی، ایجاد واحدها و گروه­های سیاسی و سازمان­های بین­المللی، ایجاد تفاهم و تساهل میان فرهنگ­ها و ارزش­ها، همسازی گروه­های مختلف اجتماعی و همبستگی ملی و بین­المللی را از کارویژه­ها نظام «ارتباط جمعی» می­داند.

 

پروفسور اوتوگلینبرگ، استاد جامعه­شناسی مرکز مطالعات دانشگاه سوربن، در مقاله­ای تحت عنوان «تغییر طرز تلقی­ها از طریق رسانه­های گروهی، به برخی تغییرات در دیدگاه­ها و نظرگاه­های موجود و ایجاد طرز تلقی­ها و نگرش­های جدید از منظر روان­شناسی و جامعه­شناسی اشاره می­کند. او همچنین این تأثیرات را در تصمیم­گیری­های جمعی، ایفای نقش­ها، تماس­های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، دستیابی به اهداف فراملی، عضویت گروهی و همچنین در قانون­گذاری مورد توجه قرار داده است.[4]

 

تئودور بورلاتسکی مفهوم ارتباطات را براساس نقش تبلیغات  و رسانه­های گروهی ارزیابی می­کند. دیدگاه­های بورلاتسکی و کارل دویچ قرابت و نزدیکی خاصی باهم دارند. به ویژه آن که هر دو معتقدند که از طریق ارتباطات و با تأکید بر تبلیغات می­توان تصورات طرف­های مختلف با مسائل مورد اختلاف تغییر داد. بورلاتسکی کارویژه­های متعددی را برای ارتباطات و تبلیغات برمی­شمارد که بخشی از آن­ها در کارکرد آموزشی «ارتباط جمعی» نهفته است. از آن جمله می­توان به ارتقای سطح اطلاعات و دانش توده­های جامعه، آگاه ساختن مردم نسبت به سنت­های ملی و تاریخی خویش و شناخت آداب و رسوم دیگر ملل اشاره کرد.

 

به طور کلی «ارتباط جمعی» یکی از ضروریات نوآوری و تجدد است. نظام ارتباطی در جوامع مدرن با مشخصاتی نظیر سازمان­دهی قوی و ساختار صریح و روشن رسانه­های گروهی، وجود ارتباط­دهنده­های حرفه­ای و استفاده از فن­آوری پیشرفته، استدلال نسبی در مواجهه با دولت و جریانات اجتماعی و گستردگی پوشش ارتباطاتی در اقصی نقاط جهان، شناخته می­شود. نظام ارتباطی در جوامع انتقالی (کشورهای در حال توسعه) به لحاظ تمرکز و احاطه بیشتر بر روی شهرها و مراکز شهری، تأثیرپذیری از جریانات داخلی و سازماندهی ضهیف، دارای وضعیتی متفاوت از جوامع مدرن و سنتی هستند.[5]

 

در یک جمع­بندی کلی، اثرات متفاوتی از نقش و تأثیر «ارتباطات جمعی» بر جهان معاصر مترتب است که می­توان آن­ها را تحت عناوین اثرات مثبت و منفی ارتباطات مطرح کرد.

 

اثرات مثبت ارتباطات

1- کمک به پیشبرد سیاست­های ملی و افزایش سطح مشارکت اجتماعی و ایجاد شرایط مناسب برای حل و فصل بحران­ها و ایجاد هویت و مشروعیت

 

2- کمک به بسط آزادی و احترام به حقوق انسانی

 

3- توسعه­ شهرنشینی، ارتقای سطح سواد، تقویت پیوندهای اجتماعی بین جوامع که در نهایت روند دستیابی به «رفاه اقتصادی» را هموار می­کند.[6]

 

4- بالا بردن سطح دانش فنی و تسهیل انتقال فن­آوری، تربیت نیروی انسانی، برنامه­ریزی و کمک به نوآوری.

 

5- جایگزینی دیپلماسی علنی به جای دیپلماسی سنتی (در دیپلماسی سنتی راهبردها و شیوه­ها در پشت درهای بسته اتخاذ می­شود، حال آن که در دیپلماسی علنی نقش و تأثیر افکار عمومی و مطبوعات بر نظام سیاسی و تصمیم­گیری­های مملکتی قابل انکار نیست)

 

6- تسهیل همگرایی سیاسی در داخل جوامع و در میان جوامع بین­المللی

 

7- کارکرد آموزشی و دادن اطلاعات علمی

 

8- آگاه ساختن ملل مختلف از سنت­ها و فرهنگ ملی و تاریخی دیگر

 

اثرات منفی ارتباطات

همان گونه که می­توان از ارتباطات نتایج مثبتی را به دست آورد، صاحبان رسانه­های بزرگ می­توانند با به کارگیری آن­ها، به اهداف خاصی که از نظر کشورهای دیگر منفی به حساب می­آیند، نایل شوند. تعدادی از این گونه تأثیرات منفی عبارتند از:

 

1- تضعیف پیوندهای سنتی و زیرسؤال بردن ارزش­های اجتماعی از طریق تقویت، نشر و تبلیغ ارزش­های غربی و در نتیجه کمک به استحاله­ی فرهنگی

 

2- بهره­برداری تبلیغاتی، انتشار اخبار و تفسیرهای غیرواقعی و در نتیجه تضعیف ساختارهای سیاسی کشورهای جهان سوم

3- تجزیه و نفاق در گروه­های همبسته اجتماعی و اختلال در وحدت ملی

 

4- تغییر الگوهای مصرف و روش­های زندگی از طریق افزایش احساس نیازمندی­های کاذب و ایجاد تقاضاهایی که قابل پاسخ­گویی نیستند و لاجرم موجب وابستگی بیشتر می­گردند.

 

5- انتقال فن­آوری­های نامناسب و غیرضروری و در نتیجه وابستگی به شرکت­های چندملیتی.


 


[1] . Encyclopedia Britanica, P.1005/Communication.

[2] . Encyclopedia Britanica, P-1005.

[3] . Karl W. Deutsch.

[4] . Institute de sociologic center de sociologie, LA Communication social, Bruxelles, P-63.

[5] . Lucian W. Pye Communication and Political Development, 1967.

[6] – آنتونی اسمیت، ژئوپولتیک اطلاعات، ترجمه فریدون شیروانی، صص 57 و 58.