یادمان سبز استاد کریم ساعی؛ بازخوانی یک آیین ماندگار و پرسش‌های بی‌پاسخ امروز طبیعت ایران
یاد استاد کریم ساعی، تنها بزرگداشت یک فرد نیست؛ یادآوری مسئولیتی جمعی است. اگر میراث فکری او را جدی نگیریم، هیچ یادمانی نمی‌تواند جای خالی طبیعت از دست‌رفته را پر کند.

این یادداشت، روایتی است از یک آیین ماندگار، اما فراتر از خاطره می‌ایستد. بزرگداشت استاد کریم ساعی، بهانه‌ای است برای پرسیدن اینکه امروز، با طبیعت ایران چه کرده‌ایم.

یادمان‌ها اگر به اقدام نینجامند، تنها سنگ و چوب‌اند. میراث ساعی، دعوتی است به مسئولیت‌پذیری، نه حسرت.


نویسنده: محسن نقیلو
کارشناس ارشد منابع طبیعی و فعال محیط زیست و رسانه

تاریخ انتشار: ۱۰ دسامبر ۲۰۲۵

منبع: https://t.me/Sabzpress


یادمان سبز؛ روایت خاطرات مراسم بزرگداشت پنجاهمین سال درگذشت استاد کریم ساعی در سال ۱۳۸۱

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی‌ ایران (شارا) || آنان که سالیانی از عمر خویش را در دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران به تحصیل و یا تدریس سپری کرده‌اند، نیک آگاه‌اند که با گسترش کالبدی دانشکده و برآمدن ساختمان‌های نوین گروه‌های آموزشی شیلات، محیط‌زیست و جنگلداری در حاشیه کانال آب و نیز با گشایش درِ شرقی دانشکده در جوار بلوار شهید چمران، آرامگاه ابدی استاد کریم ساعی دیگر در سایه فراموشی نماند و از خلوت سنگین سالیان بیرون آمد؛ گویی بار دیگر دیده شد و در حافظه جمعی جای گرفت.

در سال ۱۳۸۱، آن‌گاه که مسئولیت روابط عمومی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران را بر عهده داشتم، اندیشه برگزاری آیین پنجاهمین سالروز درگذشت این پیشگام نامدار علم منابع طبیعی شکل گرفت؛ آیینی که با همت سازمان جنگل‌ها، سازمان پارک‌ها و فضای سبز شهرداری کرج، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران و شهرداری منطقه شش تهران در تالار تازه‌ تأسیس دانشکده به‌ مناسبت نیم قرن آسمانی شدن استاد، برگزار شد.

از سوی سازمان جنگل‌ها، مهندس یاسینی، مشاور وقت آموزشی و پژوهشی سازمان در دوره ریاست مهندس صمدی  و از جانب دانشکده، اینجانب در زمان ریاست دکتر محمد جعفری، مأمور پیگیری و هماهنگی امور شدیم.

استاد ساعى در سال ۱۳۲۰ شمسی با خانمى از اهالى شیراز به‌نام نوش آذر مبین ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دو دختر و دو پسر بود. دختر کوچک او به نام نگین و پسرش به نام آبتین در قید حیات هستند و اکنون در لندن زندگی می کنند.

دیداری با همسر استاد کریم ساعی داشتم؛ بانویی که خانه‌اش در یکی از خیابان‌های روبه‌روی پارکی قرار داشت که امروز نام همسرش را بر تارک خود دارد. با وجود کهولت سن، با آرامشی نجیبانه و وقاری ستودنی، از همراهی سالیان و زندگی مشترکشان سخن می‌گفت؛ سخنانی آمیخته به وفاداری، صبوری و مهر.

همسر استاد، دعوت را پذیرفت و با وجود دشواری‌های ناگزیر دوران سالمندی، در مراسم حضور یافت و سخنانی کوتاه اما پرمغز و اثرگذار ایراد کرد.

سازمان پارک‌ها و فضای سبز شهرداری کرج به مدیریت مهندس عباس زارع  مسئولیت ساخت سازه‌ای چوبی برای آرامگاه را بر عهده گرفت و شهرداری منطقه شش تهران نیز پیکره استاد ساعی را در هیبتی نشسته بر نیمکت، با وقار و آرامشی درخور شأن او اجرا کرد؛ تصویری متین از مردی که عمر خویش را وقف طبیعت و پاسداری از آن کرده بود.

بیش از چهارصد نفر آمده بودند و تالار اجتماعات آکنده از جمعیتی بود که از مدیران و مسئولان دولتی و غیر دولتی تا استادان، خبرنگاران، دانشجویان و علاقه‌مندان را در بر می‌گرفت؛ چنان‌که به تعبیر رایج، جای سوزن انداختن نبود. آن روزگار، ثبت تصاویر هنوز با نوارهای VHS و عکس‌های نگاتیوی انجام می‌شد. سال‌ها بعد، با مأموریتم به سازمان جنگل‌ها در سال ۱۳۸۹ و انحلال روابط عمومی دانشکده، آرشیوها نیز به سرنوشتی نامعلوم سپرده شد؛ گویی بخشی از حافظه مکتوب و تصویری آن روزگار نیز به محاق رفت.

هر شروعی خوب باشد، ادامه‌اش نیز خوب خواهد بود و یا شروع خوب، نیمی از راه است  و در سال‌های بعد برگزاری این مراسم به همت انجمن های علمی و با مشارکت سازمان های متولی بصورت شایسته و عالی‌تر چهارم دی ماه هر سال در کرج برگزار می شود.

تلاشی برای ساخت مستندی درباره زندگینامه استاد ساعی به کارگردانی سید مجتبی حسینی از سوی شبکه مستند آغاز و در اسفند سال ۱۳۹۶ پخش شد.

مرکز آموزشی ضمن خدمت کارکنان سازمان جنگل‌ها در کلارآبادِ به نام مهندس ساعی در سال ۱۳۹۲ مزین شد؛ یادگاری فروتنانه برای نامی سترگ.

موجی برای بازشناساندن بیشتر این چهره ماندگار علم به نسل جوان پدید آمد، اما امروز، پس از گذشت بیست‌وسه سال از برگزاری آن مراسم، هر صبح با خبرهایی تلخ از زخم‌های ژرف طبیعت ایران چشم می‌گشاییم.
یکی تغییر اقلیم و کم‌بارشی را علت می‌داند،
دیگری تحریم‌ها و همسایگان را،
آن یکی فقدان فرماندهی واحد طبیعت  و متمرکز را،
دیگری مدیریت جزیره‌ای و سلیقه‌ای را،
عده‌ای کمبود منابع مالی، نیروی انسانی و تجهیزات را،
برخی تصویب قوانین محیط زیستی را بدون ضمانت اجرایی،
گروهی فقدان پژوهش های کاربردی را  برای حل مسئله،
گروهی فاصله میان دانش آکادمیک و میدان عمل را،
و برخی نیز مدرک‌گرایی به‌جای تخصص‌گرایی و واژگونی هرم مهارت را به بهای از دست رفتن کاردانان خبره و کارشناسان زبده.
و ما، در میان این همه داوری و توجیه،
تنها می‌توانیم آرزو کنیم:
هوایی پاک و بی‌مازوت،
جنگل‌هایی بدون زباله و بی‌تخریب
و سرزمینی که طبیعتش مجال بازسازی و استراحت‌ داشته باشد.

باشد که اجابت در راه باشد


«در چهارم دی‌ماه ۱۴۰۴نگاشته شد»

 

با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:

https://telegram.me/sharaPR

برای اطلاعات بیشتر درباره روابط عمومی و اخبار سازمان‌های مختلف، می‌توانید به وبسایت شارا مراجعه کنید.

انتهای پیام/