هادی خانیکی: گفتوگو را بالاتر از ارتباطات میبینم
شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا)–|| هادی خانیکی، عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطباییبه گزارش ایکنا از خراسان رضوی، هادی خانیکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در مراسم بزرگداشت روز ملی مشهد که با عنوان مشهد و ارتباطات میانفرهنگی، شامگاه ۱۰ دیماه در فرهنگسرای جهاددانشگاهی خراسانرضوی برگزار شد، با اشاره به بیماری خود اظهار کرد: تشکیل این جلسه آن چیزی است که من از آن بهعنوان سرمایه سرطانی که ۱۰ ماه است میهمان ناخوانده من شده و نمیدانم تا چه زمانی میهمان خواهد بود، نام میبرم، من هیچگاه به این میهمان ناخوانده بیحرمتی نکردهام، زیرا آوردههای آن بیشتر از بُردههای آن بوده است.
وی افزود: اینکه به سختی از پلهها بهخاطر بیماری بالا میروم مهم نیست، مهم این است که میبینم افراد و شخصیتهایی به اعتبار همین سرطانی شدن من وقت صرف کرده و در این مراسم حضور یافتهاند، همچنین از دوستان و عوامل برگزارکننده این برنامه که اینجانب را از حاشیه به متن آوردند و این مراسم تقدیر را تدارک دیدند کمال تشکر را دارم. ادب حکم میکرد که در این مراسم حضور یابم وگرنه خود را در حد این تقدیر نمیبینم، زیرا بزرگانی در قید حیات هستند که اولویت دارند.
خانیکی تصریح کرد: خدا را شاکرم که در این ۱۰ ماه همنشینی با سرطان از پا نیفتادهام و توانستهام باب تازهای از ارتباطات را باز کنم و آن، این بود که مطرح کنم چرا این همه پنهانکاری در جامعه وجود دارد؟ چرا فرد بیمار باید حتی از نزدیکان خود پنهان کند که بیمار است؟ سرطان با دیگر بیماریها چه تفاوتی دارد؟ چرا انگ سرطان باعث میشود ما نتوانیم حتی درمان خود را انجام دهیم؟ این کار را بهعنوان یک وظیفه بهکار بردم و جا دارد اول به درگاه خداوند شاکر باشم که تعیینکننده سرنوشت انسان است و بعد از همه نزدیکان و خانواده که بهعنوان یک حلقه بزرگ در خانواده کوچکم توانستند باری از بیماری من را به دوش بکشند، سپاس بعدی از دوستان است که دعا و لطف آنان نشان داد که هنوز در جامعه زندهای به سر میبریم.
این استاد برجسته علوم ارتباطات ادامه داد: در این دوران بیماری بهقدری از دوستان و اطرافیان خوبی دیدم که فهمیدم جامعهای با این سطح از همبستگی و عواطف پاک، جامعهای است که فرونمیپاشد، گرچه تهدیدات جدی در برابرش وجود دارد.
وی افزود: چهارمین عاملی که توانستم از این مراحل بگذرم این بود که براساس باورهایم سعی کردم خود را تسلیم این بیماری نکنم، در واقع آنچه انتخاب کردم این است که بالاخره مرگ یک روز به سراغ انسان خواهد آمد، برخی شجاع هستند و برخی شعور ترسیدن ندارند، من از جمله کسانی هستم که شعور ترسیدن ندارم که این به معنای شجاع بودن من نیست، بلکه با توجه به وضعیت من است.
گفتوگو هم راهحل و هم مسئله است
این استاد برجسته علوم ارتباطات تصریح کرد: من آن سیری را که از سیانور زیر زبان و اسلحه به کمر تا آخرین کارم در تغییرات جامعه جدید ایران ابراز کردم این است که گفتوگو هم راهحل و هم مسئله برای جامعه است، راهحلی است که اگر بخواهی آن را ارائه دهی میگویند مسئله است و باز دوباره کنار آمدن و تسلیم شدن و همهچیز را تنها از طریق حکومت حل کردن، اما آن گفتوگویی که من به آن رسیدهام یک کنش، تجربه و گشودگی در برابر انسداد و توانمندی در برابر ناتوانی است.
وی ادامه داد: زمانی که به زندان افتادم ۱۹ سال داشتم و زمانی که چریک شدم ۲۳ سال داشتم، لذا از باب محافظهکاری و عافیتجویی نیست که میگویم گفتوگو راهحل است، در حالیکه مسئله هم هست و اگر بتوانیم مسئله را حل کنیم به راهحل رسیدهایم. اولین چیزی که اساس قدرت و سیاست بوده این است که راهحل را ارائه کنید، اما تجربه من میگوید که فهم خود را از مسئله به اشتراک بگذاریم، اگر مسئله مشترک داشتیم آنگاه میتوانیم بگوییم به راهحل مشترک میرسیم وگرنه مسئلهای که ندانیم این بیماری سرطان است یا یک نارسایی گوارشی که با چای نبات درمان میشود آنگاه به چه درمانی میخواهیم تن بدهیم.
ارتباطات میان فرهنگی ۵ مؤلفه دارد
خانیکی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به موضوع نشست بیان کرد: درباره ارتباطات میان فرهنگی و اینکه مشهد در این میان کجاست و ما در برابر مشهد کجا هستیم، چند نکته را میگویم. ابتدا اینکه گفتوگوی میانفرهنگی مفهومی فراتر از ارتباطات میان فرهنگی دارد، ارتباطات میانفرهنگی پنج مؤلفه دارد، اول اینکه درک واقعی افراد و جریاناتی که متفاوت میاندیشند در سطوح بینالاشخاص، بینالاذهان، بین گروهی و بینالمللی چگونه ممکن است؟
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: در شهری حضور داریم که بهخاطر وجود امام هشتم(ع) مسافران و مهاجران زیادی دارد، اما با این مسافران چگونه برخورد میکنیم؟ در این رفتار با هم متفاوت هستیم و این درک واقعی زمانی شکل میگیرد که ارتباطات میان فرهنگی شکل بگیرد، دوم اینکه بدانیم در صورت عدم درک متقابل و احترام متقابل چه مسائلی رخ میدهد، اول عدم مداراست و دوم اینکه تحمل دیگران سخت خواهد شد، لذا اگر بخواهیم کسی را تحمل کنیم مدارای سلبی داریم و نمیتوانیم با هم زیست مشترکی تعریف کنیم و خلق معنایی داشته باشیم.
وی با بیان اینکه منازعه نهایتاً به جنگها منجر میشود، بیان کرد: منشور تشکیلدهنده یونیسف این است که جنگها در ابتدا در اذهان شکل میگیرد و سپس در جامعه فعلیت پیدا میکند، پیشفرضها است که جنگ را سامان میدهد و ما میدانیم که در دنیای وضعی پیشفرضهای ما متعارض و متفاوت است.
خانیکی اظهار کرد: سومین مؤلفه این است که چه نوع ارتباطی را در جوامع چند فرهنگی، جوامع متکثر و در فرآیند جهانی شدن ارتباطات و رسانهای شدن همه ابعاد جامعه باید داشت. امام موسی صدر یک نوجوان شیعه است که از قم به لبنان میرود، چرا امام موسی صدر میتواند به آن جامعه ورود پیدا کند؟ چون نصیحت نمیکند و حرف نمیزند، بلکه وقتی متوجه میشود در محله مسلمانان کسی از بستنیفروش مسیحی بستنی نمیخرد، سراغ او میرود و بستنی میخورد که این بستنی خوردن او یک نمونه ارتباط میانفرهنگی است.
در دوران حجیت ظن زندگی میکنیم
این استاد برجسته علوم ارتباطات اظهار کرد: بزرگان مشهد و خراسان چگونه میاندیشیدند؟ فردوسی چگونه میاندیشید؟ شیخ طوسی چگونه رفتار میکرد؟ شفیعی کدکنی اشاره زیبایی دارد که میگوید: در زمان شکوفایی تمدن ایرانی و اسلامی حجیت علم بود، لذا همه از جمله فردوسی، بیرونی، خیام و… در قله بودند، اما دوران ما دورانی است که در حجیت ظن هستیم و از پندار و گمان هم گذشته و به بدگمانی رسیدهایم، مبنای فرهنگ و تمدنی که به بدگمانی باشد با مبنای ارتباطات که بر اساس دانش باشد کاملاً متفاوت است.
وی تصریح کرد: در دورانی به سر میبریم که همسایگی در جهان چند فرهنگی است، ما با این موبایل که در جیب داریم، با کسانی که دورتر هستند در یک جهان به سر میبریم و اگر پیشفرضها را در پذیرش جهان متکثر بنا نکنیم نمیتوانیم ارتباطات میانفرهنگی داشته باشیم.
خانیکی افزود: در مطالعات اخیر همه پژوهشهای ملی ۲۴گانه را که در ۳۰ سال گذشته انجام شده مرور کردم، از میان مؤلفههایی که در جامعه رخ داده میتوان همه را در یکی خلاصه کرد و آن، این است که ما با جامعهای متکثر و متفاوت روبهرو شدیم که رفتارهای مدنی آن ضعیف است، رفتارهای مدنی را نیز نمیتوانند نهادهای آن تقویت کنند، لذا گفتوگو را بالاتر از ارتباطات میبینم، زیرا گفتوگو خلق معنای مشترک و دیگریهای متفاوت است و گفتوگو است که میتواند فرهنگ مرکب را خلق کند و فقط به مدارای سلبی اکتفا نکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: خلاصه مؤلفه پنجم این است که آیا کنشگران حوزه فرهنگ، همسایگانی هستند که قادر به فهم تفاوتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی باشند و در عین حال بتوانند یک هاضمه مشترک فرهنگی بگویند؟ گرچه کنشگر سیاسی هستم، اما میگویم آنچه سیاست را راهبری میکند در درجه اول فرهنگ و جامعه هستند که هر دوی اینها به سیاست سو میدهند و در آنجا با همه اختلاف سیاسی میتوانند فضایی را ترسیم کنند که با یکدیگر کار کنند؟
وی ادامه داد: خلاصه کلام من این است که ارتباطات میان فرهنگی و بالاتر از آن، گفتوگوی میان فرهنگی ما را به این دعوت میکند که از غریبههایی که وجه مشترکمان کینهورزی است به سمت فهم و به رسمیت شناختن برسیم که میتوان آن را کشف کرد و این در فضای مشهد وجود داشته که میتوان آن را کشف و بازسازی کرد.
خانیکی اظهار کرد: مشهدی که من به آن تعلق خاطر دارم، مشهدی است که در حافظه تاریخی آن شهروندانش توان ارتباطی و قدرت گفتوگو داشتند، مدارا در حوزه سنت وجود داشته که از آن دور شدهایم و این از فضاهای گم شده مشهد است. با اینکه یک کنشگر سیاسی هستم، اما به سه دلیل زیارت، دیدن مادر و رفتن به انتشارات امام و پردیس کتاب فعلی به مشهد میآیم، آن شهری که در جوانی و نوجوانی من بود، این است که حوزه عمومی، ارتباطات انسانی و هویت شهروندی دارد.
این استاد برجسته علوم ارتباطات بیان کرد: در برابر آن بهعنوان یک محقق مطرح میکنم که شهر غیرارتباطی چیست و دارای چه معیارهایی است. شهر غیرارتباطی، شهری بدقواره است که در معرض رشد ناموزون، نامتوازن و ناهمزمان با علائم اختلال رفتاری شهروندان قرار دارد، یعنی در ترافیک و پیادهروی و دور زدن و … عدم رضایت دیده میشود، ذهنیتی که شهر غیر ارتباطی دارد آمادهستیز و سرشار از بدگمانی است، انگار شهروندانش مالباختههای اجتماعی هستند و انگار سرمایههای اجتماعی خود را از دست دادهاند، همچنین شهروندانش امید را از دست داده و در این شهر طبیعی است که بار تاریخ خود را به دوش نمیکشند، میراث بر فضاهایی که در تاریخ بوده نیست، یک شهر چندپاره است که تضادش بین درون و برون است.
مشهد یک متن خواندنی است
وی با بیان اینکه مشهد عوالم نامتجانس دارد، تصریح کرد: این شهر دنیاهایی دارد که با هم همخوانی ندارد. بیرونی رسمی و پرتکلف دارد و درونی متناسب با سلایق غیررسمی، آنچه در زیر پوست مشهد است با آنچه روی آن است کاملاً متفاوت است و در چنین شهری است که شهروند حس تعلقش به محیط تضعیف میشود. مشهد استعداد این را دارد که شهر ارتباطی باشد، شهری که در عین حال اینکه شهری زیارتی است، میتواند شهری سنتی، ایرانی، مدرن، جهانی و حتی شهر شبکهای باشد که از تو در توی اینها شهری ارتباطی درآید.
خانیکی در پایان گفت: کسانیکه تجربه مدیریت شهری دارند میتوانند ببینند که ناشناختگی، بار اقدامات شهری را بالا میبرد و شهر بیشتر از اینکه ساخت کالبدی باشد که مردم در آن زندگی میکنند بازنمایی رابطه حکومت و مردم و نحوه سامان دادن به زندگی جمعی و فهمی که از انسانهاست. مشهد بیشتر از اینکه شهر تلفیقی و بیشتر از آنکه بناها و ساختمانی باشد، یک متن خواندنی است و باید این متن را خواند و برای خواندن آن باید یک چشم بینا و یک گوش شنوا داشت، شهر اگرچه با ساکنان خود حرف میزند، ما نیز باید با شهر صحبت کنیم و صحبت ما اینگونه است که به صداها و حرفهای نشنیده و قیافههای ناامید و پژمرده توجه و به آن امید دهیم و درصدد احیای آن باشیم.
هادی خانیکی نماد واقعی علوم ارتباطات است
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران گفت: هادی خانیکی نماد واقعی علوم ارتباطات از جنس انسانی است، او سنگ ارتباطات را در اقیانوس معرفت انداخته که نتیجه آن ایجاد تعامل، گفتوگو و امید در سطحی گسترده است.
علیاصغر محکی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران در مراسم بزرگداشت روز ملی مشهد که با عنوان مشهد و ارتباطات میانفرهنگی، شامگاه ۱۰ دیماه در فرهنگسرای جهاددانشگاهی خراسانرضوی برگزار شد، با اشاره به ویژگیهای هادی خانیکی اظهار کرد: روز ملی هر شهر برای این است که هویت و تاریخ آن شهر بهتر معرفی شود. مگر میشود هویت مشهد را به اماکن محدود و از روح آن غافل بود، آنچه به کالبد شهر معنا میدهد فرهنگ آن شهر است و مهمترین سرمایههای هر شهر مفاخر و فرهیختگان آن شهر هستند، بر این اساس دلایل بسیاری وجود دارد که بگوییم هادی خانیکی انتخاب درستی برای این تجلیل، در این مناسبت ملی است.
وی افزود: هر شخصی را میتوان در مسیر تحول زندگی و اندیشههایش رصد کرد و تعابیر درباره زندگی فراوان است، مانند سهراب که زندگی را راز بزرگی میداند که در تک تک ما جاری است و باید دریافت که راز بزرگ جاری در زندگی خانیکی که بوده که او را برجسته کرده است، چه ایدهها و مفاهیمی با سرنوشت او پیوند خورده که امروز این جایگاه را پیدا کند و آیا میتوان این ایدهها را در پیرامون یک دال مرکزی جمع و تحلیل کرد؟ علاوه بر مرور زندگی او با تعدادی از صاحبنظران و کسانی که سابقه همزیستی با او را داشتند صحبت داشتم که با تحلیل تجربه مشترک آنان در ایدهها و مفاهیمی توانستیم توقف کنیم که واژگانی مثل گفتوگو، ارتباطات انسانی، امید، توسعه و پیشرفت، اخلاق ارتباطی و… بود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران بیان کرد: گفتوگو شاید پربسامدترین واژهای است که با نام هادی خانیکی همراه شده است، تلاش او در موضوع گفتوگو فقط بهکار علمی محدود نبوده، بلکه در اخلاق، رفتار و عمل آن را بهعنوان وجه زیستی قرار داده بوده و همه اذعان دارند که او هم اهل گفتوگو است و هم دیگران را به گفتوگو دعوت میکند.
محکی تصریح کرد: ارتباط انسانی زیربنای تمام ارتباطات است که در ایران مغفول مانده و در حوزه ارتباطات انسانی آنگونه که باید و شاید ورود زیادی نداشتهایم، اما رفتار، منش، اندیشه و پیگیری علمی هادی خانیکی به منظره تجسم عینی ارتباطات انسانی زبانزد است و در زمانه عدم مدارا ارزش وی را بیش از همیشه برجسته کرده است.
وی با اشاره به اینکه خانیکی حتی در شرایط نامساعد بیماری از راهنمایی و مشاوره دانشجویان مضایقه نکرده و آنها را رها نکرده است، بیان کرد: در موضوع ارتباطات انسانی با مفاهیمی مانند همدلی، حمایتگری، تسلیم معنا و بازخورد سروکار داریم، اینکه شنونده خوبی باشیم و توانایی ارتباط کلامی بالایی داشته باشیم، اگر تمام این موارد را ارزیابی کنیم میتوانیم آنها را در زندگی خانیکی به عینه ببینیم که نمونههایی از نقل قولها در اینباره وجود دارد، هادی خانیکی هم در رفتار و هم در اندیشه به امید پایبند بود، این امید صرفاً یک عادت کلامی نیست، بلکه باید فارغ از ناملایمات، در عمل امید را نشان دهند و مدافع آن باشند.
این استاد علوم ارتباطات با اشاره به گفتوگو ویدیوئی از «سیانور زیر زبان تا زبان گفتوگو» که اشاره به دوران مبارزات هادی خانیکی دارد گفت: علت این نامگذاری آن بوده که در دوران مبارزات همواره سه چیز همراهش بوده است، یکی سیانور، دیگری دیوان شمس و سوم قرآن، بر این اساس میبینیم چنین انسانی به جایی میرسد که امید و گفتوگو وجه بارز و پر بسامدترین واژه زندگیاش میشود.
محکی افزود: خانیکی امید را بهصورت عملیاتی به دیگران نشان میدهد و از افراد برگزار کننده همایش امید اجتماعی است، سومین مورد مبحث توسعه و پیشرفت با تأکید بر توسعه علمی و فرهنگی است و ویژگی بارز او ورود به همه عرصههای توسعه از دریچه فرهنگ، بهویژه فرهنگ مدارا و گفتوگو بوده است، بهنحوی که میتوان او را از معدود چهرههای سیاسی برشمرد که از دریچه فرهنگ به سیاست مینگریست.
وی بیان کرد: خانیکی بیشترین تولید ادبیات بومی را در حوزه ادبیات سلامت داشته و در اینباره نگاه انسانی و اخلاقی او را در توسعه این رشته میتوانیم بهتر طرح کنیم، درب اتاق او همیشه باز و کتابخانهاش همیشه در دسترس بوده است، او در واقع سرپل ارتباطات در دانشگاه علوم ارتباطات و با اساتید و نخبگان در ارتباط بوده و گسست بین نخبگان و دانشگاه را پر میکرد.
این استاد علوم ارتباطات ادامه داد: خانیکی نماد واقعی علوم ارتباطات از جنس انسانی است، او سنگ ارتباطات را در اقیانوس معرفت انداخته که نتیجه آن ایجاد تعامل، گفتوگو و امید در سطح گسترده است. تاریخ فردی و مسیر زندگی هر فرد نشاندهنده این است که چقدر مسیر تعالی و اندیشه را طی کرده و در مجموع اگر بخواهیم تمام اینها را جمع کنیم باید گفت خانیکی همیشه در پی رفع گسستها و ایجاد پیوندها بوده، او روی گسست جغرافیا و زمان پیوند زده و گذشته ایران قبل از انقلاب را به بعد از آن پیوند زده است.
وی اضافه کرد: پوشش، ظاهر و سادهزیستی خانیکی نشاندهنده این است که تمام زندگی او به ارتباطات و پیوند زدن خلاصه شده است و یک دلیل اصلی که جامعه علیرغم مسائل و مشکلات امیدوارانه روی پای خود ایستاده، وجود فرهیختگانی از این جنس هستند تا چشم امید را به راه آینده باز نگه دارند
خانیکی ارتباطات را به رسانهها تقلیل نداد
یونس شکرخواه، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران نیز در ادامه مراسم اظهار کرد: با هادی خانیکی انتهای خط رفاقت هستیم و وارد ۵۷ سالگی دوستی خود شدهایم، اما کسی مثل من که از نزدیک با وی کار کرده است میفهمد که زجر و گرفتاری برای او مسئله است، او همیشه حواسش به حضور داشتن در نقاط وصل بود، خانیکی رو به خودش است و مسئولیت را رو به خود میبیند، نه دیگری و همهجانبه در همه حوزهها ورود پیدا میکند، البته وی سعی هم کرده است که نگذارد ارتباطات کاهنده شود.
وی افزود: خانیکی فرصت حرکت در مثلثی را داشت که یک ضلع آن آکادمیک و محیطهای آموزشی و دانشگاه بود و جنبه دوم او هم این بود که در محیطهای رسانهای بزرگ شد، ممکن بود ساعتها در اتاق تیتر بنشینیم و برای یک روزنامه تیتر بزنیم، زیرا بلوغ روزنامهنگاری تیتر است، تیتر مانند یک قلاب، ماهی را از آب میکشد و سومین ضلع مثلث را هم محیطهای مدنی پر میکند.
شکرخواه تصریح کرد: هادی خانیکی با توجه به اینکه در خانیک زندگی کرده است، خود را به یک کانون محلی سنجاق کرده و از آن کانون محلی مفهوم ملی را بیرون میکشد و نگاه بینالمللی را دنبال میکند، البته صراحت وی هم باعث شده است که نقدهایش را بتواند بگوید، باورهای مؤمنانه و بسیاری از موارد دیگر به هادی خانیکی کمک میکند تا وی بدون اینکه اسمی از نسلها بیاورد نسل ساکت را هم نگهداری کند. تا سال ۱۹۴۵ رسانهها شبکه اجتماعی نیستند و صدایی از آن نمیشنویم، اما پس از آن هادی به آن حوزه هم سرک کشیده است، بعد از نسل x به نسل y رسید و نسل z که خیلیها با نسل z اوضاع را تحلیل میکنند که اصلاً آن نسل هم z نیست.
این استاد روزنامهنگاری بیان کرد: هادی خانیکی درباره نسلی که آلفا شناخته میشود زیاد نوشته است، این نسل آلفا هست که جهان امروز از جمله جهان ما با آن مواجه است، آن محصول نسل وب است، اما دیگر با مرورگرها کاری ندارد. هادی خانیکی در حوزه ارتباطات هم سطح ملی را حفظ کرده است و هم سطح بینالمللی را و بزرگترین کار او این بود که ارتباطات را به رسانهها تقلیل نداد.
وی اظهار کرد: خانیکی سوژه مورد نظر خود را پرورش میداد، پس از آن ارائه میکرد و ما را صاحب عبارتی که ترکیبی از مدیا و رئالیتی است، کرد. میگویند به خانمی گفتند دختر بچه ما زیباتر است یا عکسش؟ گفت: عکسش از او زیباتر است و این ماجرای جهان معاصر است که عکسها را به ما ارجاع میدهند و عکس هم از خودش زیباتر است، جنگ بین رسانهها که هادی متوجه آن بود وضعیتی را برای ارتباطات ایران به وجود آورد که توانست برای رسانهسازی پیشگام باشد، قطعاً در حوزه انجمنها هم خواهیم دید که چقدر نهادهای صنفی و مدنی بوده که هادی خانیکی آنها را بنیان گذاشته است.
معاون فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی: هادی خانیکی نقش بیبدیلی در عرصه گفتوگو ایجاد کرده است
معاون فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی گفت: هادی خانیکی در عرصه گفتوگو و ارتباطات نقش بیبدیلی در سالهای اخیر ایجاد کرده و نیازمند معرفی نیست؛ چراکه همگان از آن مطلع هستند.
سعیدی خدیوی در مراسم بزرگداشت روز ملی مشهد که با عنوان مشهد و ارتباطات میان فرهنگی، شامگاه گذشته ۱۰ دیماه در فرهنگسرای جهاد دانشگاهی خراسان رضوی برگزار شد، اظهار کرد: تقدیر و تشکر از عالمان و اندیشمندان از وظایف و مسئولیتهای ماست. ویژگی خاص شهر مشهد قرار گرفتن در بستر جغرافیای تاریخی و حضور شخصیتهای بزرگ در خطه خراسان است.
وی افزود: خطه نخبهپرور خراسان از دیرباز محل و محفل بزرگان بوده و با حضور امام هشتم(ع) موضوعات گفتوگو و ارتباطات میان فرهنگی در این شهر رنگ و بوی دیگری گرفته و مناظرات حضرت رضا(ع) نشاندهنده این است که این شهر قرنها محفل گفتوگو و زیارت بوده است. این شهر به دلیل جغرافیای خاص خود بین غرب، ادیان غربی، ادیان شرقی و بین عرفان و فلسفه و … گفتوگو برقرار کرده و قرنها در این شهر گفتوگو محفل اصلی بوده است.
معاون فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی بیان کرد: بر مبنای آنچه اتفاق افتاده ما تصمیم گرفتیم در روز نکوداشت شهر مشهد بزرگداشتی برای بزرگمردی از خطه خراسان برگزار کنیم که بر گردن همه مردم این شهر و ایران، به خصوص در حوزه ارتباطات و گفتوگو حق دارد. شخصیت هادی خانیکی در عرصه گفتوگو و ارتباطات نقش بیبدیلی در سالهای اخیر ایجاد کرده و نیازمند معرفی نیست؛ چراکه همگان از آن مطلع هستند. امید است با استمرار چنین برنامههایی در آینده همه مردم بر ضرورت حفظ سرمایههای اجتماعی و انسانی خود واقف شوند.
هادی خانیکی بزرگوارانه رفتار کردن را از پیامبر(ص) آموخته است
کمالالدین غراب، قرآن پژوه و مترجم قرآن کریم نیز در ادامه مراسم بیان کرد: بیش از ۴۰ سال است که با هادی خانیکی دوست هستم و برای من صحبت از یک دوست، به ویژه درباره اندیشههایش سخت است.
وی با اشاره به خاطرات دوران همکاری با خانیکی افزود: درب دفتر او در دوران مسئولیت برای افراد دانشگاهی باز بود و بسیاری از اساتید قدیمی میآمدند و به تقاضاهای آنان رسیدگی میکرد و هیچکس از دفتر او ناامید بازنمیگشت. یکی از لطفهایی که او به من داشت این بود که من را در کارهای فرهنگی، از ترجمه قرآن تا نیایشهای پیامبر(ص) تشویق میکرد و مشوقی قوی برای من بود که در این بین انتقادات و پیشنهادات خود را بیان و من نیز آنها را اعمال میکردم.
این مترجم قرآن ادامه داد: شاید در قرآن و بین ما مسلمانان معروفترین آیه قرآن این باشد که خداوند فرموده: ل�’َقَدۡ کَانَ لَکُمۡ فِی رَسُولِ ٱلل�’َهِ أُسۡوَهٌ حَسَنَهٞ. برای خود من در این چند هفته اخیر دریافت معنی این آیه یک حالت جدید داشت که همیشه تصور میکردم پیامبر(ص) در امور سیاسی و رسالت چگونه رفتار میکرد. بعد برای من اتفاقی افتاد که در پی این اتفاق ناگهان به این فکر رسیدم که اگر پیامبر جای من بود و این اتفاق برایش میافتاد چه میکرد؟ این سوال بزرگی است که این را اگر از خود بپرسیم همه مسائل زندگی در هر بُعدی که باشد برای ما قابل حل خواهد بود.
غراب تصریح کرد: برای من این امر جنبه شهودی داشت که اگر این اتفاق برای پیامبر اکرم(ص) افتاده بود چگونه رفتار میکرد؟ با پرخاشگری یا بزرگواری این را حل میکرد؟ که به ذهنم رسید بزرگواری میکرد، چرا که بزرگترین صفت پیامبر که از آن یاد میشود بزرگواری است. بزرگواری را برای خود معنا کردم که یعنی چه؟ بزرگواری یعنی اینکه در مواجهه با افراد یا حوادث به جای اینکه فکر کند این چه سودی برای من دارد فکر میکند من چه سودی برای او دارم.
وی خاطرنشان کرد: من به تجربه دیدهام که هادی خانیکی این رفتار را از پیامبر اکرم(ص) آموخته و همیشه در جاهایی که من دیدهام این رفتار را از خود نشان داده است و به جای اینکه فکر کند که چه نفعی برایش دارد این تفکر را دارد که چه نفعی برای دیگری دارد.
انتهای پیام
منابع
– ایکنا
– سایت سازمان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی
|
نظر بدهید