شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || برای دههها، جلسات ۱:۱ بخشی مقدس از مدیریت بودند؛ آیینی برای ایجاد اعتماد، ارتقای عملکرد و افزایش تعامل. اما با ظهور ابزارهای هوش مصنوعی، ارتباطات غیرهمزمان و تحلیلهای دادهمحور، این مدل جلسات کارایی خود را از دست دادهاند.
ریشههای سنت جلسات حضوری به دوران مدیریت علمی و ساختارهای نظامی بازمیگردد، جایی که تأکید بر کنترل، بهرهوری و اطاعت بود. با گذار به اقتصاد دانش، جلسات تبدیل به ابزاری برای توسعه و مربیگری شدند، بهویژه با حمایت چهرههایی مانند اندی گرو از این شیوه.
با این حال، نقدهای جدی به جلسات 1:1 وارد است:
– گفتوگوهایی تحت سلطه مدیران
– نادیده گرفتن جنبه انسانی نقش کارمندان
– تکرار زیاد که به مدیریت جزئی منجر میشود
اشلی ویلانز تخمین میزند که کارکنان دانشی بیش از ۲۰ ساعت در هفته را در جلسات میگذرانند، بیآنکه خروجی متناسبی داشته باشند. همچنین، ۷۰٪ از این جلسات مانع انجام وظایف اصلی کارکنان میشوند.
در عصر ابزارهای دیجیتال مانند داشبوردهای عملکرد، نظرسنجیهای سریع، بازخورد ۳۶۰ درجه و تحلیلهای رفتاری، جلسات یک به یک به نوعی نوستالژی مدیریتی تبدیل شدهاند؛ نمایشی از رهبری سنتی که دیگر با واقعیتهای کاری جدید همخوانی ندارد.
هوش مصنوعی نیاز به بسیاری از جلسات را حذف کرده یا جایگزین کرده است. رهبران مؤثر به جای تکرار فرمولی جلسات، آنها را متناسب با نیاز هر فرد و موقعیت، طراحی و اجرا میکنند.
در این دوران، مدیریت اثربخش یعنی حذف هر چیزی که بهجای ایجاد ارزش، تنها زمان را هدر میدهد.
✍ نوشته توماس چامورو-پرموزیک
منبع انگلیسی: فستکامپنی
نظر بدهید