جایگاه ارتباطات در سازمانها از نقش حمایتی در نقش راهبردی توسعه یافته است. روایت یکپارچه، مدیریت بحران پیشدستانه، صدای رهبران، همکاریهای معتبر با اینفلوئنسرها و ادغام ارتباطات با سیاستگذاری و استراتژی، ستونهای اصلی آینده ارتباطات هستند.
در این مدل جدید، ارتباطات نقش یک اهرم ساختاری اعتماد و شهرت را دارد.
شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || سالها بود که ارتباطات سازمانی در نقش پشتصحنهای ظاهر میشد؛ تهیه بیانیه, افزایش دیدهشدن و مدیریت بحران زمانی که اشتباهات رخ میداد. اما اکنون محیط کسبوکار بهقدری پویا و پرنظارت شده که روابطعمومی نمیتواند در حاشیه باقی بماند. دههٔ آینده نقطهٔ تغییر است؛ جایی که ارتباطات به یک وظیفهٔ راهبردی کسبوکار تبدیل میشود, نه یک ابزار روابطعمومی.
اولین تغییر بزرگ, تبدیل «روایت» به «استراتژی» است. در عصر ازدحام محتوا, صرف دیدهشدن باعث ایجاد اعتماد نمیشود. برندها به یک روایت شفاف, منسجم و معتبر نیاز دارند که با اهداف کسبوکار, انتظارات مقرراتی و احساسات مشتری همسو باشد. این مهارت روایی به مزیت رقابتی تبدیل میشود و حتی میتواند به ظهور نقش جدیدی به نام Chief Reputation Officer منجر شود.
ارتباطات بحران نیز در حال دگرگونی است. شهرت در بهترین کمپین ساخته نمیشود, بلکه در بدترین لحظهها سنجیده میشود. یک خطمشی اشتباه یا یک پست وایرال میتواند برداشت عمومی را دگرگون کند. هیئتمدیرهها بهزودی مدیریت بحران را همانند ریسک مالی جدی خواهند گرفت. سازمانهایی موفق هستند که ساختار تصمیمگیری سریع, مسیرهای واکنش در لحظه و پلنهای عملیاتی واقعی داشته باشند.
صدای رهبران نیز قدرت تازهای پیدا کرده است. یک جمله مدیرعامل میتواند بازار را جابهجا کند, فرهنگ داخلی را تغییر دهد یا فضای سیاستگذاری را تحتتأثیر قرار دهد. دوران صحبتهای بدون فیلتر به پایان رسیده است. رهبران آینده باید با زمینه, اصالت و زمانبندی دقیق سخن بگویند و تیمهای ارتباطات نقش مشاوران راهبردی را ایفا خواهند کرد.
اکوسیستم اینفلوئنسرها نیز تغییر کرده است. برندها دیگر صرفاً «دسترسی بالا» نمیخواهند؛ آنها «اعتبار» میخواهند. همکاریهای بلندمدت, همراستایی ارزشی و روایتپردازی واقعی، آیندهٔ این حوزه را شکل میدهد.
دیگر تحول کلیدی, ادغام ارتباطات با سیاستگذاری و استراتژی سازمانی است. در صنایع درحالرشد یا مقرراتمحور, این سه حوزه بهطور مستقیم بر یکدیگر اثر میگذارند. روایت درست میتواند نگرش تنظیمگرها را تغییر دهد و تغییرات تنظیمگری میتواند مسیر کسبوکار را تعیین کند. شرکتهای پیشرو یک واحد یکپارچهٔ «هوش راهبردی» ایجاد خواهند کرد.
در داخل سازمانها, ارتباطات داخلی به یک اهرم مهم فرهنگسازی و حفظ نیرو تبدیل شده است. کارکنان سازمان را ترک نمیکنند چون تصمیمی گرفته شده؛ ترک میکنند چون آن تصمیم را نمیفهمند. ارتباط داخلی شفاف, اعتماد میسازد و آشفتگی را کاهش میدهد.
هوش مصنوعی نیز ابزارهای ارتباطات را متحول میکند؛ از تولید محتوا تا تحلیل احساسات و پایش ریسک. اما معنا, اعتماد و قضاوت انسانی همچنان جایگزینناپذیر است. برندهای موفق آنهایی خواهند بود که هوش مصنوعی را با هوش انسانی ترکیب کنند.
حقیقت این است: رهبران آیندهٔ ارتباطات، رهبران کسبوکار خواهند بود. آنها منتظر دستور نمیمانند؛ آنها دستور کار را میسازند. آنها در میز تصمیمگیری مینشینند, ریسکها را مدیریت میکنند, روایت میسازند و جهتگیری کسبوکار را شکل میدهند.
ارتباطات دیگر در مسیر تبدیلشدن به رهبری کسبوکار نیست— هماکنون به آن تبدیل شده است.
با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:
برای اطلاعات بیشتر درباره روابط عمومی و اخبار سازمانهای مختلف، میتوانید به وبسایت شارا مراجعه کنید.
…………… شارا را در لینکدین، اینستاگرام، فیسبوک و تلگرام دنبال کنید ……………
انتهای شارا/

نظر بدهید