شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || در نزدیک به یک دههای که افتخار داوری بخش رسانههای دیجیتال در جشنواره ملی روابط عمومی ایران را داشتهام، شاهد تحولی بودهام که بهراستی میتوان آن را نه صرفاً «پیشرفت فناورانه»، بلکه نوعی پوست اندازی تاریخی و هویتی در روابط عمومی کشور دانست. تغییراتی که رخ دادهاند، تنها در سطح ابزار و نرمافزار باقی نماندهاند؛ بلکه عمیقاً بنیانهای شناختی، فلسفی و راهبردی این حرفه را دگرگون کردهاند.
در سالهای نخست داوری، شاخصهای ارزیابی رسانههای دیجیتال عمدتاً در سه محور خلاصه میشد:
1. سئوی درونصفحهای و تحلیل ساختار فنی و طراحی سایتها،
2. سئوی برونصفحهای و بررسی کیفیت پیوندها و تعاملات رسانهای،
3. تجربه کاربری و کیفیت محتوای تولیدشده.
در آن دوران، چالشها در هر سه محور، گسترده و بنیادین بود. بسیاری از وبسایتها از نظر ساختار، محتوا و حتی زبان ارتباطی در سطح ابتدایی قرار داشتند و در قیاس با استانداردهای جهانی، راهی طولانی در پیش داشتند. اما امروز، با ظهور و گسترش هوش مصنوعی مولد، تقریباً دیگر چیزی به نام «سایت ضعیف» به معنای کلاسیک آن وجود ندارد. فناوری، بخش عمدهای از شکافهای دانشی و اجرایی را پر کرده و بسیاری از ضعفهای فردی و سازمانی را جبران نموده است. ابزارهایی که زمانی صرفاً در اختیار شرکتهای پیشرو جهانی بودند، امروز در دسترس روابط عمومیهای کوچک و محلی نیز قرار دارند.
اما در دل این پیشرفت دیجیتال، پدیدهای دیگر رخ داده است؛ پدیدهای که در نگاه نخست ممکن است نگرانکننده به نظر برسد، ولی در حقیقت نشانهی یک گذار تکاملی است. در حالی که ابزارهای نوین، عملکرد روابطعمومیها را در حوزههای دیجیتال ارتقا دادهاند، حوزههای سنتیتر همچون انتشارات چاپی، تولید خبر، گزارش نویسی و مصاحبه با افتی قابل توجه روبرو شدهاند. برخی این امر را نشانهای از ضعف نسل جدید روابط عمومیها میدانند، اما از منظر تحلیلی، این فروکاست، خود نشانهای از تغییر مرکز ثقل عملکرد روابط عمومیهاست.
روابط عمومی در ایران، در حال تغییر پوست است. این پوستاندازی از دهه ۱۳۸۰ آغاز شد؛ زمانی که آخرین تابلوهای خطاطی از دیوار روابط عمومیها پایین آمد و نخستین کامپیوترها در اتاقهای کار جایگزین شدند. یادم هست روزهایی را که همکاران از ترس ویروسی شدن سیستمها، روی مانیتور و کیسها را با روکش پلاستیکی میپوشاندند؛ همان روزها که واژهی «اینترنت» هنوز برای بسیاری مبهم بود. اما همان تغییر کوچک، آغاز یک زنجیرهی تحول بود؛ زنجیرهای که امروز به عصر هوش مصنوعی مولد و فناوریهای خودیادگیرنده رسیده است.
این تحول، نه یک افول، که یک دگردیسی ساختاری است؛ انتقال انرژی و خلاقیت روابط عمومی از قالبهای کماثر گذشته به بسترهای پویاتر، تعاملیتر و دادهمحور. در واقع، روابط عمومی ایران دیگر در پی «تولید صرف محتوا» نیست؛ بلکه در حال بازتعریف نقش خود به عنوان «معمار تعامل انسان و الگوریتم» است. همانگونه که روزگاری رسانهها با ظهور وب، مفهوم «خبر» را از انحصار چاپ بیرون آوردند، امروز هوش مصنوعی نیز مفهوم «ارتباط» را از قالب خطی و انسانی صرف، به قلمرو مشارکتی میان انسان و ماشین گسترش داده است.
در چنین فضایی، دیگر نمیتوان روابط عمومی را بدون درک و بهکارگیری هوش مصنوعی تصور کرد. از تحلیل افکار عمومی و پیشبینی بحرانها گرفته تا شخصیسازی پیامها، مدیریت محتوای چندزبانه، و حتی طراحی راهبردهای اقناعی مبتنی بر داده، همه و همه در حال پیوند خوردن با فناوریهای هوش مصنوعی هستند. این یک انتخاب نیست؛ بلکه ضرورتی تاریخی است.
روابط عمومی، اگر بخواهد در زیستبوم ارتباطی متحولشدهی امروز زنده و مؤثر بماند، ناگزیر باید با هوش مصنوعی یکی شود، نه صرفاً از آن استفاده کند. در این همزیستی جدید، انسان روابط عمومی باید به جای تمرکز بر کارکردهای تکراری، بر تفکر انتقادی، اخلاق حرفهای و طراحی روایتهای انسانی در دل ساختارهای فناورانه تمرکز کند.
بنابراین، به جای حسرت گذشته و دلبستگی به ابزارهای سنتی، زمان آن رسیده است که به این پوستاندازی خوشآمد بگوییم. روابط عمومی ایران، از اتاق خطاطی تا استودیوهای دیجیتال، و از تابلوهای کاغذی تا پردازشهای ابری، راهی دراز پیموده است. امروز، در آستانه عصر هوش مصنوعی مولد، ما نه شاهد پایان روابط عمومی، بلکه ناظر تولد دوبارهی آن هستیم؛ تولدی که شاید اینبار، نه با مرکب و قلم، بلکه با داده و درک انسانی معنا مییابد.
با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:
برای اطلاعات بیشتر درباره روابط عمومی و اخبار سازمانهای مختلف، میتوانید به وبسایت شارا مراجعه کنید.
انتهای پیام/

نظر بدهید