هوش مصنوعی صرفاً ابزار نیست، بلکه کنشگری نوظهور در تولید معناست. تاریخ نشان میدهد اطلاعات همواره قدرت را شکل داده است. روایتها عامل همکاری و سلطه بودهاند.
فناوری نوین امکان نظارت بیوقفه را فراهم کرده است. حقیقت کمیابتر از همیشه شده است.
نهادهای اصلاحپذیر ضامن بقا هستند. آینده بشر به مدیریت هوشمند اطلاعات وابسته است.
انسان با وجود پیشرفت علمی، همچنان گرفتار فریب اطلاعاتی است. روایتها همواره موتور همکاری اجتماعی بودهاند. هوش مصنوعی برای نخستینبار به تولیدکننده مستقل روایت تبدیل شده است. این تحول، توازن قدرت سیاسی و فرهنگی را دگرگون میکند. تنها نهادهای اصلاحپذیر میتوانند آینده را ایمن کنند.
نویسنده: یووال نوح هراری
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۴۰۴
منبع: اندیشکده رسانهای بیگ تینک
شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || تاریخ بشر سرشار از تناقض است. انسانها با سرعتی خیرهکننده دانش انباشته کردهاند، اما همزمان در برابر فریب، خرافه و روایتهایی که مسیر تمدنها را تعیین میکنند، آسیبپذیر باقی ماندهاند. از نخستین لوحهای گِلی تا نظامهای رسانهای جهانی امروز، همواره این ساختارهای انتقال ایدهها بودهاند که مشخص کردهاند جوامع چه چیزی بسازند، به چه چیزی باور داشته باشند و چگونه نابود شوند. به باور یووال نوح هراری، این تناقض در عصر هوش مصنوعی اهمیتی دوچندان یافته است.
او در آغاز میپرسد: اگر انسانها اینهمه باهوشاند، چرا در آستانه نابودی ایستادهاند؟ بشر توانسته به ماه برسد، اتم را بشکافد و رمز دیانای را کشف کند، اما با وجود این دستاوردها، با فروپاشی زیستمحیطی، خطر جنگی جهانی و فناوریای مواجه است که ممکن است از کنترل او خارج شود. پاسخ هراری این است که مشکل در ذات انسان نیست، بلکه در کیفیت اطلاعاتی است که انسان بر پایه آن تصمیم میگیرد.
به باور او، انسانها ذاتاً موجوداتی خردمندند، اما وقتی اطلاعات نادرست دریافت میکنند، تصمیمهای ویرانگر میگیرند. پرسش اصلی این است که چرا با وجود هزاران سال پیشرفت، کیفیت اطلاعات ما بهبود نیافته و چرا جوامع مدرن نیز همچون قبایل باستانی گرفتار توهم جمعی و ایدئولوژیهای مخرب شدهاند.
قدرت روایت و تولد هوش بیگانه
همکاری جمعی بدون روایت ممکن نیست. برای ساخت یک بمب اتم، دانستن قوانین فیزیک کافی نیست؛ میلیونها انسان باید با یکدیگر همکاری کنند. این همکاری نه با فرمولها، بلکه با داستانها شکل میگیرد. دین، ایدئولوژی، پول و حتی شرکتها همگی روایتهایی هستند که انسانها ساختهاند.
پول ارزش ذاتی ندارد؛ نه خورده میشود و نه نوشیده. ارزش آن حاصل باوری جمعی است. امروز حتی این کاغذ هم وجود ندارد و پول به دادههای دیجیتال تبدیل شده است، اما تا زمانی که اعتماد به روایت آن پابرجاست، نظام اقتصادی کار میکند.
هراری هشدار میدهد که اکنون برای نخستینبار در تاریخ، موجودی غیرانسانی قادر به تولید روایت شده است. هوش مصنوعی میتواند داستان، نظریه اقتصادی، موسیقی، تصویر و حتی نظامهای ارزشی تازه خلق کند. این وضعیت، بشر را وارد جهانی میکند که فرهنگ آن دیگر صرفاً زاده ذهن انسان نیست.
او پیشنهاد میکند به جای تعبیر «هوش مصنوعی»، از «هوش بیگانه» استفاده کنیم؛ زیرا این سامانهها به شیوهای عمل میکنند که برای ذهن انسان قابل پیشبینی نیست. نمونه بارز آن، پیروزی سامانه هوشمند بر قهرمان جهانی بازی گو است؛ جایی که هوش مصنوعی راهبردهایی را کشف کرد که ذهن انسان در طول دو هزار سال به آنها نرسیده بود.
فناوری اطلاعات و دگرگونی قدرت
هر تحول بزرگ در فناوری اطلاعات، جامعه را دگرگون کرده است. اختراع نوشتار در میانرودان با گل و نی آغاز شد، اما مفهوم مالکیت، مالیات و امپراتوری را متحول کرد. رسانههای جمعی در قرن بیستم نیز همزمان امکان دموکراسیهای گسترده و نظامهای تمامیتخواه را فراهم کردند.
در گذشته، حتی اقتدارگراترین حکومتها توان نظارت دائمی بر همه شهروندان را نداشتند. اما شبکههای اطلاعاتی نوین که بر هوش مصنوعی استوارند، بیوقفه فعالاند، استراحت نمیکنند و میتوانند حریم خصوصی را بهطور کامل از میان ببرند. این وضعیت، با طبیعت زیستی انسان ناسازگار است و فرسودگی روانی و اجتماعی ایجاد میکند.
اطلاعات غیرآلی و بحران حقیقت
هراری تأکید میکند که اطلاعات لزوماً حقیقت نیست. حقیقت کمیاب، پرهزینه و نیازمند نهادهایی است که برای کشف آن سرمایهگذاری کنند. اگر جهان با انبوهی از اطلاعات پر شود، حقیقت غرق میشود، نه اینکه خودبهخود آشکار گردد.
نظامهای سیاسی بزرگ همواره ترکیبی از اسطوره و دیوانسالاری بودهاند. اسطورهها انگیزه میدهند و دیوانسالاری نظم ایجاد میکند. مشکل زمانی آغاز میشود که نظامی فاقد سازوکار اصلاح خطا باشد. دموکراسیها به دلیل برخورداری از سازوکارهای اصلاحی، از نظامهای تمامیتخواه کارآمدتر بودهاند. اما هوش مصنوعی ممکن است این توازن را برهم بزند.
ضرورت نهادهای انسانی
به باور هراری، آینده هوش مصنوعی قابل پیشبینی دقیق نیست. راهحل، وضع قوانین خشک نیست، بلکه ایجاد نهادهای زندهای است که توان تشخیص و اصلاح خطاهای انسانی و ماشینی را داشته باشند. علم و دموکراسی نمونههایی از چنین نهادهاییاند که بر پایه اصلاح مستمر بنا شدهاند.
در پایان، او توصیهای فردی ارائه میدهد: همانگونه که انسان به رژیم غذایی توجه میکند، باید رژیم اطلاعاتی هم داشته باشد. ذهن انسان با اطلاعات ناسالم بیمار میشود. گاهی باید از مصرف اطلاعات فاصله گرفت، هضم کرد و پالایش ذهنی انجام داد.
با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:
برای اطلاعات بیشتر درباره روابط عمومی و اخبار سازمانهای مختلف، میتوانید به وبسایت شارا مراجعه کنید.
انتهای پیام/

نظر بدهید