این یادداشت نشان میدهد که محو شدن مرز میان تبلیغات، روابطعمومی و روزنامهنگاری، رسانهها را از نقش اصلی خود یعنی پاسخگو کردن قدرت دور کرده است. تمرکز مالکیت، همسویی سیاسی و سکوت در برابر خشونت، اعتبار رسانه را تهدید میکند و استقلال واقعی را به یک مسئله حیاتی تبدیل کرده است.
نویسنده: اروا مهدوی
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۴۰۴
منبع: گاردین
شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || بهنظر میرسد اکنون زمان کافی گذشته است تا بتوانم با خیال راحت یکی از احمقانهترین کارهایی را که در زندگیام انجام دادهام، بازگو کنم. نزدیک به یک دهه پیش، تصمیم گرفتم شغل پردرآمدم در حوزه تبلیغات را رها کنم تا وارد مسیر پرمخاطره روزنامهنگاری آزاد شوم. درباره درستی یا نادرستی آن تصمیم میتوان بحث کرد، اما حماقت واقعی در نحوه استعفای من بود. یادداشتی نسبتاً شرمآور درباره «شغل بیمعنایم در تبلیغات» نوشتم و بهصورت عمومی اعلام کردم که استعفا دادهام. رئیس من آن یادداشت را دید و طبیعتاً چندان خوشحال نشد.
این خاطره خجالتآور را مطرح میکنم، چون اخیراً زیاد به دلایل ترک دنیای تبلیغات فکر کردهام. شاید کلیشهای به نظر برسد، اما از فروختن چیزهایی که مردم به آن نیازی نداشتند خسته شده بودم. میخواستم کاری معنادار انجام دهم.
اما حقیقت این است که هرچند فروش لباس زیر یا نوشیدنی به انبوه مردم چندان الهامبخش نیست، با این حال از نظر اخلاقی بسیار شرافتمندانهتر از فروختن جنگ و نسلکشی به افکار عمومی است. تبلیغ مواد شوینده در آگهیهای کوتاه تلویزیونی، بهمراتب شریفتر از بزککردن سیاستمداران اقتدارگرا از طریق گزارشهایی است که بهنام بیطرفی، حقیقت را در لایهای از ابهام و توجیه پنهان میکنند.
روزنامهنگاران باید بدون ترس و بدون جانبداری کار کنند. چه در حوزه سیاست خارجی بنویسند و چه درباره فناوری، تمرکز اصلی باید حقیقت باشد، نه نزدیکی به صاحبان قدرت یا زیبا جلوهدادن چهره شرکتها و سیاستمداران.
با این حال، امروز در جهانی زندگی میکنیم که مرز میان تبلیغات، روابط عمومی و روزنامهنگاری بهشکلی خطرناک محو شده است. رسانههایی که زمانی محترم و مستقل بودند، به ابزار تقویت قدرت میلیاردرها تبدیل شدهاند و به تریبونهای راهبردی بدل شدهاند. سیاستمداران همانگونه به مردم فروخته میشوند که روزگاری محصولات مصرفی تبلیغ میشدند.
برای نمونه، در یکی از روزنامههای پرنفوذ آمریکا، یک کارتونیست برنده جایزه معتبر در اعتراض به خودداری این روزنامه از انتشار کارتونی انتقادی استعفا داد. چندی بعد نیز یک ستوننویس باسابقه کنار گذاشته شد، آن هم پس از اظهارنظر درباره سخنان نژادپرستانه یک چهره سیاسی. هرچند هنوز روزنامهنگاران متعهد بسیاری در آن رسانه فعالیت میکنند، اما پیوند منافع مالک آن با قدرت سیاسی، استقلال واقعی را زیر سؤال برده است.
مسئله فقط مماشات با سیاستمداران نیست؛ مسئله این است که رسانهها تصمیم میگیرند چه کسانی را انسانزدایی کنند و چه کسانی را محافظت نمایند. بهعنوان فردی فلسطینیتبار، کار در رسانه طی سالهای اخیر برای من دشوار بوده است. دشوار است وقتی شاهد ادامه کشتار در غزه و تشدید پاکسازی قومی در کرانه باختری هستید و همزمان ببینید رسانهها چگونه در این روند همدست میشوند.
بیش از دویست روزنامهنگار فلسطینی از آغاز جنگ تاکنون کشته شدهاند و سکوت بسیاری از رسانههای غربی در برابر این واقعیت، تکاندهنده است. این حجم از ویرانی بدون نقش رسانهها در انسانزدایی و توجیه خشونتها امکانپذیر نبود.
برای مثال، یکی از ادعاهای پررنگ و التهابآفرین پس از آغاز جنگ، داستان سر بریدن نوزادان بود؛ ادعایی که بعدها مشخص شد صحت ندارد، اما توسط برخی روزنامهنگاران بدون راستیآزمایی منتشر شد. هرچند بعدها عذرخواهیهایی صورت گرفت، اما آسیب اولیه وارد شده بود.
مالکیت رسانهها نیز بهطور فزایندهای در دست میلیاردرها متمرکز شده است و مدیریت تحریریهها در بسیاری موارد با گرایشهای سیاسی خاص همراستا شده است. این تمرکز قدرت رسانهای، استقلال تحریریهها را بهشدت تضعیف کرده است.
میدانم پیگیری اینکه کدام شرکت رسانهای در تملک کدام میلیاردر است و چه ارتباطی با قدرت سیاسی دارد، کار سادهای نیست. اما نتیجه روشن است: بهجای پاسخگو کردن قدرت، بخش بزرگی از رسانههای آمریکا و غرب، با آن همخوابه شدهاند.
پیش از آنکه مدیران محل کارم مرا به دفترشان فرا بخوانند، باید روشن بگویم اگر فکر میکردم رسانهای که در آن مینویسم بخشی از این مشکل است، هرگز این یادداشت را منتشر نمیکردم. هیچ نهادی بینقص نیست، اما رسانهای مستقل، بدون دیوار پرداخت، و متعهد به ارزشهای پیشرو، هنوز میتواند در برابر موج جهانی اقتدارگرایی بایستد.
این رسانه را نمیتوان خرید. استقلال دارد و مستقل عمل میکند. اگر بهدنبال تطهیر قدرت یا ثروتمندان بیمسئولیت هستید، اینجا جای شما نیست. اما اگر به اندیشه آزاد، بیان آزاد و رسانه آزاد باور دارید، حمایت از چنین رسانههایی حیاتی است.
آزادی بیان هرگز رایگان نبوده است، اما امروز بیش از هر زمان دیگری هزینه دارد.
با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:
برای اطلاعات بیشتر درباره روابط عمومی و اخبار سازمانهای مختلف، میتوانید به وبسایت شارا مراجعه کنید.
انتهای پیام/

نظر بدهید