هنر معناسازی موثر

مهدی باقریان کارشناس روابط‌عمومی – متخصصان روابط‌عمومی می‌توانند با تدوین راهبردهای یکپارچه ارتباطی، پیام یا پیام‌هایی را ارایه کنند که تعریفی معتبر از وضعیت موجود ارایه می‌دهد، امیدواری ایجاد می‌کند، با مردم در معرضِ خطر همدلی نشان می‌دهد و اطمینان می‌دهد که مقامات تمامی تلاش خود را برای به حداقل رساندن پیامدهای تهدید و بحران انجام می‌دهند. مسئولان باید توجه داشته باشند زمان زیادی برای ارایه چنین برداشت معتبری از خود ندارند.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی ایران (شارا)|| شکی نیست روابط‌عمومی نقشی کلیدی و غیرقابل انکار در نحوه ادراک ما از مدیریت بحران انرژی دارد و این کار تا حدی انجام می‌شود اما کاری که روابط‌عمومی‌ صنعت انرژی انجام می‌دهد باید چیزی فراتر از ارسال چند پیامِ سادهِ کلیشه‌ای در قالب‌ها و شکل‌های سنتیِ شناخته شده‌ی ناکارامد باشد.

در واقع برداشتی که صنعت انرژی از روابط‌عمومی ارایه می‌دهد یک برداشت ساده از روابط‌عمومی است؛ بدین‌معنا که تمایل دارند کار روابط‌عمومی را منحصراً تلاشی برای به دست آوردن مقداری تبلیغات و فضای رسانه‌ای از طریق انتشار برخی متون خبری معمول با هدف جلب حمایت و رضایت افراد کلیدی در سازمان بداند.

در حالی‌که همه ما می‌دانیم متخصصان روابط‌عمومی سازمان‌های عمومی بویژه صنعت نفت و گاز، میانجی‌های بی‌طرفی نیستند که صرفاً برای انجام و تحقق خواسته‌های مدیران سازمان خود تلاش می‌کنند.

برعکس، بازیگرانی هستند که در فرآیندهای شکل‌دهی فرهنگ محیطی، گفتمان عمومی و همچنین طراحی راهبردها و برنامه‌های یکپارچه ارتباطی (ایجاد توازن بین تلاش‌های ارتباطی) برای بالا بردن درک مردم از صرفه‌جویی منظم و مستمر در استفاده از انرژی و حلاجی سیاست‌گذاری‌های ناکارامدِ مقامات این حوزه‌ی بسیار مهم نیز دخیل هستند.

اگر می‌خواهیم اقدام‌های معناداری در این خصوص صورت گیرد، باید معناسازی که یک تلاش موثر روابط‌عمومی است در اولویت قرار گیرد. معمولا در یک بحرانی مانند بحران ناشی از سرمایِ کم‌سابقه و افزایشِ مصرف انرژی، انتظار این است که مسئولان تلاش کنند تا اطلاعاتی درست و معتبر و واقعی از آنچه در جریان است، چرایی آن و آنچه باید انجام شود به استحضار ملت برسانند.

اگر چنین اتفاقی بیفتد ما به این نتیجه می‌رسیم دولت‌ها‌، مدیران ارشد و متخصصان روابط‌عمومی، واقعیت‌های موجود که “بحران انرژی” از جمله‌ی آن است را درک کرده و در پی تدوین و استفاده علمی و عملی از استراتژی‌ها و توانمندی‌های ارتباطی برای مهار رویداد است و تنها در چنین صورتی ممکن است برنامه‌ها، وعده‌ها، ادعاها و تصمیم‌های آن‌ها برای مردم قابل فهم و قابل قبول باشد. در غیر این‌صورت سایر بازیگران موفق به تسلط بر فرآیند معناسازی شده و توانایی مقامات برای تصمیم‌گیری و مانور به شدت محدود می‌شود.

هر چند دشوار است در زمان وقوع یک بحران بتوانیم اطلاعات صحیح را فوراً در اختیار مردم قرار دهیم اما تدوین راهبردهای یکپارچه ارتباطی از انتشار روایت‌های متناقض نادرست که دشمن اعتماد عمومی است جلوگیری می‌کند.

متاسفانه فقدان چنین راهبردهایی همراه با ضعف اطلاع‌یابی و اطلاع‌رسانی در بحران‌های انرژی سبب می‌شود با کوه‌هایی از داده‌های خام مانند گزارش‌ها، شایعات و تصاویری مواجه شویم که ارایه تصویری منسجم از وضعیت و بحران موجود را به یک چالش بزرگ تبدیل ‌می‌کند.

بنابراین ارایه پیام‌های کلیدی به عموم مردم در قالب اطلاعات دقیق، واضح، عملی و قانع کننده مستلزم یک تلاش موثر روابط‌عمومی است. این تلاش‌های موثر روابط‌عمومی، بی‌اعتمادی به دولت در مواقع بحران را تا حدی کاهش می‌دهد.

راهبردهای یکپارچه ارتباطی که اصولا قبل از وقوع بحران‌ها و رویدادها تدوین و به‌طورِ مرتب آزمایش می‌شود تا کارامدی آن سنجیده شود با ترکیب ظرفیت‌های دیگر مانند حکمرانی خوب، اعتماد عمومی و مشروعیت به شکل‌دهی سیاست‌ها و گفتمان‌های عمومیِ قابل ِدرک و قابلِ اعتماد، ایجاد درک مشترک و اجماع گسترده و فرهنگ حمایتی منسجم کمک می‌کند.

متخصصان روابط‌عمومی می‌توانند با تدوین راهبردهای یکپارچه ارتباطی، پیام یا پیام‌هایی را ارایه کنند که تعریفی معتبر از وضعیت موجود ارایه می‌دهد، امیدواری ایجاد می‌کند، با مردم در معرضِ خطر همدلی نشان می‌دهد و اطمینان می‌دهد که مقامات تمامی تلاش خود را برای به حداقل رساندن پیامدهای تهدید و بحران انجام می‌دهند. مسئولان باید توجه داشته باشند زمان زیادی برای ارایه چنین برداشت معتبری از خود ندارند.

خلاصه اینکه موفقیت و اثربخشی دولت در کنترل یک بحران با معناسازی و ارتباط موفق و صادقانه با مردم امکان‌پذیر ‌می‌شود و این امر خواه‌ناخواه سبب افزایش و ارتقای سطح بالای اعتماد شهروندان به سازمان‌های عمومی و خدمت‌رسان می‌گردد.