شارا– همه درباره «ارتباط» سخن می گویند. آیا ارتباط چیز تازه ای است؟ مگر بشر از روز نخست ارتباط نداشته و اساسا ارتباط داشتن جزو عناصر مهم زندگی اجتماعی نیست؟
آن چه که شاید در این زمینه تازه است کشف حقیقتی بسیار زیر پا افتاده است، روشن شدن این مساله، که در ارتباطات «گیرنده پیام»[1] لااقل به اندازه فرستنده آن مهم است.
تا چندی پیش ارتباطات فقط از لحاظ فرستنده و سازنده خبر مورد توجه بود. سخنرانی که نطق ایراد می کرد، مولفی که کتابی می نوشت، شهریاری که فرمانی را توشیح می کرد، البته همه گرم کار «ارتباطی» خویش بودند. در دوران ارتباطات یعنی در روزگار ما مهمترین سوال این است: چه کسانی این نطق را می شنوند، آن کتاب را می خوانند و یا فرمان را درک می کنند؟ به علت این که فرستنده پیام و خود پیام نقش های اول و دوم را داشت، در کتاب های مربوط به ارتباطات همه صحبت این بود که چگونه باید سخن گفت، تا چه حد بلند و یا شمرده، چگونه باید نوشت و چگونه باید چاپ کرد. البته منکر اهمیت این نکات نمی توان شد. توجه این دقایق بر تاثیر پیام می افزاید لکن عناصری که سرنوشت پیامی را تعیین می کند جز این هاست. مهمترین شخصیت داستان به اصطلاح در آن سوی خط قرار دارد: گیرنده پیام. روزی که این عنصر کشف شد روابط عمومی قدم در مرحله تکامل نهاد.
اگر گیرنده پیام مشخص بشود و مامور روابط عمومی بداند پیام وی چگونه تلقی خواهد گشت آنگاه با اطمینان وسیله مناسب را انتخاب خواهد کرد.
|
نظر بدهید