نقش رسانه‌ها در جنگ‌ها؛ از تبلیغات کلاسیک تا جنگ سایبری و شبکه‌های اجتماعی
رسانه‌ها در جنگ‌ها نقش حیاتی در اطلاع‌رسانی، تأثیرگذاری بر افکار عمومی و اجرای عملیات روانی دارند.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی‌ ایران (شارا) || رسانه‌ها در شرایط جنگی یکی از عوامل کلیدی در اطلاع‌رسانی، شکل‌دهی افکار عمومی و حتی تأثیر بر تصمیمات سیاسی به‌شمار می‌روند. اطلاعات جنگی منتشر شده از طریق رسانه‌ها می‌تواند روحیه نظامیان و غیرنظامیان را تقویت یا تضعیف کند و در برخی موارد بر مسیر جنگ تأثیرگذار باشد.

برای نمونه، پوشش تلویزیونی جنگ ویتنام چنان تأثیری داشت که پس از عملیات تت، چارلز کرونکایت با صراحت وضعیت جنگ را تشریح کرد و رئیس‌جمهور جانسون را به گفت‌وگو واداشت (شهره به جملۀ مشهور «اگر کرونکایت را از دست بدهم، بخش میانهٔ آمریکا را از دست داده‌ام»).

با ورود فناوری‌های نوین، سرعت انتشار اخبار به‌شدت افزایش یافته و شبکه‌های اجتماعی نیز به رسانه‌ای تبدیل شده‌اند که افراد عادی می‌توانند روایت‌های خود از میدان نبرد را مستقیم منتشر کنند. از این‌رو، رسانه‌های نوظهور نقش متمایزی در جنگ‌های معاصر یافته‌اند و اثر آن‌ها می‌تواند فراتر از جبهه‌های نظامی جنگ باشد.

رسانه‌ها در جنگ‌های کلاسیک (جنگ جهانی اول و دوم)

در جنگ جهانی اول رسانه‌های جمعی و تبلیغات جنگی به شکلی فراگیر به کار گرفته شدند. دولت‌ها از انواع پوسترها، بروشورها، آگهی‌ها و فیلم‌های کوتاه برای تشویق مردم به بسیج و تدارک جنگ استفاده می‌کردند. برای مثال، در بریتانیا دفتر جنگ فیلم مستندی با عنوان «نبرد سم» (۱۹۱۶) منتشر کرد که میلیون‌ها نفر در هفته‌های نخست اکران آن را دیدند؛ اگرچه تصاویر خشن این فیلم باعث نگرانی عمومی نیز شد، اما تأثیر عمیقی بر افزایش درک مردم از واقعیت جنگ گذاشت.

در جنگ جهانی دوم، رقابت رسانه‌ای به سطح بی‌سابقه‌ای رسید: رژیم نازی با تأسیس وزارت تبلیغات و سانسور تمام‌عیار رسانه‌ها، تلاش کرد خشم مردم را از شکست‌های جنگ جهانی اول به غرور ملی تبدیل کند و با نشان دادن دستاوردهای نظامی و فرهنگی، انسجام داخلی را حفظ نماید.

متقابلاً متفقین از ستاد اطلاع‌رسانی جنگ (OWI) استفاده کردند و با ساختن فیلم‌های آموزشی نظیر «چرا می‌جنگیم» و پخش انیمیشن‌های تبلیغاتی (مثل حضور کاراکترهای کارتونی چون پوپ‌آی و دونالد داک در جبهه‌ها) مردم را برای ادامه مبارزه تشویق نمودند.

تصاویر جنگ (چه عکاسی و چه سینما) در این دوران به ابزاری موثر برای آگاه‌سازی یا انگیزش بدل شد: نمایشگاه‌های تصاویر دوره جنگ جهانی اول و فیلم‌های مستند جنگ جهانی دوم، جنگ را به جامعه نزدیک‌تر کرد.

تصویری تاریخی از خبرنگاران جنگ جهانی اول در دفتر فرماندهی نظامی برلین (۱۹۱۵). این عکس نشانگر آغاز نقش‌آفرینی گسترده خبرنگاران در پوشش جنگی است.

رسانه‌ها در جنگ سرد

در دوران جنگ سرد (۱۹۴۷–۱۹۹۱)، رسانه‌ها به‌عنوان ابزار اصلی نبرد ایدئولوژیک شرق و غرب عمل کردند. در این دوره، بیشتر رسانه‌ها شامل چاپ، رادیو و سپس تلویزیون بودند و به‌دلیل هزینه‌های بالای پخش، عمدتاً تحت کنترل دولت‌ها قرار داشتند.

رسانه‌های بلوک غرب اغلب از سیاست‌های ضدکمونیستی دولت‌های خود پیروی می‌کردند و جنگ سرد را تبلیغ می‌کردند؛ به‌عنوان مثال، کمپین «ترس سرخ» در آمریکا با شعارهایی مانند «مردن بهتر از سرخ شدن است!» از طریق پوسترها و فیلم‌ها مردم را از خطر کمونیسم می‌ترساند.

در مقابل، رسانه‌های اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای شرق نیز به تبلیغ تعالیم خود و سرکوب هرگونه گزارش انتقادی می‌پرداختند. علاوه بر این، رسانه‌ها به‌عنوان ابزاری در عملیات روانی فرامرزی به کار رفتند: رادیوهای غربی مانند «رادیو آزادی» و «صدای آمریکا» برنامه‌هایی را برای شنوندگان شرق بلوک غرب پخش می‌کردند تا تبلیغات دولت‌های کمونیستی را نقض کنند.

شوروی نیز از رادیوهای خود (شاید به‌ظاهر مستقل) برای پخش اخبار جهت‌دار و مشروعیت‌بخشیدن به سیاست‌های خود استفاده می‌کرد. به این ترتیب، رسانه‌های هر دو سو به شکل‌دهی افکار عمومی و حفظ خصومت نسبت به دشمن متقابل کمک کردند.

رسانه‌ها در جنگ‌های معاصر منطقه‌ای

عراق: در پوشش رسانه‌ای جنگ آمریکا با عراق (۲۰۰۳) کمبود گزارش‌های انتقادی و تبلیغات دولتی مشهود بود. یک مطالعه محتوایی در سال ۲۰۲۱ نشان داد رسانه‌های جریان اصلی آمریکا (مجلات «تایم» و «نیوزویک») در طول دوره منتهی به حمله ۲۰۰۳، به میزان قابل توجهی تکنیک‌های تبلیغاتی دولت را بازنشر کردند؛ به‌طوری که حدود ۶۵٪ از محتویات پوشش «تایم» و ۳۵٪ از «نیوزویک» حاوی پیام‌های تبلیغی دولت بود.

در نتیجه، برخی منتقدان از یک‌سو رسانه را متهم به تشدید دید منفی نسبت به جنگ کردند و از سوی دیگر دولت را مقصر دانستند که با تبلیغات گسترده می‌کوشید حمایت جهانی را جلب نماید. با وجود این، بسیاری از تحلیلگران معتقدند تصویر کلی عراق در رسانه‌ها چندان از واقعیت دور نبوده و اخبار منفی همان تجربیات واقعی خشونت و ناآرامی‌ها در عراق را منعکس می‌کرده است.

سوریه: نبرد اطلاعاتی در جنگ داخلی سوریه میان نظام بشار اسد و مخالفان آن جریان داشت. دولت سوریه رسانه‌های داخلی را به‌شدت سانسور کرد و خبرگزاری دولتی SANA جنگجویان مخالف را «عصابات تروریستی» نامید.

هم‌زمان شبکه‌هایی مثل الجزیره (وابسته به قطر) به نفع شورشیان گزارش می‌دادند و اعتراضاتی علیه سوگیری این رسانه منتشر شد.

از طرف دیگر، شبکه‌های اجتماعی نقش تاریخی در جنگ سوریه ایفا کردند: با گسترش فیسبوک، توئیتر و به‌ویژه ویدئوهای موبایلی، اصطلاحاً «جنگ یوتیوب» شکل گرفت به طوری که بین ژانویه ۲۰۱۲ تا سپتامبر ۲۰۱۳ بیش از یک میلیون ویدئو درباره جنگ سوریه در یوتیوب آپلود شد و صدها میلیون بازدید دریافت کرد.

این محتواها شامل صحنه‌های خشونت، شکنجه و قساوت بودند که گاهی نخستین اطلاعات درباره رویدادها را به مخاطبان بین‌المللی رساندند. با این وجود، در جنگ سوریه مانند بسیاری درگیری‌های مدرن، طرفین گاه اطلاعات جعلی یا بازپخش صحنه‌های مربوط به دیگر نبردها را منتشر می‌کردند تا دیگری را متهم نمایند.

افغانستان: پس از سرنگونی طالبان در سال ۲۰۰۱، رسانه‌های آزاد در افغانستان رشد چشمگیری یافتند و حدود ۵۴۳ رسانه محلی و ملی در این کشور فعال شدند.

فراهم نمودند. اما پس از بازگشت طالبان به قدرت در سال ۲۰۲۱، فضای رسانه‌ای منقبض شد: قوانین جدید طالبان منتشر کردن هرگونه گزارش انتقادی را ممنوع کرد و تقریباً همه خبرنگاران و مؤسسات رسانه‌ای مجبور به خودسانسوری شدند.

دستگیری و ضرب‌وشتم روزنامه‌نگاران منتقد، تعطیلی بسیاری از رسانه‌ها و فرار شماری از خبرنگاران از کشور، نشان از فشار شدید طالبان بر آزادی بیان داشت.

اوکراین: از آغاز تهاجم روسیه به اوکراین (۲۰۲۲)، جنگ اطلاعاتی بُعد جدیدی یافت. مقامات روسیه رسانه‌های مستقل را تحت سرکوب شدید قرار داده‌اند؛ به طوری که صدها خبرنگار مجبور به تبعید شده یا با اتهام «انتشار اخبار دروغین» روبه‌رو گشته‌اند و بیش از ۱۸ هزار وب‌سایت خبری مسدود شده است.

دولت روسیه از سوی دیگر، از شبکه‌های اجتماعی برای انتشار اخبار جعلی و تحریف‌شده استفاده می‌کند (برای مثال، القای افسانه «اوکراین نازی» یا تکذیب فجایع جنگ) به‌منظور تضعیف روحیه مخالفان و گیج کردن مخاطبان.

در مقابل، دولت و ارتش اوکراین هوشمندانه از رسانه‌های اجتماعی بهره بردند. انتشار سریع عکس‌ها و فیلم‌های مقاومت (مانند کلیپ کشاورزان اوکراینی که با تراکتور تانک‌های روسی را بکسل می‌کردند) در توئیتر و اینستاگرام بر روحیه حامیان اوکراین در جهان افزوده است.

مطالعات نشان داده حساب‌های رسمی اوکراین در توئیتر عمدتاً بر موضوعات مقاومت و ترغیب کمک‌های بین‌المللی متمرکز بوده و پیام همدلی با جوامع غربی را مخابره کرده‌اند.

غزه: در جنگ‌های اخیر غزه رسانه‌های سنتی غربی و شبکه‌های اجتماعی در کنار هم قرار گرفتند. پوشش شبکه‌های خبری آمریکایی و اروپایی عمدتاً بر روایت اسرائیلی تمرکز داشت و به ادراک سیاستمداران غربی و مخاطبان این کشورها جهت می‌داد

این امر باعث شد منتقدانی ادعا کنند که رسانه‌های اصلی غربی بر اولویت دادن به زندگی اسرائیلی‌ها (و تقلیل اهمیت قربانیان فلسطینی) استوار شده‌اند

از سوی دیگر، شبکه‌های اجتماعی نقش کلیدی در مستندسازی و تقویت همبستگی بین‌المللی ایفا کردند. هزاران ویدئو و تصویر توسط شهروندان فلسطینی از شرایط غزه منتشر شد و هشتگ‌هایی مانند #FreePalestine و #GazaUnderAttack میلیاردها بازدید روی تیک‌تاک، اینستاگرام و توئیتر پیدا کرد

این حضور گسترده کاربران عادی باعث شد روایت‌ها و صحنه‌هایی در فضای مجازی منتشر شود که رسانه‌های سنتی اغلب به آن نمی‌پرداختند. در عین حال، دولت‌های طرف درگیری با راه‌اندازی کمپین‌های تبلیغاتی در فضای آنلاین سعی کردند افکار عمومی را به سمت خود جذب کنند (مثلاً تصاویر قربانیان را برجسته یا دشمن را شیطان‌نمایی کردند)

رسانه‌های سنتی و دیجیتال

پیشینه جنگ‌ها نشان می‌دهد هر پیشرفت تکنولوژیک پیامدهای خاص خود را بر نبردها داشته است. دو قرن پیش از این، انتشار عکس (جنگ کریمه) و ساخت فیلم (نبرد سم) موجب افزایش آگاهی عمومی از واقعیت‌های جنگ شد؛ اما این روش‌ها متمرکز و عمدتاً در اختیار دولت‌ها یا مؤسسات بزرگ بود

رسانه‌های سنتی مثل روزنامه‌ها، رادیو و تلویزیون طی جنگ سرد عمدتاً دولتی یا تحت نظارت شدید حکومتی بودند و با توجه به هزینه‌های بالای پخش، شکل متمرکز داشتند

با ظهور اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، نقش شبکه‌های غیرمتمرکز پررنگ شد: امروز بیش از نیمی از جمعیت جهان کاربر شبکه‌های اجتماعی است و افراد معمولی نیز می‌توانند اخبار فوری را منتشر کنند

این رسانه‌های نوین اطلاعات را بلافاصله به دامنه وسیعی از مخاطبان می‌رسانند و صداهای جدید (مانند خبرنگاران شهروندی) را وارد جریان اطلاع‌رسانی می‌کنند

با این وجود، سهولت انتشار در فضای مجازی باعث شده است که «اطلاعات نادرست یا جهت‌دار» نیز با سرعت بالا پخش شود؛ از این‌رو همواره نیاز به راستی‌آزمایی و مقابله با پروپاگاندا افزایش یافته است.
رسانه به‌عنوان ابزار اطلاع‌رسانی، پروپاگاندا و عملیات روانی

در جنگ‌ها رسانه دو نقش متضاد را ایفا می‌کند: گاه اطلاع‌رسانی خالص، و گاه ابزار تبلیغات جنگی. دولت‌ها می‌کوشند از طریق رسانه دیدگاه خود را ارائه کنند و افکار عمومی را به سمت اهداف خود هدایت نمایند. در این‌باره جوزف گوبلز، وزیر تبلیغات نازی‌ها، نوشته است: «هدف تبلیغات در جنگ این است که مردم را به‌قدری عمیق به یک ایده متقاعد کند که در نهایت دیگر نتوانند از آن فرار کنند»

به همین منوال، رسانه‌ها در جنگ سرد و معاصر نیز برای تزریق پیام واحد و سرکوب دیدگاه‌های مخالف به کار رفتند. رسانه‌ها همچنین نقش مهمی در عملیات روانی بازی می‌کنند: مثلاً رادیوهای پنهان و جنگ روانی متقابل (همانند برنامه‌های بخش فارسی صدای آمریکا یا رادیو آذربایجان ایران) سعی دارند با پخش خبرهای مخالف احساسات شنوندگان را جهت‌دهی کنند

در کنار این، سانسور و فیلترینگ رسانه‌ای ابزاری دیگر است که در بسیاری از جنگ‌ها (از رژیم نازی تا حکومت طالبان) به‌منظور سرکوب اخبار ناگوار و کنترل روایت جنگ به کار می‌رود

منابع

theguardian.com
pbs.org
e-ir.info
bunkhistory.org
news.clemson.edu
npr.org
cpj.org
hrw.org
silkroadstudies.org
en.wikipedia.org
brookings.edu
researchgate.net

iemed.org

انتهای پیام/