شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || چستر بارنارد، از علمای مدیریت میگوید: «ارتباطات انسانی در سازمان، شکاف میان تمایل فرد به خدمت و هدف مشترک سازمان را پر میکند. در واقع، ارتباطات انسانی چسب شیرازه روابط فیمابین فرد و سازمان و اهداف آن است.» به نظر میرسد که ارتباطات انسانی در سازمانهای ما به دلیل آنکه مدیران درک و فهم درست و عمیقی از مفاهیم روابط عمومی و ارتباطات و مردمداری و … ندارند، امری غریبه و مغفول و حلقهای مفقوده است.
انسان به عنوان ارزشمندترین دارایی و سرمایه هر سازمان، دارای یکسری کنشها و واکنشهاست. متاسفانه در سازمانهای ما مفهوم انسان به درستی مورد توجه و عنایت قرار نمیگیرد. مثلا در کدام وزارتخانه ما در ساختمان ستادی آن، فرضاً امور اداری گزارشی به وزیر ارائه میدهند که مثلا امروز چند نفر از همکاران به دلایل مختلف بر سر کار حاضر نشدهاند؟ و کدام وزیر را سراغ دارید که به دو یا سه نفر از همکارانی که امروز به دلیل کسالت یا مشکل مالی و … در محل کار حاضر نشدهاند، دست به تلفن زده و شخصاً جویای اوضاع و احوال آنها شود؟ این تصویری که من توصیف کردم بیشتر به یک رؤیا میماند در سازمانهای ما اما چرا اینگونه است؟ چرا ارتباطات انسانی اینقدر در سازمانهای ما غریب و مظلوم است؟ کدام وزیر را سراغ دارید که در طول هفته دو یا سه روز را نهار در رستوران وزارتخانه و در کنار عموم همکاران باشد؟
به جهات مختلفی، متاسفانه ارتباطات انسانی در سازمانهای ما مبتنی شده بر زیرآبزنی، تملق، ریاکاری، چاپلوسی و پدر سوختهبازی. چرا؟! متولی ضبط و ربط ارتباطات انسانی در سازمان، قطعا روابطعمومی سازمان است. اما همین روابط عمومی هم با هزار جور مشکل ساختاری، بودجهای، اختیار و اعتماد دست و پنجه نرم میکند.
ارتباطات انسانی وقتی توسط مقامات مافوق در سازمان به درستی هدایت و رهبری نشود، به بیراهههای تاریک و خطرناکی کشیده میشود که یکی از آثار کشنده آن تخریب و نابودی احساس تعلق و احساس تعهد در سازمان است.
ارتباطات انسانی چیزی نیست جز حس و حال خوب مراودات و تعاملات سازنده درون سازمانی و برون سازمانی افراد به منظور سرعتبخشی و کیفیتبخشی به تحقق اهداف سازمان. ارتباطات انسانی پیوند دهنده دلها و قلبها برای ایجاد مهر و محبت و مودت و تقویتکننده حس وفاداری به سازمان است. ارتباطات انسانی، ایجاد همدلی و همفکری و همافزایی است برای ایجاد ارزش افزوده و ثروتآفرینی برای سازمان.
اگر نگاهی عمیق و دقیق به سازمانهای موفقی مانند اپل، بنز، آمازون، تویوتا و … داشته باشید، به خوبی متوجه میشوید که ارتباطات انسانی در این مجموعهها چقدر با کیفیت و تحت آموزشهای مستمر است. محبوبیت، برندینگ و سودآوری این شرکتها مدیون توجه و تمرکز به نقش مهم و استراتژیک ارتباطات انسانی است. آنان به خوبی دریافتهاند که ارتباطات انسانی، راز و رمز و سرچشمه تمام موفقیتهای سازمانی است که اگر دچار اختلال و پارازیت و اشکال شود، شالوده سازمان از هم میپاشد و همه چیز بر باد میرود و تنها یک پوسته ظاهری از سازمان میماند.
ارتباطات انسانی است که هویتبخش و شخصیتدهنده میباشد. ارتباطات انسانی دماسنج سازمان است. اگر حال ارتباطی در سازمان خوب باشد، سازمان مانند ساعت درست و دقیق کار میکند و اگر ارتباطات انسانی به سمت یارگیریها، موضعگیریها، سوگیریها و امیال و اغراض شخصی و حزبی تمایل پیدا کند، صد البته آنچه فدا خواهد شد منفعت عامه است. چون ارتباطات انسانی در سازمانهای ما موضوعی بیاهمیت محسوب میشود، بنابراین وزارتخانههای ما هر کدام به سویی میروند که در آنها نقطه «همپایانی» دیده نمیشود و این یکی از علل مهم ناکامی و عدم توفیق دولتهاست.
بنابراین، دولتمردان ما باید با نگاهی علمی و کارشناسی، رو به سوی تقویت و ارتقای ارتباطات انسانی در سازمانها بیاورند.
نوزده اردیبهشت 1404
انتهای پیام/
نظر بدهید