نادیده‌گرفتن نقش راهبردی روابط‌عمومی‌ در بحران‌های نظامی و اجتماعی ایران
محسن نقیلو کارشناس روابط عمومی

با سلام و عرض تسلیت؛

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی‌ ایران (شارا) || حملات تروریستی رژیم جعلی صهیونیستی در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، نه‌تنها زخمی عمیق بر پیکره ملت ایران وارد کرد، بلکه بار دیگر ناتوانی و آشفتگی ساختار اطلاع‌رسانی کشور را در مواجهه با بحران‌های بزرگ آشکار ساخت. در حالی که افکار عمومی تشنه‌ی دریافت اطلاعات شفاف، به‌موقع و مسئولانه بود، دستگاه‌های مسئول از ارائه‌ی پاسخ یکپارچه، مؤثر و اقناع‌کننده ناتوان ماندند. این وضعیت، پرسشی اساسی را پیش روی مدیران و تصمیم‌گیران قرار می‌دهد: چرا علم و فن روابط ‌عمومی هنوز در ساختار کلان اطلاع‌رسانی کشور، جایگاه راهبردی و قابل اعتماد نیافته است؟

نشانه‌های آشفتگی در نظام اطلاع‌رسانی

در شرایطی که ملت ایران در سوگ حملات تروریستی ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ به سر می‌برد، انتظار می‌رود نظام اطلاع‌رسانی کشور با انسجام، سرعت و شفافیت عمل کند و مرهمی بر زخم‌های روانی و اجتماعی این حادثه تلخ باشد. با این حال، آنچه در ساعات و روزهای پس از حادثه مشاهده شد، نه انسجام خبری بلکه پراکندگی، تناقض‌گویی و سردرگمی افکار عمومی بود. این وضعیت، بار دیگر مسئله نادیده‌گرفتن نقش راهبردی روابط‌عمومی‌ها را در نظام تصمیم‌سازی و اطلاع‌رسانی کشور برجسته می‌سازد؛ حوزه‌ای که به‌رغم برخورداری از دانش، تجربه و ظرفیت تخصصی، همچنان از سوی نهادهای تصمیم‌گیر به حاشیه رانده می‌شود و بیشتر در نقش تشریفاتی و تبلیغاتی ظاهر می‌گردد.

در فقدان یک چارچوب حرفه‌ای برای مدیریت بحران‌های اطلاعاتی، مخاطب ایرانی با امواجی از اخبار تأییدنشده، شایعات و روایت‌های متناقض مواجه می‌شود. این وضعیت، نه‌تنها به اعتماد عمومی آسیب می‌زند، بلکه میدان را برای عملیات روانی دشمن نیز هموار می‌سازد. تحلیل این رخدادها نشان می‌دهد که روابط‌عمومی در ایران هنوز به‌عنوان یک عنصر کلیدی در مواجهه با بحران‌ها شناخته نشده و جایگاه واقعی خود را در معماری حکمرانی رسانه‌ای نیافته است.

در ادامه به برخی نشانه‌های آشفتگی در نظام اطلاع‌رسانی اشاره می‌شود:

۱. بی‌توجهی به مرجعیت رسانه‌ای: در غیاب یک منبع واحد و معتبر، شاهد انتشار اخبار متناقض، شایعات، و سردرگمی افکار عمومی هستیم؛ وضعیتی که به‌سرعت اعتماد اجتماعی را فرسایش می‌دهد.

۲. نبود سخنگوی واحد: در شرایط بحرانی، حضور یک سخنگوی حرفه‌ای و مورد وثوق برای ارائه اطلاعات هماهنگ، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت حیاتی است. غیبت چنین جایگاهی، نظام اطلاع‌رسانی را دچار پراکندگی و فقدان انسجام می‌کند.

۳. غفلت از سلامت روان جامعه: اطلاع‌رسانی ناکارآمد، علاوه بر آسیب به جریان رسمی اطلاعات، به شکل‌گیری اضطراب و نگرانی گسترده در میان شهروندان منجر می‌شود؛ مسئله‌ای که در شرایط جنگی و اضطراری، پیامدهای اجتماعی گسترده‌ای دارد.

۴. مدیریت‌نکردن شایعات و اخبار جعلی: در خلای اطلاعات رسمی، شبکه‌های غیررسمی و غیرمعتبر، با سرعت شایعات و فیک‌نیوزها را منتشر می‌کنند. کنترل این فضا تنها از طریق ارتباطات حرفه‌ای، سریع، و قابل اعتماد ممکن است.

۵. دسترسی ناقص به اطلاعات حیاتی: آمار شهدا، مجروحان، وضعیت مناطق آسیب‌دیده و جزئیات رویدادها باید به‌صورت شفاف و به‌موقع در اختیار رسانه‌ها و مردم قرار گیرد تا زمینه برای تحلیل‌های نادرست و اضطراب‌آفرین فراهم نشود.

پراکندگی منابع اطلاع‌رسانی؛ آفتی برای انسجام ملی

در فقدان یک مرجع اطلاع‌رسانی متمرکز، نهادهای متعدد از جمله ستاد کل نیروهای مسلح، سپاه، هلال احمر، صدا و سیما، وزارت خارجه، اورژانس، فرودگاه‌ها، دولت، سازمان انرژی اتمی، افراد و حتی دانشگاه‌ها، هر یک به‌صورت مستقل اقدام به اطلاع‌رسانی و اظهارنظر می‌کنند. این پراکندگی، نه‌تنها به ازهم‌گسیختگی روایت رسمی دامن می‌زند، بلکه اعتبار نظام اطلاع‌رسانی کشور را به‌شدت تضعیف می‌کند.

روابط‌عمومی؛ تخصصی مغفول، نه ابزار تبلیغاتی

در چنین شرایطی، این پرسش پررنگ‌تر از همیشه به میان می‌آید: چرا نقش روابط‌عمومی‌ها در چنین حوادثی نادیده گرفته می‌شود؟ چرا این تخصص، همچنان صرفاً به صدور بیانیه، نصب بنر، و تنظیم خبر در پورتال‌های اداری و غیر اداری تقلیل یافته است؟

روابط‌عمومی حرفه‌ای، بازوی استراتژیک هر نهاد در مواجهه با بحران است؛ نه صرفاً ابزار تبلیغاتی بلکه مسئول مدیریت افکار عمومی، شفاف‌سازی بحران، اعتمادسازی و هماهنگ‌سازی جریان اطلاعات میان نهادها، رسانه‌ها و مردم. در مدل‌های پیشرفته‌ی مدیریت بحران، روابط‌عمومی‌ها نقش محوری در ستاد اطلاع‌رسانی بحران ایفا می‌کنند. آن‌ها با استفاده از تکنیک‌های علمی ارتباطات، روایت بحران را مهار، مدیریت و هدایت می‌کنند؛ بدون آن‌که واقعیت را قربانی منافع آنی کنند.

یک پیشنهاد عملی

در مواجهه با بحران‌های ملی، باید ستاد اطلاع‌رسانی واحد و یکپارچه با مشارکت نهادهای ذی‌ربط و هدایت متخصصان روابط‌عمومی شکل گیرد. سخنگوی این ستاد باید آموزش‌دیده، آگاه، و دارای اختیارات لازم باشد تا بتواند بحران را در سطح رسانه‌ای و روانی مهار کند.

روابط‌عمومی را جدی بگیریم

این حوزه، یک دانش علمی، یک تخصص حرفه‌ای و یک ظرفیت استراتژیک است که می‌تواند در بحران‌ها، کشور را از آشفتگی نجات دهد. فقدان اعتماد به روابط‌عمومی، تنها منجر به بحران‌های ثانویه‌ای چون بی‌اعتمادی، شایعه‌پراکنی و تضعیف انسجام اجتماعی خواهد شد. زمان آن رسیده است که از روابط‌عمومی، تنها به‌عنوان ابزار تبلیغات عبور کنیم و آن را به جایگاه واقعی‌اش در راهبردهای ملی برگردانیم.

#روابط_عمومی_در_متن

#سال_هوش_مصنوعی

انتهای پیام/