شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || در جهانی که اعتماد اجتماعی در تلاطمِ بحرانهای ارتباطی، سیاسی، و فرهنگی فرسایش یافته، پنجمین اجلاس روز جهانی روابطعمومی در ایران با محور قرار دادن چهار عنصر کلیدی «همدلی»، «بازسازی اعتماد»، «روایتمحوری و روایتسازی»، و «کنش حرفهای و فکری» تلاش کرد تا مسیر جدیدی برای احیای نقش روابطعمومی بهمثابه یک نیروی اخلاقی، انسانی و آیندهنگر ترسیم کند.
۱. همدلی؛ جوهرهی بازتعریف روابطعمومی انسانی
در این مدل، همدلی صرفاً یک احساس گذرا نیست؛ بلکه شالودۀ معرفتی هر کنش ارتباطی محسوب میشود. روابطعمومی، هنگامی معنا مییابد که از گفتمان عمودی «از بالا به پایین» فاصله گرفته و خود را در دل زیستجهان مخاطبان بازتعریف کند. همدلی در اینجا یک روش نظاممند است: دیدن واقعیت از منظر مردم، شنیدن بیقضاوت صدای آنان، بازتاب صادقانۀ دغدغههایشان و سرانجام، مشارکت در ساختن آیندهای مشترک.
به بیان دیگر، همدلی زبان مشترک میان سازمان و جامعه است؛ زبانی که تجربههای انسانی را قابل ترجمه، اعتماد را قابل بازسازی و گفتوگو را قابل تداوم میکند. روابطعمومیای که این زبان را بهکار گیرد، نهتنها برای مردم سخن میگوید، بلکه با مردم و از درون مردم سخن میگوید و بدینسان، پایههای مشروعیت و پذیرش اجتماعی خود را استحکام میبخشد.
۲. بازسازی اعتماد؛ بازیابی پیوندهای اجتماعی
در موقعیتهای ترومایی – از جنگ و بلایای طبیعی تا فروپاشیهای اعتماد عمومی – روابطعمومی باید نخست با «مستندسازی صادقانه رنج انسان» شروع کند و سپس با روایتگری دقیق، فرایند بازسازی اعتماد را هدایت کند.
در مدل اجلاس، همدلی درگاه ورود است، اما مقصد نهایی، اعتمادِ بازآفرینشدهای است که بر ستونهای شفافیت، پاسخگویی و حضور کنار مردم استوار میشود. این اعتماد محصول وعدههای پرآبوتاب نیست؛ بلکه حاصل زنجیرهای چهارگانه است: شنیدن فعال، روایتسازی صادقانه، شفافسازی مستمر و همراهی میدانی در لحظههای بحران. اگر روابطعمومی از این چرخه غافل بماند، به سازوکاری بروکراتیک و بیروح فرو میکاهد.
بازسازی اعتماد فرایندی چندلایه است که به اخلاق ارتباطی، ابزارهای فناورانه، سرمایه اجتماعی و جسارت روایت حقیقت نیاز دارد. چنین روایتی فقط در جنگ یا سیاست کارساز نیست؛ در بحران کرونا، زلزله یا کمبود آب نیز میتواند امید بیافریند، انسجام اجتماعی را تقویت کند و مسیر گذار از اضطراب به بازسازی را هموار سازد.
۳. تعیین و حفظ مرزهای حرفهای، اخلاقی و ارتباطی
در روابطعمومی حرفهای، تشخیص و صیانت از مرزبندی سهگانهٔ حرفهای، اخلاقی و ارتباطی ضرورتی بنیادین است؛ مرزهایی که با ایجاد اعتماد عمومی، از تضییع حقوق ذینفعان و خدشه به اعتبار سازمان جلوگیری میکنند.
نخست، مرز میان حقیقت و تبلیغ باید به درستی رعایت شود؛ روایت سازمانی نباید با بزرگنمایی غیرمستند جای حقیقت را بگیرد.
دوم، توازن میان منافع سازمان و حقوق مخاطب اهمیت دارد؛ پیامرسانی باید در راستای اهداف راهبردی باشد اما نه به قیمت نادیده گرفتن حق آگاهی و کرامت مخاطبان.
سوم، مرزبندی میان شفافیت و محرمانگی نیازمند سیاست روشن دسترسی به اطلاعات است؛ شفافیت اصل است مگر آنجا که افشای جزئیات به منافع مشروع سازمان یا امنیت ذینفعان آسیب بزند.
همچنین، گفتوگو با مخاطبان باید اقناع مبتنی بر استدلال باشد نه دستکاری روانی؛ و متخصص روابطعمومی باید از هرگونه تعارض منافع شخصی بپرهیزد تا استقلال حرفهای محفوظ بماند. برای مدیریت این مرزها، تدوین کُد اخلاقی، آموزش مستمر کارکنان درباره قوانین رسانهای و حریم خصوصی، فرآیند راستیآزمایی محتوا، پایش بازخورد مخاطبان و تشکیل کمیته مشورتی اخلاقی توصیه میشود. مرزبندی صحیح مانعی برای خلاقیت نیست؛ بلکه سازوکاری است که صداقت، احترام و مسئولیتپذیری را در تمامی فعالیتهای روابطعمومی تضمین کرده و سرمایه اجتماعی سازمان را حفظ و تقویت میکند.
۴. روایتمحوری و روایتسازی؛ نبردی در میدان ذهنها
امروز «روایت» دیگر صرفاً وسیلۀ انتقال پیام نیست؛ سلاحی راهبردی است که میتواند موازنههای قدرت را در میدان افکار عمومی جابهجا کند. همانگونه که بررسی نقش شبکه الجزیره در جنگ ۱۲روزه نشان داد، رسانهها و روابطعمومیها از روایتگریِ منفعل عبور کرده و به روایتسازیِ فعال رسیدهاند. در مدل اجلاس، «روایتمحوری» و «روایتسازی» نهتنها بُعد رسانهای، بلکه لایهای معرفتی دارند: هر کنش یا حتی سکوت سازمان، بهمعنای تولید روایتی تازه است.
فقدان روایت منسجم و باکیفیت خلائی ایجاد میکند که رقبا بهسرعت آن را با داستانهای آمیخته به ترس و اضطراب پُر میکنند. سازمان یا رسانه وابسته، بدون روایت مستقل، در تندباد ارتباطات دوام نمیآورد؛ ازاینرو، مدل اجلاس این مؤلفه را حلقۀ واسط میان «بازسازی اعتماد» و «کنش حرفهای» قرار میدهد، زیرا بدون روایت قدرتمند هیچ راهبرد ارتباطی پایداری نخواهد داشت.
سرانجام، روایت نقش حافظۀ جمعی را ایفا میکند: اگر ما داستان خود را تعریف نکنیم، دیگری آن را بهنفع خویش خواهد نوشت. این روایت باید انسانی، مسئولانه، دقیق و چندبُعدی باشد؛ جایی که تصویرها، تیترها و لحن روابطعمومی همچون قطعات یک پازل کنار هم مینشینند، هویت ارتباطی سازمان را میسازند و از سرمایه اجتماعی آن پاسداری میکنند.
۵. کنش حرفهای و فکری؛ شکلدادن به آینده روابطعمومی
در لایۀ پایانی این مدل، جایگاه روابطعمومی به سطح «کنش حرفهای و فکری» ارتقا مییابد؛ نهادی چندصدایی، اخلاقمحور و راهبردی که فراتر از وظیفۀ اطلاعرسانی عمل میکند و مسئولیت «معماری گفتوگوی اجتماعی» را بر عهده میگیرد.
سخنانِ مطرحشده در اجلاس، همگی این چشمانداز را تأیید کردند: روابطعمومی باید از تبلیغاتگرایی و انتقال یکسویۀ پیام عبور کرده و به معناپردازی فعال، سیاستگذاری ارتباطی و جریانسازی فرهنگی روی آورد. چنین نهادی به جای دنبالهروی از موجهای زودگذر، خود باید خالق و جهتدهندۀ گفتمان عمومی باشد.
بدینسان، «کنش حرفهای و فکری» نقطۀ اوج مدل اجلاس است؛ نقطهای که در آن روابطعمومی از «ابزار سازمان» فراتر میرود و به «کنشگر تحول اجتماعی» بدل میشود.
چکیده مدل مفهومی اجلاس بر پایه یک زنجیره معنادار چهارمرحلهای استوار است:
همدلی → بازسازی اعتماد → روایتمحوری → کنش حرفهای
در این چرخه، روابطعمومی از یک بازوی تبلیغاتی به نیرویی اخلاقی و اندیشهورز ارتقا مییابد؛ نهادی که مأموریتش تنها حفاظت از سازمان یا شرکت نیست، بلکه پاسداری از حقیقت، کرامت انسانی و سرمایه اجتماعی است. این مدل، فراخوانی است برای بازگشت به ریشههای اصیل حرفه: انسانمحوری، گفتوگومداری، روایتسازی خلاق و آیندهنگری مسئولانه. اگر سازمانها این چارچوب را بهطور نظاممند به کار گیرند، روابطعمومی میتواند نهفقط در ایران بلکه در عرصۀ جهانی الگویی تازه از ارتباطات اخلاقی، هوشمند و تحولآفرین ارائه کند
با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:
انتهای پیام/
نظر بدهید