روابطعمومی در آستانه مدل عملیاتی جدیدی قرار دارد که بر یکپارچگی جهانی، مهارتافزایی مستمر و سواد فرهنگی بنا شده است. تجربه صنایع دیگر نشان میدهد موفقیت در این گذار نه با کاهش هزینه، بلکه با اعتماد، یادگیری و حکمرانی شفاف حاصل میشود.
شرکتهایی که تیمهای فرامرزی را شریک راهبردی بدانند، در مدیریت ریسک، کیفیت و پیچیدگیهای جهانی پیشرو خواهند بود.
نویسنده: آنجلا چیتکارا
تاریخ انتشار: ۱۰ دسامبر ۲۰۲۵
منبع: پیآرویک
شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || مدل عملیاتی آینده روابطعمومی بر سه ستون استوار خواهد بود: یکپارچگی واقعی، مهارتافزایی مستمر و سواد فرهنگی. آنچه امروز صنعت روابطعمومی تجربه میکند، مرحلهای است که پیشتر دیگر حوزههای خدمات حرفهای از آن عبور کردهاند. تحولات اخیر در بازار جهانی نشان داد که ساختار سنتی ارائه خدمات دیگر پاسخگوی انتظارات مشتریان نیست.
امروز مشتریان خواهان ارائه یکپارچه خدمات، توان مشاورهای عمیقتر و تیمهایی هستند که بتوانند بدون اصطکاک میان بازارها، مناطق زمانی و فرهنگها فعالیت کنند. این تغییر، ادامه منطقی این واقعیت است که نیروی انسانی در کشورهای نوظهور، صرفاً نقش اجرایی ندارد و صنعت باید مدل بعدی خود را بسازد.
این گذار، هرچند برای بسیاری دردناک بوده و با تعدیل نیرو همراه شده است، اما نشانهای از یک تغییر ساختاری عمیق در کل صنعت است. تجربه دیگر صنایع نشان میدهد که عبور موفق از این مرحله نه با کاهش هزینه، بلکه با اعتماد، فرهنگ سازمانی یادگیرنده و سرمایهگذاری پایدار در نیروی انسانی ممکن میشود.
نمونههای موفق نشان دادهاند زمانی که سازمانها بر سواد فرهنگی، انسجام تیمی و یادگیری مداوم تمرکز میکنند، نیروی انسانی از نقشهای صرفاً اجرایی به نقشهای مبتنی بر قضاوت حرفهای و مشاوره راهبردی ارتقا مییابد. همین تحول بود که در گذشته حتی ساختارهای سنتی و مدلهای درآمدی دیرپا را به چالش کشید و صنعت را وادار به تطبیق کرد.
امروز موفقیت یک شرکت روابط عمومی به توان آن در یکپارچهسازی تخصصها در بازارهای مختلف، رشتههای گوناگون و مناطق زمانی وابسته است. مشتریان به زمینه، انسجام و سرعت اهمیت میدهند و انتظار دارند تیمها همچون یک واحد منسجم عمل کنند، ریسکها را پیشبینی کرده و در لحظات حساس، مشاوره شفاف ارائه دهند.
در این میان، بازارهای نوظهور نقش راهبردیتری مییابند. حفظ نیروی انسانی در این بازارها تنها با پرداخت مناسب ممکن نیست؛ سواد فرهنگی، عدالت حرفهای، فرصتهای یادگیری و برند کارفرمایی الهامبخش، عوامل تعیینکنندهاند. در غیر این صورت، خروج نیروها به خروج دانش نهادی میانجامد.
تا سال ۱۴۰۵، شرکتهایی که همچنان تیمهای فرامرزی را صرفاً مجری بدانند، با افت کیفیت، افزایش ریسک و چالش جدی در نگهداشت نیرو مواجه خواهند شد. در مقابل، سازمانهایی که این تیمها را شریک راهبردی بدانند، آمادگی بیشتری برای مدیریت پیچیدگیهای جهانی خواهند داشت.
رشد نقش بازارهای نوظهور نیازمند ارتقای مهارتها در هر دو سوی همکاری است. تفاوتهای اخلاقی، مقرراتی و حرفهای میان کشورها ایجاب میکند نیروها از سطح فنی به سطح مشاورهای و تحلیل ریسک ارتقا یابند. بدون سواد فرهنگی، حتی تعریف درست مسئله نیز دشوار میشود.
در صنعتی جهانیشده، قدرت واقعی از تنوع دیدگاهها میآید. این قدرت تنها زمانی بالفعل میشود که نظامهای آموزشی، فرایندهای مشترک، استانداردهای شفاف و چرخههای بازخورد روشن وجود داشته باشد. فناوری میتواند سرعت را افزایش دهد، اما جایگزین اعتماد، زمینه و پاسخگویی نمیشود.
با گسترش کاربرد سامانههای هوشمند، اهمیت قضاوت انسانی و سواد فرهنگی دوچندان شده است. تا سال ۱۴۰۵، شرکتها به چارچوبهای حکمرانی فرامرزی نیاز خواهند داشت که بر شفافیت، مسئولیتپذیری و مدیریت ریسک استوار باشد و همزمان منافع مشتریان و نیروی انسانی را پوشش دهد.
پیشبینی
تا سال ۱۴۰۵، شرکتهای موفق روابطعمومی آنهایی خواهند بود که مدلهای جزیرهای را کنار گذاشته و بهسوی تیمهای یکپارچه جهانی، مهارتافزایی مداوم، سواد فرهنگی و حکمرانی شفاف حرکت کنند. این مسیر مستلزم سرمایهگذاری پایدار در آموزش و توسعه و ادغام واقعی تیمها در سطح جهانی است.
با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:
برای اطلاعات بیشتر درباره روابط عمومی و اخبار سازمانهای مختلف، میتوانید به وبسایت شارا مراجعه کنید.
انتهای پیام/

نظر بدهید