ما روابط‌عمومی‌ها قلب سازمانیم؛ نکند بشکنیم

نعمت اله آرمان نیا، کارشناس روابط‌عمومی – ما متصدیان فعلی روابط‌عمومی، مقید باشیم که انگیزه بگیریم و انگیزه بدهیم، درس بخوانیم و مشوق مطالعه باشیم، دانش خود را به روز کنیم و دیگران را نیز به این کار ترغیب؛ اخمهای‌مان را باز کنیم و بخواهیم که کسی اخم نکند و... لبخند بزنیم، لبخند، داروی فراموش شده عصر کنون ...

 شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)|| روابط‌عمومی بیشتر با احساس سر و کار دارد؛ مرکز احساسات و قلب سازمانهاست؛ ممکن است خش بردارد، ریش شود، متولیان امر به ویژه مدیران مواظب باشند.
 
 در سالهای اخیر این همه رسانه، این همه خبر از ناحیه روابط‌عمومیها-روزی هزاران مورد- نشان دهنده رشد و توسعه روابط‌عمومی و پاسخگویی در سازمانها و در بین مدیران است.
 
 ما روابط‌عمومی ها اکثرا یک نفریم، اما ارتش یک نفره؛ شبانه روز تلاش می کنیم، دغدغه داریم؛ با مردم همراهیم، حرفشان را گوشیم، و در اصل “مدعی العموم” داخل سازمانیم؛ رسانه ها و افکار عمومی را تا پاسی از شب رصد می کنیم، تعطیلی نداریم، بماند اینترنت شخصی و تلفن شخصی و خودروی شخصی و مشکلات خانوادگی از بابت کارهای شبانه روزی روابط‌عمومی؛ منتی نداریم فلسفه وجودی ما این است؛ این کارها را می کنیم، از زندگی خود می زنیم فقط برای پیشبرد امور، تا کار مردم و سازمان زمین نماند.
 
 ما علاوه بر روابط‌عمومی شبانه روزی، امور فرهنگی، و تعدادی امور دیگر اداری را نیز سامان می دهیم؛ پیش می آید از یک طرف اخم مدیران را متحمل شویم و از طرف دیگر تندی های مراجعان را به جان می خریم؛ کارهایی انجام می دهیم به زعم بعضی ها متضمن کسر شأن؛ پلاکارد می چسبانیم، عکس می گیریم، آخرها و در حاشیه جلسات می نشینیم، همیشه پشت صحنه ایم، زخم زبان می شنویم، کنایه می خریم، گاهی به مجیزگویی مدیران متهم می شویم و گاهی بازخواست می شویم که چرا بدون اجازه و هماهنگی اقدامی کرده ایم؛ مقصودمان از هر کدام از اقدامات، “اطلاع” است، اطلاع از مردم و به مردم؛ هر چه هست، کار می کنیم، دغدغه داریم که نکند خشی به رنگ خوب سازمانمان بیفتد؛ یا خاری در پای احدی از عموم فرو رود. در کنار ما اکثر واحدها کارشان به ساعات رسمی اداری محدود می شود، و اتفاقا کار روابط‌عمومی بعد از ساعت اداری تازه اوج می گیرد!
 
 اکثر ما مشکلات صنفی داریم، خیلی از دوستان ما دغدغه تبدیل وضعیت استخدامی دارند، امکانات ندارند، تخصص دارند اما ارتقای شغلی برای خود متصور نیستند؛ لذا برای آینده مان نیاز به توجه، حمایت و درک متقابل مدیران داریم.
 
 یک سوزن هم به خود بزنیم؛ درست است که کرونا به دور شدنمان از هم دامن زده؛ جلسات روابط‌عمومی ها برگزار نشده، از نزدیک همدیگر را نمی بینیم، ارتباطمان مجازی شده و سرد، اما مشوق فضای همدلانه، حمایت گرانه، دوستانه و سرشار از امید و احساس و انگیزه باشیم؛ دست همدیگر را بگیریم، قوی بین خودمان را تقدیر کنیم، از او ایده بگیریم، و او که قدمهایش را آهسته تر بر می دارد را حمایت و تشویق کنیم.
 
 بیاییم کاری کنیم که دیگران به حالمان غبطه بخورند، همکاران بقیه قسمتهای اداری آرزویشان این باشد که روزی در سنگر روابط‌عمومی کار کنند. چرا باید ما را کارمند درجه دو تصور کنند؟
 
 ما متصدیان فعلی روابط‌عمومی، مقید باشیم که انگیزه بگیریم و انگیزه بدهیم، درس بخوانیم و مشوق مطالعه باشیم، دانش خود را به روز کنیم و دیگران را نیز به این کار ترغیب؛ اخمهای‌مان را باز کنیم و بخواهیم که کسی اخم نکند و… لبخند بزنیم، لبخند، داروی فراموش شده عصر کنون …