شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || در تقویم فرهنگی ایران، ۲۵ اردیبهشت نه تنها روز بزرگداشت فردوسی، که روز نکوداشت «هویتِ گفتاری و روایی» ملت ایران است. روزی برای مردی که اگرچه شمشیر در دست نگرفت، اما با کلماتش جنگید؛ برای زبان، برای ایران، برای فرهنگ. فردوسی فقط یک شاعر نبود، بلکه کنشگری بزرگ در حوزهی ارتباطات بود؛ روایتگری که ژرفنگرانه به کارکرد زبان، قدرت اقناع و اهمیت روایت در حفظ فرهنگ ملی پی برده بود.
در شاهنامه، روایتها جان دارند. اسطورهها زندهاند و هر کلمه، آینهای است از فهم دقیق انسان، قدرت، اخلاق، وطن و خرد. فردوسی بیآنکه درسی از علم روابط عمومی خوانده باشد، به هنری دست یافت که امروز، دغدغهی اصلی ارتباطگران عصر ماست: «چگونه با زبان، اعتماد بسازیم؟ چگونه با روایت، هویت خلق کنیم؟»
روایت، قلب تپنده روابط عمومی است
امروز در عصر دیجیتال، در میان طوفان اطلاعات و انفجار محتوا، روابط عمومی بیش از هر زمان دیگری نیازمند روایتگری است. قصهها هنوز هم شنیده میشوند، اگر صادقانه و ریشهدار باشند و چه الگویی بهتر از فردوسی که نهتنها قصهگویی بیبدیل بود، بلکه با روایتهایش «ملتسازی» کرد؟ او به ما آموخت که چگونه میتوان با زبان، پل زد میان گذشته و آینده، میان اسطوره و واقعیت، میان مردم و قدرت.
روابط عمومیهای امروز باید از فردوسی بیاموزند که:
زبان، ابزار مدیریت افکار عمومی است
ریشه در فرهنگ، شرط نفوذ در دلهاست
روایت اصیل، برند اصیل میسازد
روابط عمومی هویتمدار، نیازی راهبردی
اکنون که برندها و سازمانها در رقابت جهانی برای دیدهشدن و شنیدهشدن هستند، بیش از هر زمان دیگری باید به سراغ «روابط عمومی هویتمدار» برویم. یعنی روابط عمومیای که از دل فرهنگ بومی برخیزد، از گنجینه ادبیات و زبان بهره بگیرد و بتواند پیامهایی تولید کند که نه تقلیدیاند و نه سطحی. اینجاست که بازخوانی شاهنامه و اندیشه فردوسی نهفقط کار فرهنگی، بلکه ضرورتی ارتباطی و استراتژیک است.
در جهانی که روایتها برند میسازند، فردوسی همچنان معلمی خاموش اما موثر است؛ برای ما که در میدان پرهیاهوی ارتباطات، دنبال راهی هستیم برای معنا، برای اعتماد، برای هویت.
و ما، وارثان روایتگری ایرانی
در روز بزرگداشت فردوسی، بیایید به خود یادآوری کنیم که هر کنشگر روابط عمومی، وارث یک میراث بیبدیل زبانی و فرهنگی است. وارث واژگانی که با آنها باید تصویر بسازیم، ذهنها را روشن کنیم، و سازمانها را به بخشی از فرهنگ عمومی بدل کنیم.
اگر فردوسی با شاهنامهاش ایران را حفظ کرد، ما نیز با کلمات و روایتهایمان میتوانیم فرهنگمان را زنده نگه داریم؛ در دل مردم، در ذهن رسانهها، در عمق جامعه.
انتهای پیام/
روایتی به زیبایی شاهنامه، که یادآور میکند فردوسی نه تنها اسطورهها را زنده کرد، بلکه هنر ماندگار روابط عمومی را هزار سال پیش به ما آموخت!
و چه خوش نوشتهای گویی خود فردوسی واژهها را به یاری تو فرستاده تا پیوند جاودانهٔ کلمه و هویت را دوباره فریاد بزنی
بسیار عالی بود. تسلط نویسنده به دو علم ادبیات و ارتباطات، در کنار میهندوستی، شناخت عالمانه و تحلیل موشکافانه، آگاهی بدیع و تازهای در مفهومی عمیق، میان دو رشته خلق کرده که بسیار محترم و قابل تامل است.