رهبری مشترک در عصر هوش مصنوعی؛ مدل دوگانه مدیریت برای سازمان‌های آینده
رهبری مشترک دیگر یک تجربه موقت نیست، بلکه راهبردی هوشمندانه برای تقسیم بار تصمیم‌گیری و افزایش تاب‌آوری سازمان‌ها در دوران تحولات دیجیتال است.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی‌ ایران (شارا) || با پیچیده‌تر شدن محیط‌های کسب‌وکار، ساختارهای مدیریتی سنتی دیگر پاسخگوی چالش‌های عصر جدید نیستند. امروز بسیاری از سازمان‌ها در حال آزمودن مدل رهبری مشترک هستند؛ مدلی که در آن دو مدیرعامل یا دو مدیر ارشد با تقسیم آگاهانه بار شناختی و عملیاتی، مسئولیت هدایت سازمان را به‌صورت مکمل بر عهده می‌گیرند.

نمونه تازه آن در شرکت اوراکل دیده می‌شود؛ جایی که دو مدیرعامل جدید، کِلی مَگورک (متخصص زیرساخت‌های ابری و آموزش هوش مصنوعی) و مایک سیسیلیا (مدیر برنامه‌های کاربردی صنعتی) جانشین سافرا کاتز شدند. ترکیب تجربهٔ فنی و مدیریتی این دو نفر، پاسخی است به نیاز شرکت برای ورود به عصر هوش مصنوعی.

اما تجربه جهانی نشان می‌دهد که موفقیت در این مدل، صرفاً به تقسیم قدرت مربوط نمی‌شود؛ بلکه به نگرش، هماهنگی و طراحی دقیق رابطهٔ رهبری بستگی دارد.

چرا رهبری مشترک معنا پیدا کرده است؟

در گذشته، مدیرعامل تنها نقطهٔ کانونی تصمیم‌گیری بود؛ اما امروز، از رهبران انتظار می‌رود هم‌زمان تحولات دیجیتال، فشار سهام‌داران، نوآوری مستمر و پیچیدگی‌های جهانی را مدیریت کنند. این حجم از وظایف، از ظرفیت یک فرد فراتر می‌رود.

مدل رهبری دوگانه این فشار را با تقسیم کار تخصصی جبران می‌کند. مانند تجربهٔ نتفلیکس، که رید هستینگز بر فناوری و استراتژی تمرکز داشت و تد ساراندوس مسئول محتوا و گسترش جهانی بود. نتیجه، رشد هم‌زمان در دو بعد فنی و خلاقانه بود.

بر اساس پژوهشی روی ۸۷ شرکت سهامی عام (۱۹۹۶–۲۰۲۰)، شرکت‌هایی با مدیران عامل مشترک به‌طور میانگین ۹.۵ درصد بازده سالانه برای سهام‌داران داشتند — در حالی که شاخص مشابه تنها ۶.۹ درصد بود.

زمانی که رهبری مشترک ارزش می‌سازد

مدل موفق رهبری مشترک سه ویژگی اصلی دارد:
۱. تخصص‌های مکمل: ترکیب رهبران فنی و تجاری (مانند مدل اینتل) باعث تقویت هر دو جبههٔ نوآوری و توسعهٔ بازار می‌شود.

۲. تاب‌آوری سازمانی: در بحران مالی ۲۰۰۸، ساختار دوگانهٔ گلدمن ساکس امکان مدیریت هم‌زمان بحران و بازسازی را فراهم کرد.

۳. کیفیت تصمیم‌گیری در زمان واقعی: رهبران دوقلو، با گفت‌وگوی مستمر و چالش‌پذیری فکری، از خطاهای راهبردی جلوگیری می‌کنند.

همچنین، این مدل جانشینی نرم و بی‌وقفه را ممکن می‌سازد؛ زیرا یکی از رهبران می‌تواند در صورت خروج دیگری، پیوستگی تصمیم‌گیری را حفظ کند.

نقاط شکست و خطرات احتمالی
اگر شفافیت و هماهنگی از میان برود، مزیت مدل به تهدید تبدیل می‌شود:
ابهام در تصمیم‌گیری باعث کندی و سردرگمی تیم‌ها می‌شود.
پیام‌های متناقض به ذی‌نفعان اعتماد بیرونی را از بین می‌برد.
رقابت درونی میان رهبران فرهنگ همکاری را تضعیف می‌کند.

هفت اصل برای موفقیت در رهبری مشترک
۱. تدوین «منشور رهبری» برای تعیین مرزها و فرآیند تصمیم‌گیری.
۲. تقسیم وظایف بر پایهٔ تخصص، نه بر اساس راحتی سازمانی.
۳. ایجاد یک چهرهٔ واحد بیرونی برای ارتباط با سهام‌داران.
۴. برگزاری جلسات منظم خصوصی و اتخاذ «قاعدهٔ ۲۴ ساعته» برای حل اختلاف.
۵. تعریف مکانیزم‌های شفاف حل تعارض.
۶. طراحی مسیر خروج و تحول ساختار از ابتدا.
۷. سرمایه‌گذاری روی رابطهٔ کاری، آموزش مشترک و حمایت هیئت‌مدیره.

آیندهٔ رهبری دوگانه
با گسترش هوش مصنوعی، بازارهای چندوجهی و تصمیم‌گیری‌های بلادرنگ، مدل‌های رهبری اشتراکی در حال گسترش‌اند. بااین‌حال، این مدل نباید صرفاً پاسخی موقتی یا مصالحه‌ای مدیریتی باشد؛ بلکه باید یک انتخاب استراتژیک و طراحی‌شده تلقی شود.

در جهانی که به بینش جسورانه و اجرای بی‌نقص نیاز دارد، رهبرانی که می‌دانند چگونه به‌جای تقسیم صرف وظایف، توان فکری و ارتباطی خود را هم‌افزا کنند، نسل آیندهٔ سازمان‌های موفق را خواهند ساخت.


🟦 منبع: Harvard Business Review (2025)
✍️ مایکل دی. واتکینز | استاد رهبری و تغییر سازمانی در IMD
📅 ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۵

با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرام ما بپیوندید:

https://telegram.me/sharaPR

انتهای پیام/