شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || کمبود معلم در بسیاری از نقاط جهان برای چندین دهه یک مشکل جدی به شمار میرود و نشانی مبنی بر پایان این بحران وجود ندارد. در سال ۲۰۱۶، سازمان ملل متحد از طریق یونسکو (UNESCO – یونِسکو) اعلام کرد که جهان تا سال ۲۰۳۰ نیاز به ۶۹ میلیون معلم جدید دارد تا هدف آموزش با کیفیت برای همه محقق شود. با این حال، آمارهای اخیر نشان میدهد که تا سال ۲۰۲۴ هنوز حدود ۴۴ میلیون معلم اضافی نیاز است و از این تعداد، ۱۵ میلیون معلم در کشورهای جنوب صحرایی نیاز است.
یکی از چالشهای اصلی در پرداختن به این موضوع، تعریف دقیق «کمبود معلم» است. عدم وجود تعریف جهانی باعث میشود که برداشتها و دادهها در سیاستها و رسانهها متفاوت باشد. شاخصهای رایج برای سنجش کمبود معلم شامل جای خالی معلم (موقعیتهای خالی در مدارس)، اندازه کلاسها و نسبت دانشآموز به معلم (PTR – پی تی آر) و کمبود معلمان واجد شرایط میباشد. تعداد جای خالی همیشه نشاندهنده کمبود واقعی معلمان نیست و عواملی مانند تغییرات در سیاستهای آموزشی و شرایط اقتصادی میتوانند بر این شاخصها تأثیر بگذارند.
یکی از معیارها برای سنجش کمبود، نسبت دانشآموز به معلم (PTR – پی تی آر) است. اگرچه بسیاری از کشورها از این شاخص استفاده میکنند، اما بدون معیار استاندارد برای اندازه کلاس بزرگ یا PTR بالا، تفسیر آن دشوار است. کشورهایی که PTR پایین و کلاسهای کوچکتری دارند مانند فنلاند، اسلوونی، استونی و قبرس معمولاً دچار مشکلات جدی کمبود معلم نیستند. اما شهرهایی با کلاسهای بزرگ اما PTR پایین مانند شانگهای و بوئنوس آیرس کمبود جدی معلم را تجربه نمیکنند.
تعریف «معلم واجد شرایط» نیز چالش دیگری است. در برخی کشورها، تنها معلمان دارای گواهی تدریس واجد شرایط تلقی میشوند، در حالی که در کشورهای دیگر، معلمانی که درسی را تدریس میکنند که برای آن آموزش دیدهاند، از همه نظر صلاحیت دارند. این تفاوتها در تعریف و استانداردهای صلاحیت معلمان بر ارزیابی کمبود معلم تأثیر میگذارد.
علل کمبود معلم پیچیده و چندگانه است. عواملی مانند نرخ زاد و ولد، وضعیت اقتصادی، عرضه فارغالتحصیلان، سیاستهای تشویقی برای استخدام و نگهداری، تغییر در سیاستهای آموزشی و نوع مدارس تأثیرگذار هستند. تغییرات سیاسی و اقتصادی میتوانند به سرعت تقاضا و عرضه معلم را تغییر دهند. برای مثال، در دوران اقتصادی خوب، سایر صنایع ممکن است با دستمزدهای بالا معلمان را جذب کنند و این امر میتواند بهترین معلمان را از این حرفه دور کند.
ظرفیت اقتصادی کشورها نقشی بزرگ در جذب و حفظ معلمان دارد. وقتی اقتصاد کشور ضعیف باشد، ممکن است کمتر بتوان معلمان را به خوبی جلب و نگهداری کرد. اما در اقتصادهای قوی، معلمان با چالشهایی چون مقایسه با سایر حرفهها و دستمزدهای کمتر مواجه میشوند. همچنین، توجه به حجم کار، فشارهای اداری و رفتار دانشآموزان از دیگر عواملی است که باعث ترک این حرفه توسط معلمان میشود.
فرآیند آموزش خود به حرفهای شدن نیز نقشی کلیدی ایفا میکند. در مواردی ادراک عمومی از تدریس به یک شغل فنی و نه حرفهای تفسیر میشود که این امر میتواند انگیزههای ورود به این حرفه را کاهش دهد. تصویر عمومی نادرست و نبود احترام به معلم نیز میتواند به کاهش تعداد افرادی که به این حرفه وارد میشوند منجر شود.
وابستگی به معلمان واجد شرایط و کیفیت تدریس اهمیت دارد. کمبود معلمان واجد شرایط ممکن است به استخدام معلمانی که دارای صلاحیت لازم نیستند منجر شود. این مسئله میتواند تأثیر منفی بر کیفیت یادگیری دانشآموزان داشته باشد و منجر به افزایش حجم کار و استرس معلمان گردد.
اثرات کمبود معلم برای دانشآموزان و سامانه آموزشی بسیار جدی است. افزایش اندازه کلاسها و کاهش کیفیت تدریس باعث کاهش نتایج تحصیلی دانشآموزان میشود. مدارس ممکن است مجبور شوند معلمانی بدون صلاحیت مناسب استخدام کنند و این امر میتواند منجر به کاهش انگیزه دانشآموزان و افت کیفیت تجربیات یادگیری شود. همچنین فشار بیپایان بر معلمان و مدیران مدارس برای جبران کمبود نیروی انسانی، به فرسودگی شغلی و ترک بیشتر معلمان از این حرفه منجر میشود.
به علاوه، کمبود معلم بر روحیه و رضایت شغلی معلمان تأثیر منفی میگذارد. حجم بالای کار، فشار اداری و مواجهه با چالشهای روزمره مانند رفتار دانشآموزان پردردسر میتواند منجر به استرس و فرسودگی شغلی شود. این وضعیت چالشهای بیشتری را برای مدارس ایجاد میکند زیرا معلمان خسته و بدون انگیزه ممکن است کیفیت تدریس را کاهش دهند.
برخی تأثیرات کوتاهمدت کمبود معلم شامل کلاسهای بزرگتر، کاهش فرصتهای یادگیری مؤثر و افزایش بار کاری معلمان میشود. این وضعیت نیازمند بازنگری در شیوههای تدریس، برنامههای درسی و ترتیبات اجتماعی کلاس است. افزایش بار کاری همچنین میتواند به استرس و فرسودگی شغلی معلمان دامن بزند و چرخه ترک معلم را تسریع کند.
راهکارهای مقابله با کمبود معلم نیز متنوع است. افزایش دستمزدها و مزایای شغلی یکی از مهمترین راهحلها بهشمار میآید. این امر معلمان را تشویق میکند تا در این حرفه باقی بمانند و جذب تازهواردان جدید را تسهیل میکند. کاهش ساعات تدریس بدون کاهش ساعات کاری کلی، از دیگر راهکارهایی است که میتواند به بهبود وضعیت رفاهی معلمان کمک کند. این اقدام با کاهش فشار و استرس ناشی از تدریس، کیفیت آموزشی را ارتقا میدهد.
افزایش منابع آموزشی و کلاسدرسی نیز میتواند نقشی موثر در مقابله با این بحران داشته باشد. بهبود شرایط آموزشی و فراهم کردن امکانات مناسب برای معلمان و دانشآموزان، به کاهش بار کاری و افزایش کیفیت تدریس کمک میکند. همچنین سیاستهایی که به رفع سوء استفاده و ارعاب توسط دانشآموزان کمک کنند، میتوانند محیطی امنتر و حمایتیتر برای معلمان فراهم آورند.
حرفهای شدن تدریس و تنظیم شرایط کاری در سطح حرفهای از اهمیت بالایی برخوردار است. نهادهای حرفهای مانند کالج رسمی تدریس در انگلستان (Official College of Teaching) میتوانند با ایجاد استانداردها و حمایتهای لازم، به حرفهای شدن تدریس کمک کنند. این امر باعث میشود معلمی به عنوان یک حرفه محترم شناخته شود و افراد با انگیزه بیشتری به این حوزه وارد شوند.
مزایای استخدامی مشابه بخش خصوصی، مانند ارائه مراقبت از کودکان در محل کار، نیز میتواند به حفظ معلمان کمک کند. این اقدامات، تجربه کاری معلمان را بهبود میبخشد و آنان را در محیط کاری حمایتشدهای قرار میدهد که تمایل به ماندن در این حرفه را افزایش میدهد.
علاوه بر اقدامات دولتی و سیاستگذاری، رهبران مدارس و والدین نقش مهمی در کاهش جابجایی معلمان دارند. مدیران مدارس با ایجاد فرهنگ حمایتی، گوش دادن به نیازها و خواستههای معلمان و فراهم آوردن حمایتهای لازم میتوانند معلمان را تشویق به ماندگاری کنند. والدین نیز با ایجاد ارتباط مثبت و ارزشمندی برای معلمان میتوانند به ارتقای روحیه و انگیزه آنان کمک کنند.
همکاری نزدیک بین مدیران، معلمان و والدین میتواند به ایجاد محیط آموزشی مثبت منجر شود. این همکاریها شامل ارائه بازخورد سازنده، ارج نهادن به تلاشهای معلمان و تلاش برای حل مسائل روزمره در کلاس درس است. چنین رویکردی میتواند باعث افزایش رضایت شغلی معلمان و در نتیجه کاهش جابجایی و ترک حرفه شود.
در نتیجه، مقابله با کمبود معلم نیازمند رویکردی چندبعدی است که شامل افزایش دستمزدها، کاهش ساعات تدریس، افزایش منابع، حرفهای شدن تدریس و ایجاد محیط حمایتی باشد. این راهکارها نه تنها به جذب معلمان جدید کمک میکند بلکه میتواند حفظ معلمان فعلی را تضمین کند و کیفیت آموزش را بهبود بخشد. توجه به نقش مدیران مدارس و والدین در این فرآیند نیز از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا حمایت و ارزشمندی میتواند انگیزه معلمان را برای ماندن در حرفه افزایش دهد.
منبع انگلیسی: Taylor & Francis – https://insights.taylorandfrancis.com
منبع فارسی: شارا
انتهای پیام/
نظر بدهید