حرف‌هایی برای نگفتن

دکتر برات‌الله ‌صمدی راد – بزرگانی چون هدایت و پور احمد که سرشار از شور زندگی اند و این را در آثارشان می‌توان سراغ گرفت به چه دریافتی می‌رسند که به حیات خود خاتمه می‌دهند؟ آیا ناشی از یاس‌های فلسفی نیست که در درونش‌ان می‌جوشد. در جامعه بحران‌زده‌ای که روزنه‌های امیدواری دیده نمی‌شود و زندگی آن هنگام که در چرخه تکرار می‌افتد. آنگاه که نمی‌توانی حرف دلت را بزنی. زمانی که بار خستگی یک تاریخ بر دوشت سنگینی می‌کند.

شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی ایران (شارا) || کیومرث پور احمد ناباورانه از میان ما رفت. چرا ناباورانه؟ چون دلیل موجه یا نشانه‌ای از بیماری در او دیده نمی‌شد


 آنچه همیشه ما از حال دیگران می فهمیم همان هیات ظاهر است اما چه کسی می تواند درک کند در وجود هر کس چه آلام بزرگی سنگینی می‌کند که دیگران از درک آن عاجزند؟


پیشینه تاریخی یک ملت که مملو از درد و ناامیدی است و نجوای آن را در هنر و موسیقی و شعر و ادبیات و تاریخ آن می توان حس کرد هر کدام از ما را به شکلی از پای در می آورد. تو گویی با تولد هر یک از ما بذر خودکشی همچون یک همزاد از دل جنین بیرون می‌جهد.


از خودکشی هدایت تا خودکشی پور احمد دهه ها فاصله است اما چه چیزی در طول این مدت تغییر کرده است که از خودکشی پوراحمد دچار شگفتی شویم. خودکشی در وجود همه ما هست. برخی شهامت انجامش را دارند اما بسیاری می میرند قبل از اینکه خودکشی کرده باشند.


بزرگانی چون هدایت و پور احمد که سرشار از شور زندگی اند و این را در آثارشان می‌توان سراغ گرفت به چه دریافتی می‌رسند که به حیات خود خاتمه می‌دهند؟ آیا ناشی از یاس‌های فلسفی نیست که در درونش‌ان می‌جوشد. در جامعه بحران‌زده‌ای که روزنه‌های امیدواری دیده نمی‌شود و زندگی آن هنگام که در چرخه تکرار می‌افتد. آنگاه که نمی‌توانی حرف دلت را بزنی. زمانی که بار خستگی یک تاریخ بر دوشت سنگینی می‌کند. آنگاه که فشارهای اجتماعی روزبروز بر جامعه‌ات تحمیل می‌شود و تو نمی‌توانی تاثیرگذار باشی. وقتی دیگر حرف‌هایت ته کشید، وقتی … وقتی… وقتی… تو مرده‌ای. چه فرقی می‌کند خودت را با گاز خفه کنی یا با دار حلق آویز کنی یا گوشه خانه بمیری.


دنیای ما مثل دنیای بچه هاست. عده ای با جزئی ترین اسباب بازی ها سرگرمند اما برای عده ای این بازی ها بعد از مدتی خسته کننده است و این پوچی زندگی در عرفان هند و ایرانی و آثار بزرگانی چون کامو و دیگران موج می زند. خودکشی آنجا به سراغ افراد می آید که حس می‌کنند بودن‌شان بار سنگینی بر دوش هستی است و هستی تحمل چنین بار اندوه ناشی از تنهایی را نمی تواند تاب بیاورد.