جناب آقای دکتر پزشکیان
سلامی به بلندای آرزوهای ملتی که “وفاق ملی” را از زبان شما شنید و دل به تحقق آن بست؛
سلامی که با واژه های دغدغه و امید گره خورده است.
جناب رییس جمهور،
من مرضیه منصوری هستم، کنشگری کوچک در عرصهٔ روابط عمومی و ارتباطات، با قلبی پر از عشق به این سرزمین و ذهنی آکنده از دغدغه های تخصصی حوزهٔ خود.یک کارشناس سادهی حوزهی روابط عمومی و ارتباطات، کسی که سالهاست در این عرصه تلاش کرده، درس خوانده و با تمام وجود دغدغهی پیشرفت این کشور را داشته است.
اما امروز، با چشمی گریان و قلبی پر از نگرانی، باید بگویم که دولت چهاردهم را نه “وفاق ملی”، که “نفاق ملی” نامیدهام! چرا؟
چون شعارها زیبا هستند، اما عملها گاه آنقدر از حرفها فاصله دارند که آدمی را به شک میاندازد.
امروز نه به عنوان مخالف، که چونان شهروندی دلسوز و متعهد، با چشمانی منتظر و قلبی امیدوار، رو به سوی شما دارم.
شما “وفاق ملی” را شعار راهبردی دولت خود قرار دادید؛ شعاری که زیباست، اما زیباتر از آن، تحقّق عملیِ آن با تکیه بر خرد جمعی و تخصص است.
وفاق، تنها در گروِ شنیدن صداهای گوناگون و به کارگیری کارشناسانی است که رگهای دانش و تجربه در ریشهٔ تصمیماتشان جاری باشد.
آیا امروز میتوان گفت مدیران و نمایندگان شما در استانها، با همین رویکرد گزینش شده اند؟
آیا در حوزهٔ ارتباطات و روابط عمومی، که رگهای حیاتِ گفتگوی ملت و دولت است، قدمی رو به جلو برداشته ایم؟
جناب رییس جمهور، حقیقت تلخ این است: ما هنوز در باتلاقِ “مدیران ناآشنا با مدیریت” دست و پا میزنیم.
مدیرانی که نه رشته تخصصی در جایگاه مدیریت خوانده اند، نه تجربه دارند، مدیرانی که مدیریت نخواندهاند و فقط بر اساس رابطه بر صندلیهای مهم تکیه زدهاند. – سیستمهایی که به جای تخصص، به سمت سیاسیکاری و باندبازی رفتهاند.و نه حتی گاهی حوصلهٔ فهمِ اصولِ ارتباطِ حرفه ای را.
روابط عمومی امروز ایران، نه یک ابزار پیشرو، که گاه به تابلویی تبلیغاتی تقلیل یافته است.
آموزش تخصصی؟ تحصیلات هدفمند؟
گویا این واژه ها هنوز در سایهٔ سیاستهای کلی گم شده اند .
ما نه قدرت چانهزنی داریم، نه رسانههای پرنفوذ، اما چیزی داریم که بسیاری از مدیران امروز فاقد آن هستند: تخصص، تجربه و عشق به این سرزمین.
پیشنهاد من به شما، به عنوان خدمتگزاری صادق، این است:کار را به اهلش بسپارید،کار را به کاردان بسپارید. مدیریتِ بدون تخصص، همچون کشتی است که ناخدا ندارد.
صدای استانها را بشنوید. رصد مستمر از عملکرد نمایندگان، وفاق را از شعار به عمل تبدیل میکند. -نه آنچه در گزارشهای فانتزی میآید، بلکه حرفهای مردم و کارشناسان محلی را بشنوید.
روابط عمومی را جدی بگیرید. این حوزه، پل ارتباطی دولت با مردم است. اگر این پل سست باشد، هیچ وفاقی شکل نمیگیرد. من یک ایرانیام که هنوز به “خدمت” شما امید دارد.
اما اگر قرار است وفاق ملی واقعی باشد، باید صدای کارشناسان سادهای مثل من هم شنیده شود.
جناب پزشکیان، تاریخ، دولت ها را نه با شعارها، که با عملِ مسئولانه داوری میکند.
اجازه ندهید مدیریتِ ناآگاه، آیندهٔ این مرز و بوم را به بازی بگیرد.
و در آخر
آیا واقعاً کسی صدای ما را میشنود؟
منبع: کارنامه فردا
نظر بدهید