دکتر عادل میرشاهی، استاد سواد رسانهای و نویسنده کتابهای شناختهشدهای نظیر روابط عمومی اینترنتی، اینفوگرافیک در روابط عمومی و اسناد مرجع روابط عمومی و استانداردهای روابط عمومی (جلد دوم)، یکی از مهمترین صاحبنظران در حوزه تحلیل رسانههاست. او که با سالها تجربه تدریس و پژوهش در حوزه رسانههای اجتماعی و تأثیرات آنها بر افکار عمومی شناخته میشود، در این مصاحبه به تحلیل نقش رسانهها در تحولات پس از خروج بشار اسد از قدرت و چالشهای مرتبط با سواد رسانهای در بحرانهای سیاسی و اجتماعی پرداخته است.
در این گفتوگو، میرشاهی با تأکید بر اهمیت سواد رسانهای، به بررسی پیچیدگیهای تأثیرگذاری رسانهها، بهویژه شبکههای اجتماعی، در بازنمایی واقعیت و گسترش اخبار جعلی میپردازد. بحران سوریه، بهعنوان یکی از طولانیترین و پیچیدهترین بحرانهای منطقهای، بستری برای نمایش قدرت و ضعف رسانهها در شکلدهی افکار عمومی و تعیین سرنوشت کشورها بوده است.
اول: چرا سواد رسانهای برای تحلیل بحران سوریه اهمیت دارد؟
• میرشاهی: سواد رسانهای امروز بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است، زیرا رسانهها در بحرانهایی نظیر سوریه، نهتنها بازتابدهنده وقایع هستند بلکه نقش مهمی در شکلدهی و جهتدهی افکار عمومی ایفا میکنند. در سوریه، رسانهها بهطور مستقیم بر انتخابها، باورها و حتی واکنشهای سیاسی مردم تأثیر گذاشتهاند. درک درست از رسانهها به مردم کمک میکند تا میان اطلاعات واقعی و جعلی تفاوت قائل شوند. این امر در شرایطی که مخالفان و حامیان رژیم هرکدام تلاش میکنند روایت خاص خود را از بحران ارائه دهند، حیاتی است.
دوم: از نگاه شما، چرا بشار اسد قدرت را ترک کرد و نقش رسانهها در این فرآیند چه بود؟
• میرشاهی: خروج بشار اسد را نمیتوان تنها به فشارهای سیاسی و نظامی نسبت داد؛ بلکه عوامل اقتصادی نقش کلیدی داشتند. فروپاشی اقتصادی سوریه، که نتیجه جنگ طولانیمدت، تحریمها و ناکارآمدی مدیریتی بود، باعث شد که رژیم توان مقابله با بحران را از دست بدهد. رسانهها نیز این شرایط را بهشدت برجسته کردند.
شبکههای اجتماعی بهویژه در طول بحران اخیر که توسط گروه هیئت تحریر الشام از طریق تولید و انتشار محتواهایی مثل تصاویر و ویدئوهای مرتبط با زندگی اشرافی بشار اسد و اطرافیانش، نقش مهمی در القای نارضایتی عمومی داشتند. این رسانهها با استفاده از فناوریهای پیشرفته نظیر هوش مصنوعی، تصاویر و ویدئوهای جعلی اما تأثیرگذار تولید کردند که توانستند افکار عمومی را علیه رژیم تحریک کنند.
سوم: آیا مردم سوریه نسبت به این نوع تبلیغات رسانهای آگاه هستند؟
• میرشاهی: این موضوع به سطح سواد رسانهای مخاطبان بستگی دارد. بخشی از مردم سوریه بهخاطر دسترسی محدود به آموزش و اطلاعات، بهراحتی تحت تأثیر قرار میگیرند. اما در عین حال، گروه دیگری از مردم، بهویژه کسانی که تجربه بیشتری در مواجهه با رسانههای دیجیتال دارند، با نگاه نقادانه به این محتواها واکنش نشان میدهند.
در بررسی که به صورت روزانه در رسانه های اجتماعی عربی انجام داده ام متوجه شده ام که برای مثال، بسیاری از مخاطبان سوری، ویدئوهای ساختهشده با هوش مصنوعی را بررسی میکنند و بهدنبال منابع اصلی و معتبر میگردند. بسیاری از آنها پاسخ هایی را درج می کنند که نشان از آگاهی آنها دارد. این روند نشاندهنده اهمیت آموزش سواد رسانهای در جوامع بحرانزده است.
سوم: چگونه هوش مصنوعی در تولید محتوای رسانهای درباره سوریه بهکار گرفته شده است؟
• میرشاهی: هوش مصنوعی یکی از قدرتمندترین ابزارهایی است که هم برای اطلاعرسانی و هم برای تخریب استفاده میشود. در بحران سوریه، شاهد تولید تصاویر و ویدئوهایی با استفاده از فناوری هوش مصنوعی هستیم که جنایات بشار اسد و زندگی اشرافی او را به تصویر میکشند.
این محتواها اغلب شامل صحنههایی از کاخهای مجلل، زیرزمینهای مخوف یا حتی تصاویر خانوادگی است که بهشدت مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهند. بسیاری از این تصاویر و ویدئوها بهصورت مونتاژشده یا حتی کاملاً جعلی تولید شدهاند. این روش به مخالفان بشار اسد کمک کرده است تا پیامهای خود را بهگونهای اثربخشتر به مخاطبان منتقل کنند.
چهارم: آیا تأثیر این نوع محتواها دائمی است؟
• میرشاهی: تأثیر این محتواها بستگی به توانایی مخاطب در تحلیل آنها دارد. اگر مردم سواد رسانهای کافی داشته باشند، میتوانند اطلاعات را بررسی کرده و محتوای جعلی را شناسایی کنند. اما اگر این توانایی وجود نداشته باشد، پیامهای کاذب ممکن است به باورهای عمومی تبدیل شوند.
برای مثال، برخی از مخاطبان به دلیل ناتوانی در تشخیص جعلی بودن تصاویر یا ویدئوها، کاملاً به صحت آنها باور دارند و این باورها میتواند بهطور ماندگار در ذهن آنها باقی بماند. به همین دلیل، آموزش عمومی در زمینه تشخیص اخبار جعلی و تحلیل محتوای رسانهای از اهمیت زیادی برخوردار است.
پنجم: مناطق تحت تسلط ترکیه چرا بازتاب رسانهای بهتری دارند؟
• میرشاهی: ترکیه با استفاده از رسانههای خود توانسته تصویر مثبتی از مناطق تحت کنترلش در سوریه ارائه دهد. این کشور با ایجاد شرایط نسبتاً بهتر در زمینه مسکن، آموزش و خدمات عمومی، نوعی ثبات نسبی را به نمایش گذاشته است. این در حالی است که مناطق دیگر سوریه همچنان درگیر بحرانهای شدید اقتصادی و اجتماعی هستند.
رسانههای ترکیه بهطور مؤثری این تفاوت را به تصویر میکشند و همین مسئله باعث شده است مردم سوریه تمایل بیشتری به قدرتهایی غیر از ایران، روسیه و رژیم بشار اسد نشان دهند. بازنمایی مثبت ترکیه در رسانهها، بهویژه در مقایسه با روایتهای منفی درباره سایر مناطق، یک ابزار مهم در جلب حمایت مردمی بوده است.
ششم: تحریر الشام اخیراً رویکرد متفاوتی اتخاذ کرده است. آیا این تغییر میتواند سرنوشت سوریه را تغییر دهد؟
• میرشاهی: تغییر رویکرد تحریر الشام در اعلام سیاستهای جدید، مانند پذیرش آزادیهای اجتماعی، محدود نکردن حجاب، و مخالفت با دخالتهای خارجی، نشانهای از تلاش برای مشروعیتبخشی به خود در میان مردم سوریه و جامعه جهانی است. این گروه همچنین تمایل خود را برای بازکردن مرزها به روی همه کشورها، حتی اسرائیل، اعلام کرده که تغییری بزرگ در سیاستهای سنتی جریانهای رادیکال در منطقه محسوب میشود.
این تحولات نشان میدهد که تحریر الشام به دنبال تبدیل شدن به یک بازیگر سیاسی جدی است. اما باید دید که آیا این تغییرات واقعی و پایدار هستند یا صرفاً ابزاری برای جلب حمایت افکار عمومی است. اگر این تغییرات ادامه یابد و گروه به وعدههای خود عمل کند، ممکن است بهعنوان نیرویی جدید در بازسازی سوریه مطرح شود.
هفتم: آیا مردم سوریه از این تغییرات استقبال میکنند؟
• دکتر میرشاهی: استقبال مردم سوریه از این تغییرات بستگی به اعتماد آنها به تحریر الشام دارد. مردم سوریه به دلیل سالها جنگ، فساد و بیثباتی، بهشدت از وضعیت موجود خسته شدهاند و به دنبال گزینههایی هستند که بتوانند ثبات و رفاه نسبی را برای آنها به ارمغان بیاورد. اگر تحریر الشام بتواند برنامههای خود را عملی کند و نشان دهد که هدفش تنها قدرتطلبی نیست، ممکن است بخشهایی از جامعه سوریه به آن اعتماد کنند.
با این حال، سابقه خشونتآمیز و ارتباطات گذشته این گروه با جریانهای افراطی، چالشی بزرگ برای جلب حمایت گسترده مردمی است. بسیاری از سوریها نسبت به اهداف واقعی تحریر الشام مشکوک هستند و تغییر رویکرد این گروه را صرفاً یک تاکتیک میدانند.
هشتم: رسانهها چه نقشی در شکلدهی آینده سوریه پس از بحران دارند؟
• دکتر میرشاهی: رسانهها نهتنها ابزاری برای اطلاعرسانی بلکه ابزاری قدرتمند برای شکلدهی افکار عمومی و جهتدهی به تحولات سیاسی و اجتماعی در بحران سوریه بودهاند. رسانههای اجتماعی، با استفاده از فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، توانستهاند تصویری دوگانه از این بحران ارائه دهند؛ از یک سو، جنایات و فساد رژیم بشار اسد و از سوی دیگر، تلاش گروههای مخالف برای ارائه چهرهای مثبت از خود. رسانههای سنتی نیز همچنان نقش مهمی دارند و با کنترل اطلاعات در برخی مناطق، به شکلدهی روایتهای خاص کمک کردهاند. این موضوع نشان میدهد که رسانهها میتوانند ابزاری برای تداوم بحران یا عاملی برای ایجاد صلح و بازسازی باشند. آنچه تعیینکننده است، سطح سواد رسانهای مردم است.
نهم: در نهایت جمع بندی تان در مورد نقش رسانه های جمعی و سواد رسانه ای مردم سوریه در به قدرت رسیدن هیئت تحریر الشام چیست؟
• میرشاهی: بحران سوریه مثالی روشن از نقش حیاتی رسانهها در بازنمایی واقعیتها، تحریف آنها، و جهتدهی افکار عمومی است. رسانهها در این بحران از ابزارهای پیشرفتهای همچون هوش مصنوعی برای تولید محتوای جعلی و تأثیرگذار استفاده کردهاند، که نهتنها بر افکار عمومی سوریه بلکه بر نگاه جامعه جهانی نیز تأثیر گذاشته است.
در چنین شرایطی، سواد رسانهای بهعنوان یک مهارت کلیدی مطرح میشود. آگاهی مردم درباره نحوه تحلیل و ارزیابی اطلاعات، توانایی تمایز میان واقعیت و اطلاعات جعلی، و مقابله با تبلیغات هدفمند، میتواند مسیری برای عبور از بحران و حرکت به سوی بازسازی باشد.
رسانهها همچنین میتوانند نقش مثبتی در بازسازی اعتماد عمومی ایفا کنند. بازتاب شفاف از تلاشهای بازسازی، اصلاحات اقتصادی و اجتماعی، و ایجاد امید در میان مردم، از جمله وظایف رسانههایی است که به دنبال پایداری و صلح هستند.
با این حال، چالشهای بزرگی پیش روی این مسیر وجود دارد. از عدم اعتماد عمومی به برخی رسانهها تا سوءاستفاده از ابزارهای نوین برای گسترش اطلاعات نادرست، همه و همه نشاندهنده نیاز به آموزش و ارتقای سواد رسانهای است. این مهارت، نهتنها به مردم سوریه بلکه به همه جوامع درگیر بحران، کمک میکند تا مسیر خود را از میان امواج پرآشوب اطلاعات جعلی و تبلیغات هدفمند بیابند.
در نهایت، آینده سوریه تنها در گرو تحولات سیاسی و اقتصادی نیست، بلکه به توانایی مردم برای شناخت و تحلیل واقعیتها، انتخاب آگاهانه و مشارکت فعال در بازسازی کشور بستگی دارد. رسانهها میتوانند ابزاری برای صلح باشند، اما تنها زمانی که مردم با سواد رسانهای بالا بتوانند از آنها بهدرستی استفاده کنند.
انتهای پیام/
نظر بدهید