شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || در آغاز سال ۱۴۰۴، فضای رسانهای ایران با رویدادی کمسابقه روبهرو شد؛ خبری که ابتدا شایعه تلقی میشد و از سوی روابط عمومی معاونت پارلمانی ریاستجمهوری تکذیب گردید، اما سرانجام با تأیید رسمی سفر شهرام دبیری به قطب جنوب، ماجرایی جنجالی را رقم زد که به عزل او از سوی رئیسجمهور انجامید. متن پیش رو از دیدگاه ارتباطی و روابطعمومی به بررسی این رویداد پرداخته و نقش شورای اطلاعرسانی دولت و جایگاه اخلاق حرفهای را در مدیریت این بحران تحلیل میکند. هدف، تبیین چرایی و چگونگی وقوع ماجرا و پیامدهای آن است.
روایت ماجرا: از انتشار تا تکذیب و سپس اثبات حقیقت
خبر سفر نوروزی شهرام دبیری، معاون پارلمانی رئیسجمهور، به قطب جنوب ابتدا در برخی کانالهای خبری منتشر شد و توجه زیادی از افکار عمومی را جلب کرد. در روزهایی که بسیاری از شهروندان با مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند، این شایعه، حتی اگر صحت داشته باشد، نشانگر تضاد آشکاری با شعارهای همیشگی دولت در خصوص همراهی با مردم بود.
با گسترش بازتاب این ماجرا، روابطعمومی معاونت پارلمانی ریاست جمهوری سریعاً وارد عمل شد و در اطلاعیهای رسمی، سفر دبیری را تکذیب کرد. در این اطلاعیه، تصاویر منتشرشده در شبکههای اجتماعی قدیمی و مربوط به سالهای گذشته عنوان شد و اعلام گردید که سفر اخیر «کاملاً تکذیب» میشود.
این موضع تکذیبیه، در ابتدا توانست برای مدتی کوتاه برخی از افکار عمومی را قانع کند، اما بهزودی شواهد جدیدی آشکار شد. گزارشهای رسانههای بینالمللی و تحقیقات میدانی نشان داد که کشتی گردشگری مورد نظر که گفته میشود آقای دبیری سوار آن بوده، در همان زمانهای ادعایی در آبهای اطراف قطب جنوب در حال حرکت بوده است. برخی منابع خبری معتبر خارجی مسیر حرکت کشتی و تاریخ دقیق سفر را منتشر کردند؛ این گزارشهای مستند، تکذیبیه روابطعمومی را به چالشی جدی تبدیل کرد.
افکار عمومی در انتظار واکنش جدید از دولت بودند. انتقادها نسبت به فاصله طبقاتی مسئولان با مردم و ابهام در صداقت اطلاعرسانی به نقطهای حساس رسید. در نهایت، با قطعی شدن سفر و مواجهه با خشم افکار عمومی، رئیسجمهور تصمیم به عزل معاون پارلمانی خود از سمتش گرفت. هرچند این اقدام دیرهنگام به نظر میرسید، اما از سوی برخی ناظران بهعنوان یک اقدام مثبت ارزیابی شد. برکناری دبیری نشان داد که رئیسجمهور در مواجهه با رفتار ناهماهنگ یا عدم صداقت در مقامهای دولت، آماده است تا دست به اقدام بزند و از آسیب بیشتر به سرمایه اجتماعی جلوگیری کند. عزل شهرام دبیری از سمت معاونت پارلمانی توسط رئیسجمهور تأیید کرد که او واقعاً در تعطیلات نوروزی به این سفر رفته است و بدین ترتیب روایت پیشین روابطعمومی را نقض کرد.
چرایی تبدیل یک شایعه به بحرانی بزرگ
آنچه این رویداد را به بحرانی بزرگ تبدیل کرد، نه تنها اصل سفر، بلکه ترکیبی از چند عامل مختلف بود. مهمترین این عوامل، عدم صداقت در اطلاعرسانی و سپس برملا شدن حقیقت از منابعی خارج از ساختار رسمی کشور بود.
وقتی شایعهای مطرح میشود، افکار عمومی از روابطعمومی دستگاه مربوطه انتظار دارند که با شفافیت و صداقت پاسخ دهد. اگر موضوعی صحت ندارد، باید با ارائه مستندات و شواهد روشن آن را رد کند.
اما در این ماجرا، روابطعمومی معاونت پارلمانی ریاست جمهوری بدون ارائه جزئیات فنی یا شواهد کافی، بهسرعت وارد عمل شد و موضوع را صرفاً شایعه دانست. از سوی دیگر، شواهد ضد این ادعا آنقدر مستند و قوی بودند که امکان انکار آن وجود نداشت. به همین دلیل، خیلی زود مشخص شد که تکذیبیه دولت بر پایه اطلاعات نادرست استوار بوده است.
این تضاد در اطلاعات، افکار عمومی را دچار ناامیدی کرد و اعتماد به اطلاعرسانی رسمی را به چالش کشید. در واقع، عملکرد روابطعمومی نهتنها نتواست شایعه را خنثی کند، بلکه به آن دامن زد و باعث پیچیدهتر شدن بحران شد.
ماجرا زمانی پیچیدهتر شد که کاربران شبکههای اجتماعی به اختلاف آشکار میان سبک زندگی مردم عادی و برخی مسئولان دولت اشاره کردند؛ بهویژه اینکه این سفر از گرانترین سفرهای جهان به شمار میرفت. به عبارت دیگر، مسئول دولتی که باید در سیاستها و تصمیمهای کلان حامی مردم در شرایط دشوار معیشتی باشد، به نظر میرسید که خود در تعطیلات نوروز به قطب جنوب سفر کرده است.
نقش روابطعمومی معاونت پارلمانی ریاست جمهوری در این بحران
از نظر حرفهای و اخلاقی، روابطعمومی موظف است که دقیقترین و درستترین اطلاعات ممکن را به افکار عمومی منتقل کرده و از انتشار مطالب نادرست و خلاف واقع پرهیز کند.
اگر شورای اطلاعرسانی دولت و روابطعمومی معاونت پارلمانی ریاستجمهوری از وقوع سفر مطلع بودند، بر اساس اصول اخلاقی باید از صدور تکذیبیه نادرست خودداری میکردند.
در صورت فشار از سوی مقامهای بالادست برای انتشار چنین تکذیبیهای، یکی از راههای حرفهای و اخلاقی، مخالفت صریح با آن یا حتی استعفا بود. چرا که اساس روابطعمومی، جلب اعتماد عمومی از طریق صداقت و شفافیت است. اگر این اصل نادیده گرفته شود، جایگاه و کارکرد روابطعمومی تضعیف خواهد شد.
روابطعمومیها همواره با تضاد میان وفاداری به سازمان و تعهد به اخلاق حرفهای مواجه هستند. اما در شرایط بحرانی، اولویت اصلی باید اطلاعرسانی صحیح و درست باشد و این امر بر هر ملاحظه دیگری ارجحیت دارد.
با توجه به تأثیر عمیق این ماجرا بر افکار عمومی، اگر مشخص شود که روابطعمومی معاونت پارلمانی بهطور عمدی اطلاعرسانی اشتباه انجام داده است، تبعات آن برای مدتها بر ذهنیت جامعه در مورد صداقت اطلاعرسانی دولتی باقی خواهد ماند.
در مقابل، اگر روابطعمومی واقعاً از این ماجرا بیاطلاع بوده است، باید بهصراحت موضع خود را بیان کرده و توضیح دهد که چرا از سفر معاون پارلمانی اطلاع نداشت. این بیاطلاعی نیز میتواند نشانگر ضعف در ساختارهای داخلی باشد که نیاز به اصلاح دارد.
واکنش و مسئولیت شورای اطلاعرسانی دولت
علاوه بر روابطعمومی معاونت پارلمانی، شورای اطلاعرسانی دولت نیز باید در این ماجرا پاسخگو باشد؛ چرا که وظیفه اصلی آن ساماندهی سیاستهای ارتباطی دولت و مدیریت بحرانهای رسانهای است.
در شرایطی که شواهد میدانی صحت سفر را تأیید میکرد، شورای اطلاعرسانی میبایست با دقت و بررسیهای جامعتری موضع روشنی اتخاذ میکرد. اگر شورا نیز همان اطلاعات نادرست را مبنای کار قرار داده و از تکذیبیه حمایت کرده باشد، افکار عمومی حق دارند بپرسند چرا نهاد عالی اطلاعرسانی دولت هیچ تلاشی برای راستیآزمایی نکرده است.
در هر بحرانی، همگرایی و انسجام در اطلاعرسانی ضروری است. اما در این ماجرا، به نظر میرسد که حتی در میان مسئولان اطلاعرسانی خود دولت نیز اتفاقنظر وجود نداشته است و نتیجه آن، صدور تکذیبیهای بوده که ظرف چند روز اعتبار خود را از دست داده است.
سیدصادق حسینی، روزنامهنگار، نوشت: “رییسجمهور هرچند با تأخیر، آقای دبیری را عزل کرد. در این مدت، شورای اطلاعرسانی دولت و معاونت ارتباطات دفتر رئیسجمهور زیر بار تکذیب سفر دبیری به قطب جنوب نرفتند و روابطعمومی معاونت پارلمانی این سفر را تکذیب کرد. کاش افراد و رسانههایی که دروغ گفتند، از مردم عذرخواهی کنند.”
چرا باید به این اظهارات اعتماد کنیم؟ اگر مسئولان زیر بار نرفتند، ابتدا چرا این موضوع بهطور شفاف اعلام نشد و دوم اینکه چرا به روابطعمومی معاونت پارلمانی رئیسجمهور اجازه داده شد تکذیبیه منتشر کند؟ تکلیف بخشنامههای دولت چهاردهم که همه موظف به تبعیت از شورای اطلاعرسانی دولت هستند، چه میشود؟
چگونه ممکن است مدیریت چنین بحرانی از شورای اطلاعرسانی دولت سلب شده باشد و چه کسی یا کسانی اجازه دادند که این شورا نتواند این بحران را مدیریت کند؟
این مسائل نیاز به بررسی بیشتری دارند و باید روشن شود چرا شورای اطلاعرسانی دولت در ایفای نقش خود ناتوان بوده است.
چالش اخلاقی و حرفهای: ضرورت دفاع از صداقت تا پای استعفا
در ادبیات روابطعمومی و ارتباطات بحران، همواره بر اهمیت اخلاق حرفهای تأکید شده است. اگر سازمانی اصرار داشته باشد که خبری نادرست را تأیید کند یا شایعهای را تکذیب کند، فرد حرفهای در جایگاه روابطعمومی باید در برابر این فشارها مقاومت کند.
اصرار بر حفظ حقیقت در اطلاعرسانی، جزء لاینفک اعتبار این حرفه است. اگر روابطعمومیها بهراحتی تن به انتشار اخبار کاذب بدهند، تمام اعتبارشان نزد رسانهها و مردم از بین میرود.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که اگر روابطعمومی معاونت پارلمانی از سفر شهرام دبیری آگاه بود، باید از صدور تکذیبیه کذب خودداری میکرد یا حتی برای حفظ اعتبار خود و اصول حرفهای روابطعمومی، استعفا میداد. این اقدام ممکن است از نظر سازمان خوشایند نباشد، اما در بلندمدت وجهه روابطعمومی را بهعنوان نهادی اخلاقی و پایبند به اصول حفظ میکند.
در تاریخ روابطعمومی، نمونههایی از این دست وجود دارد که مدیران روابطعمومی در برابر فشار سازمانها برای کتمان حقیقت ایستادهاند و این مقاومت بهعنوان الگویی اخلاقی در دانشگاهها و محافل علمی تدریس میشود. چهبسا اگر همکاران روابطعمومی معاونت پارلمانی چنین موضع اخلاقی و قاطعی اتخاذ میکردند، نام آنها در تاریخ روابطعمومی ایران ماندگار میشد و به الگویی حرفهای تبدیل میگشت.
نکته مثبت برکناری شهرام دبیری توسط رئیسجمهور
با وجود تمام انتقادهایی که متوجه دولت، روابطعمومی و شورای اطلاعرسانی دولت شد، اقدام رئیسجمهور در برکناری معاون پارلمانی خود از سوی برخی ناظران بهعنوان یک نقطه مثبت ارزیابی گردید. این تصمیم نشان داد که حتی در صورت تعلل اولیه، عزم جدی برای برخورد با رفتارهای نامتعارف یا عدم صداقت از سوی مقامهای دولتی وجود دارد و ارادهای برای اصلاح خطای صورتگرفته وجود دارد.
اقدام بهموقع برای برکناری شهرام دبیری میتواند دستکم بخشی از فشار افکار عمومی را کاهش دهد و نشان دهد که دولت در برابر خطاهای آشکار مسئولان خود سکوت نمیکند. البته برخی منتقدان معتقدند که چرا این برکناری پس از افشای رسانهای و تأیید سفر رخ داد و چرا به محض آشکارشدن ماجرا، موضع شفافتری اتخاذ نشد.
با این حال، از منظر اعتمادسازی، همین اقدام نیز در مقایسه با مواردی که پیشتر بحرانسازی شدهاند اما بدون نتیجه خاتمه یافتهاند، گامی رو به جلو محسوب میشود.
تأملی بر مدیریت بحران در روابطعمومی دولت
این ماجرا از جنبه مدیریت بحران نیز شایسته بررسی است. از همان لحظه انتشار شایعه، با یک رویکرد فعال و شفاف، میشد بحران را مهار کرد.
روش درست و پذیرفتهشده این بود که روابطعمومی با بررسی دقیق موضوع، یا واقعیت سفر را تأیید میکرد و همراه با آن توضیحات توجیهی ارائه میداد، یا اگر سفر مربوط به زمان گذشته بود، با ارائه شواهد روشن افکار عمومی را قانع میکرد. هرگونه پنهانکاری، تأخیر یا اخبار ضد و نقیض در مدیریت بحران میتواند به گسترش دامنه رسوایی منجر شود.
در این ماجرا نیز روشن است که اگر صداقت اولیه نشان داده میشد، افکار عمومی میتوانست واکنش بهتری داشته باشد. شاید اصل سفر قابل دفاع یا توجیه نبود، اما دستکم اعتماد عمومی در زمینه صداقت اطلاعرسانی مخدوش نمیشد.
اگر شورای اطلاعرسانی دولت در مدیریت بحران وارد عمل میشد و موضع دقیق و کارشناسیشدهای اتخاذ میکرد، شاید این پرونده هرگز به مرحله افشای بینالمللی و ناگزیر شدن رئیسجمهور برای عزل معاون خود نمیرسید.
پیامدهای منفی انتشار اطلاعات خلاف واقع
یکی از مهمترین پیامدهای انتشار اطلاعات غلط توسط روابطعمومی دولتی، از دست رفتن اعتماد مخاطبان و رسانههاست.
از آنجا که اطلاعرسانی دولتی در نظام سیاسی جایگاه بسیار مهمی دارد، اگر مردم احساس کنند که نمیتوانند به تکذیبها و تبیینهای رسمی اعتماد کنند، شکاف میان دولت و ملت عمیقتر خواهد شد. این شکاف در درازمدت موجب گسترش شایعات و اخبار جعلی میشود، چراکه وقتی مردم مرجع معتبری در اختیار نداشته باشند، به منابع غیررسمی روی میآورند.
همچنین، مسئولیت حرفهای و حقوقی در این ماجرا مطرح است. انتشار عمدی اخبار کذب میتواند به دعاوی حقوقی و یا حداقل به انتقادهای شدید از سوی رسانهها و افکار عمومی منجر شود. این رویداد، کار را برای شورای اطلاعرسانی دولت و سایر روابطعمومیهای دولتی در آینده دشوارتر میکند، چراکه هر تکذیبیه جدید باعث یادآوری ماجرای سفر به قطب جنوب در ذهن افکار عمومی خواهد شد.
آسیب به سرمایه اجتماعی دولت و ضرورت بازسازی
موضوعی که نباید از نظر دور داشت، سرمایه اجتماعی است. هر دولتی برای اجرای برنامههای خود به اعتماد و حمایت عمومی نیاز دارد. وقتی چنین بحرانی پیش میآید و مسئولان یا نهادهای دولتی در اطلاعرسانی صداقت به خرج نمیدهند، این سرمایه اجتماعی به سرعت کاهش مییابد.
بازسازی اعتماد عمومی فرآیندی زمانبر است و نیازمند اقدامهای عملی و شفاف است؛ از جمله پذیرش مسئولیت خطا، ارائه توضیحات کامل درباره ابعاد موضوع و عذرخواهی رسمی از مردم. برکناری شهرام دبیری بهعنوان گامی در جهت پاسخگویی و پذیرش خطا میتواند بخشی از اعتماد از دست رفته را ترمیم کند، اما کافی نیست.
ضروری است که دولت و روابطعمومیهای آن بر تقویت سازوکارهای داخلی نظارت و دقت در انتشار اخبار تأکید کنند و از وقوع چنین ماجراهایی در آینده جلوگیری کنند.
درسهایی برای آینده روابطعمومی در ایران
نخستین درس، اهمیت راستیآزمایی و صداقت در اطلاعرسانی است. اگر سفر یا هر رویداد دیگری محل بحث قرار گیرد، پیش از صدور تکذیبیه باید واقعیت دقیقاً سنجیده و ارزیابی شود.
درس دوم، توجه به تبعات اخلاقی و حرفهای تکذیبیه نادرست است. روابطعمومی نباید برای حفظ آبروی مدیران سازمانی، آبروی عمومی و اعتماد مخاطبان را فدای منافع کوتاهمدت کند.
درس سوم، ضرورت تقویت شورای اطلاعرسانی دولت با حضور افراد متخصص در حوزه روابطعمومی و ارتباطات است. انتصابهای سفارشی یا سلیقهای و یا خارج از حوزه روابط عمومی میتواند به چنین فجایعی منجر شود.
درس چهارم، وجود شوراهای موازی روابطعمومی و اطلاعرسانی، بحران را پیچیدهتر میکند. شاید زمان آن رسیده باشد که شورای هماهنگی روابطعمومیها با اختیارات کافی تقویت شود تا روابطعمومیها را در سطح استانی و ملی بهطور یکپارچه هدایت کند.
درس پنجم، در بحرانهای ارتباطی، پذیرش سریع خطا و عذرخواهی آسیب کمتری دارد تا پنهانکاری و انکارهای پیاپی. نمونههای جهانی نشان داده است که هرچه تکذیبیه نادرست طولانیتر شود، ابعاد رسوایی وسیعتر خواهد شد.
نتیجهگیری: آزمونی برای دولت و فرصتی برای اصلاح
سفر شهرام دبیری به قطب جنوب، در ابتدا شاید تنها بهعنوان موضوعی درباره زندگی لاکچری یکی از مسئولان دولت مطرح میشد اما عدم صداقت در تکذیبیه و سپس افشای حقیقت، این ماجرا را به بحرانی تبدیل کرد که تا استیضاح اعتماد عمومی پیش رفت.
در نهایت، رئیسجمهور با برکناری دبیری به افکار عمومی نشان داد که در سطح عالی دولت، نسبت به اینگونه رفتارها حساسیت وجود دارد و نمیتوان در برابر انتشار اخبار خلاف واقع بیتفاوت بود. این اقدام، هرچند ممکن است دیرهنگام به نظر برسد، اما حداقل روزنه امیدی باز میکند که نشان دهد در ساختار دولت، جایی برای اصلاح اشتباهها وجود دارد و زیر پا گذاشتن ارزشهای اخلاقی و حرفهای روابطعمومی، نهایتاً به هزینههای سنگینی منجر خواهد شد.
با توجه به فضای کنونی جامعه و گسترش روزافزون شبکههای اجتماعی و رسانههای مستقل، هر اشتباه یا انحراف در اطلاعرسانی میتواند ابعادی ملی و حتی بینالمللی پیدا کند. از این رو، ضروری است که نهادهای مسئول، از شورای اطلاعرسانی دولت گرفته تا تکتک روابطعمومیهای وابسته به دولت، بهطور جدی ساختارها و فرآیندهای خود را بازنگری کنند و اخلاق را در رأس اولویتهای خود قرار دهند.
مردم انتظار دارند در روزگاری که بهعنوان عصر شفافیت شناخته میشود، مسئولان با آنها روراست (چنانکه شادروان کاظم متولی فرمودند) باشند و روابطعمومیها به جای پنهانکاری، رسالت اصلی خود را در شفافسازی و پاسخگویی انجام دهند. تنها در چنین فضایی است که میتوان امیدوار بود سطح اعتماد عمومی به دولت ارتقا یابد و سرمایه اجتماعی مورد نیاز برای پیشبرد سیاستها و رفع بحرانهای متعدد کشور، دوباره بازسازی و بازیابی شود.
سرنوشت نهایی روابطعمومی معاونت پارلمانی رییسجمهور
پس از برکناری شهرام دبیری، افکار عمومی منتظر شفافسازی بیشتر درباره نقش روابطعمومی معاونت پارلمانی رئیسجمهور و شورای اطلاعرسانی دولت است. اگر واقعاً این نهادها از سفر آگاه بودهاند، مسئولیت حرفهای ایجاب میکرد که از انتشار اطلاعات نادرست پرهیز کنند یا حداقل با ارائه حقایق، از تکذیبیههای نادرست خودداری کنند. اگر از این موضوع بیخبر بودهاند، این نقصی در سیستم اطلاعرسانی دولت محسوب میشود و باید توضیح داده شود که چرا این نهادها از فعالیتهای چنین مقام ارشدی بیاطلاع بودهاند.
شورای اطلاعرسانی دولت نیز باید از این ماجرا بهعنوان درسی برای آینده استفاده کرده و با تدوین رویههای سختگیرانهتر و مراقبت جدیتر، مانع از شکلگیری اخبار گمراهکننده مشابه شود. در این میان، تشکیل نهادهای موازی نه تنها به بهبود شفافیت و کارایی کمکی نمیکنند، بلکه بار اضافی از هزینهها و موازیکاریها را بر دوش دولت میگذارند. به همین دلیل، تقویت شورای هماهنگی روابطعمومیها به عنوان یک راهکار بنیادین برای حل این چالشها و بهبود عملکرد نهادها، ضرورت دارد.
جمعبندی نهایی
سفر شهرام دبیری به قطب جنوب و حواشی آن، بار دیگر نیاز مبرم به روابطعمومیهای قدرتمند و صادق در دستگاههای دولتی را نمایان ساخت. این که چگونه یک شایعه میتواند با عملکرد ضعیف اطلاعرسانی دولتی به بحرانی بزرگ تبدیل شود، درسی فراموشنشدنی برای متخصصان روابطعمومی خواهد بود.
در عصر حاضر، پنهانکاری و انکار نمیتواند افکار عمومی را متقاعد کند؛ بلکه صداقت، شفافیت و مهارت در مدیریت بحران، سه کلید اصلی عبور از چنین چالشهایی هستند.
اقدام رئیسجمهور در برکناری معاون پارلمانی، بهعنوان یک اقدام مثبت، شاید کمی از التهابات کاسته باشد، اما تردیدی نیست که بازسازی اعتماد مخدوششده نیازمند زمان و عملکرد صادقانه است. از این پس، هر اشتباه در حوزه روابطعمومی دولتی نه تنها یک ناهماهنگی کوچک، بلکه ضربهای جدی به مشروعیت و سرمایه اجتماعی دولت خواهد بود.
نشانههای کنونی حاکی از آن است که جامعه ایران با سطح آگاهی و حساسیت بالاتر، دیگر بهراحتی از کنار اخبار اینچنینی نمیگذرد و از دولت انتظار شفافیت و پاسخگویی دارد.
امید میرود این ماجرا سرآغازی برای بازنگری عمیق در ساختار و نگاه روابطعمومیها در سازمانها و نهادهای دولتی باشد تا در موارد مشابه، به جای تن دادن به تکذیبیههای نادرست، مسئولانه و شفاف عمل کنند.
در این میان، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، حفظ حرمت جایگاه روابطعمومی بهعنوان یک نهاد ارتباطی و اخلاقمحور است؛ نهادی که میتواند با پایبندی به صداقت، حتی در بحرانیترین لحظهها نیز ارزشهای اصلی خود را ثابت کند. شاید اگر روابطعمومی معاونت پارلمانی زودتر به اصول حرفهای خود رجوع میکرد و از صدور تکذیبیه کذب خودداری میکرد، ماجرا به چنین نقطهای نمیرسید و شهرام دبیری احتمالاً تا این اندازه در کانون توجه رسانهای قرار نمیگرفت.
در مجموع، ماجرای سفر نوروزی معاون پارلمانی رئیسجمهور و عزل او توسط رئیسجمهور باید بهعنوان تجربهای گرانبها در تاریخ روابطعمومی ایران ثبت شود. گذر زمان نشان خواهد داد که آیا این بحران به اصلاح جدی در رویههای اطلاعرسانی رسمی منجر خواهد شد یا صرفاً به پروندهای دیگر در حافظه تاریخی مردم بدل میشود.
انتظار میرود دستاندرکاران روابطعمومی با بررسی دقیق این ماجرا، ساختاری شفافتر و حرفهایتر در نهادهای دولتی ایجاد کنند تا دیگر شاهد چنین ناهنجاریهایی نباشیم.
رسالت نهایی روابطعمومی چیزی جز برقراری یک ارتباط سالم و صادقانه میان سازمان و افکار عمومی نیست. هرچند گاهی موانع و فشارهای سازمانی راه را سخت میکند، اما هویت روابطعمومی در گرو پاسداری از حقیقت و اخلاق است. اگر قرار باشد روابطعمومی چشم و گوش مردم باشد، باید از هرگونه انحراف اطلاعاتی یا مصلحتاندیشی نادرست خود را آزاد کند و بداند که در دنیای امروز هیچ دروغی برای همیشه پنهان نمیماند.
ماجرای شهرام دبیری در قطب جنوب، گواه روشنی است که نشان میدهد دیر یا زود حقیقت برملا میشود و آنچه باقی میماند، قضاوت مردم درباره میزان صداقت و مسئولیتپذیری ماست. امید میرود که از این پس روابطعمومیهای کشور با آگاهی از این تجربه، تلاش کنند همواره در مسیر درست اطلاعرسانی حرکت کنند و جایگاه واقعی خود را در چشم مردم و مسئولان بیابند.
انتهای پیام/
نظر بدهید